طرفداری- مخالفان ایده فوتبال مالکیت-محور خواهند گفت که مدت زمان حفظ توپ مهم نیست، بلکه کاری که با توپ انجام می دهید اهمیت دارد. البته که این گفته نه تنها صحیح بلکه بدیهی است، اما در کل، این نکته مشخص شده است که در اغلب موارد، تیمی که مالکیت توپ بیش تری داشته باشد، عموماً ضربات بیش تری به سمت دروازه رقیب خواهد زد.
حقیقتاً اینطور به نظر می رسد که چه به هنگام ستایش و چه به هنگام انتقاد از ایده فوتبال مالکیت-محور، گوینده همواره این سبک بازی را با میل تهاجمی هم گروه می پندارد. ناگهان این نکته به ذهن انسان خطور می کند که علی رغم این گفته قدیمی فوتبالی، که می گوید: «اگر توپ را داشته باشید، رقیب نمی تواند به شما آسیب برساند.»، کسانی از ما که مالکیت توپ را ابزاری دفاعی تلقی می کنند، به مراتب کم تر هستند.
از منظر تئوریک، این حقیقتی دیگر از فوتبال است اما آیا مواردی هم بوده اند که مالکیت تأثیر ناچیزی بر توانایی یک تیم برای محدودسازی فرصت های رقیب داشته بوده است؟ ما در اینجا داده های این فصل پنج لیگ معتبر اروپا را تحلیل کرده، مقایساتی انجام داده و تفاوت های میان لیگ ها را به نمایش گذاشته ایم.
اما اصلی ترین نکته ای که باید در آغاز به آن اشاره کرد، این است که به وضوح ارتباطی میان مالکیت توپ و تعداد شوت هایی که به سمت دروازه شما روانه می شود، وجود دارد. اما داده های پرت نیز کمیاب نیستند و اینجا می خواهیم این تیم ها را بررسی کنیم.
لیگ برتر، انگلستان
همانطور که نمودار بالا نشان می دهد، نقاط مقابل از نظر مالکیت توپ در انگلستان، تیم های کریستال پالاس (با 37/8 درصد مالکیت توپ؛ کم ترین میانگین در کل اروپا) و منچستر سیتی (59/9 درصد) هستند. اما تفاوت میان تعداد شوت هایی که این دو به طور میانگین دریافت می کنند، آنقدرها که انتظار می رفت، زیاد نیست. پالاس با دریافت 13 شوت در هر بازی، با میانگین 20 تیم لیگ هم خوان است و این در حالی است که سه تیم کم تر از سیتی شوت دریافت کرده اند. عقاب ها تقریباً از نظر تعداد شوت دریافتی شرایط برابری با اورتون و اسپرز دارند و این در حالی است که مالکیت توپ آن ها به ترتیب حدود 19 و 18 درصد از آن دو تیم کم تر است.
این دو تیم حاضر در لیگ اروپا جزو بدترین تیم هایی هستند که علی رغم داشتن مالکیت توپ بالا، حجم بالایی از شوت دریافت می کنند. اما آن ها مانند امثال سوانزی و ساندرلند از ترندلاین فاصله ندارند. ساندرلند علی رغم داشتن مالکیتی بالاتر از 5 تیم دیگر در لیگ (45/9 درصد)، بالاترین تعداد شوت را دریافت کرده است.
تیمی که در سوی دیگر طیف از همه چشم گیر تر است، ساوتهمپتون است که از همه تیم ها پایین تر از خط قرار گرفته است. باید سازمان دهی دفاعی مردان رونالد کومان را ستایش کرد، چرا که آن ها با وجود تأکید کم تر بر مالکیت توپ (51/9 درصد) نسبت به دوران هدایت پوچتینو، کم ترین تعداد شوت را در هر بازی دریافت کرده اند. این عدد البته که بالاتر از میانگین است اما به هیچ وجه برای توجیه اینکه قدیس ها تنها 8/1 شوت در هر بازی دریافت می کنند، کافی نیست. تمامی این ها دال بر این است که این تیم به هنگام نداشتن توپ، بهترین شاکله دفاعی را به خود می گیرد.
بوندس لیگا، آلمان
با نگاه به گراف بالا به سرعت متوجه می شویم که چهارده تیم در سمت چپ بالا قرار دارند که نمی توان آن ها را مالکیت-محور دانست و در سوی دیگر، بایرن مونیخ با فاصله بسیار زیاد از سایرین، در سوی دیگر گراف قرار دارد. آن ها حقیقتاً دیوانگان بوندس لیگا هستند و بار دیگر رقبا را از داشتن توپ محروم کرده اند. اما چارت بوندس لیگا از نظر زاویه ترندلاین و همچنین تعداد داده های پرت (که مشخص می کنند مالکیت توپ، علی رغم سیطره بایرن، همه چیز نیست)، بی شباهت به لیگ برتر نیست.
هرتا برلین از این نظر که کم ترین مالکیت توپ را با میانگین 42/1 درصد داشته، بی شک کریستال پالاسِ لیگ بوده اما آن ها به شکلی باور نکردنی تنها از چهار تیم بیش تر شوت دریافت کرده اند (میانگین 13 شوت به ازای هر بازیِ آن ها با پالاس برابر است). بنابراین، این حقیقت که هرتا از نظر گل خورده در رده دوم است، در حالی که دورتموند قعرنشین به طور میانگین از نظر مالکیت توپ دومین تیم بوده و از نظر شوت دریافتی، تنها از دو تیم بیش تر شوت دریافت کرده، انعکاس دهنده ماهیت غیر قابل پیش بینی این لیگ است که روز به روز بر محبوبیت آن افزوده می شود.
شاید بهترین شاخصِ این حقیقت که شاید مالکیت توپ در بوندس لیگا اهمیت کم تری دارد، تفاوت جایگاه سه تیم از تیم هایی باشد که شرایط بسیار مطلوبی برای صعود به لیگ قهرمانان دارند. شالکه با مالکیت توپ نسبتاً متوسط (49/6 درصد) بیش ترین شوت را در لیگ دریافت کرده و آمار گلادباخ به آن ها شباهت زیادی دارد. بایر لورکوزن، که مالکیت توپی بالاتر از شالکه دارد (52 درصد)، تقریباً نصف این تیم شوت دریافت کرده است (8/4 در مقابل 16/3 شالکه) که این نشان دهنده این حقیقت است که مردان روگر اشمیت به هنگام از دست دادن توپ، به مراتب بهتر از بازیکنان شالکه سازمان دهی خود را بازیابی می کنند.
سری آ، ایتالیا
شاید تعجب آور باشد اما نزدیک ترین لیگ به لیگ برتر انگلستان از نظر اهمیت مالکیت توپ در محدودکردن تعداد شوت های حریف، سری آ است. هر دو لیگ با میانگین 13 شوت دریافتی در هر بازی، شرایط یکسانی داشته و ترندلاین ها نیز از نظر تأثیر مالکیت توپ بر تعداد شوت دریافتی، شدیداً مشابه هستند. این بار، کیه وو (40/9 درصد) و آ اس رم (61/3 درصد) دو نقطه مقابل از نظر مالکیت توپ هستند اما در کل، از نظر تأثیر مالکیت بر روی تعداد شوت دریافتی، نزدیک به نُرم قرار گرفته اند.
اگر این فرض را بپذیریم که تیم هایی که در سمت راست پایین چارت قرار دارند، از نظر کنترل بر روی مالکیت توپ و سازمان دهی دفاعی بیش ترین کارایی را دارند، آنگاه دیدن یوونتوس صدرنشین در آن ناحیه برای ما تعجب آور نخواهد بود. کارآمدی شان در این زمینه آن ها را قادر ساخته تا بر روی لیگ سلطه کامل داشته باشند و این در حالی است که نیروی (باز)ظهورکننده این فصل سری آ، لاتزیو، پس از شروعی کُند توانست شرایط مطلوبی پیدا کند. درست است که این تیم رمی مالکیت توپ بالایی دارد (53/2 درصد) اما با دریافت تنها 9/4 شوت در هر بازی، ساختار دفاعی اش به هنگام نداشتن توپ باعث شده تا با فاصله زیر ترندلاین قرار بگیرد.
اگر حضور یوونتوس در آن ناحیه از گراف مایه تعجب نیست، قرار گرفتن میلان و اینتر نیز در بالای ترندلاین همین حالت را داراست. هر دو غول سابق اروپا طی سال های اخیر شرایط دشواری داشته اند. مخصوصاً مردان اینزاگی علی رغم داشتن 52 درصد مالکیت توپ، با دریافت 14/2 شوت در هر بازی (که فاصله زیادی با میانگین دارد) شدیداً در مقابل حملات رقبا بی نظم ظاهر می شوند.
لالیگا، اسپانیا
با نگاه کردن به گراف لالیگا، تفاوتی آشکار را با سه لیگ پیشین مشاهده می کنیم. اولاً میانگین تعداد شوت های دریافتی در هر بازی با افتی فاحش به 11/7 رسیده که این نشان دهنده این است که تیم ها در لالیگا بسته تر بازی می کنند و این در حالی است که دو تیم از تیم های این لیگ (رئال مادرید و بارسلونا) به توانایی شان در مغلوب کردن کامل رقبا مشهور هستند. گرایش میان شوت های دریافتی و مالکیت توپ نیز در بعضی موارد دقت پایینی داشته است.
بی شک هشداردهنده ترین مورد در این زمینه، اتلتیکو مادرید است. مردان دیگو سیمئونه فصل پیش به قهرمانی لیگ دست یافته و راهی فینال لیگ قهرمانان اروپا شدند و در این مسیر شاید بیش از هر تیم دیگری در تاریخ معاصر، این عقیده را که «مالکیت توپ برای کسب موفقیت کلیدی است» نقض کردند. علی رغم تغییر در نفرات، سبک بازی آن ها تغییر نکرده که این موضوعی قابل درک است. اتلتیکو تنها 50/5 درصد مالکیت توپ به طور میانگین در این فصل داشته اما تنها اجازه زده شدن 8/1 شوت به سمت دروازه خود را در هر بازی داده است؛ دستآوردی واقعاً بی نظیر. این آمار و ارقام نشان دهنده سازمان دهی غیر قابل باور این تیم است و مردان سیمئونه از این نظر که «کسب افتخار برای آندرداگ دست نیافتنی نیست»، الگویی برای همه هستند.
اما جایگاه اتلتیکو تنها داده غیر عادی در چارت لالیگا نیست و قصه ایبار، یک قصه پریان دیگر در بالاترین سطح فوتبال اسپانیا به شمار می رود. کل ساکنین این شهر از کشور باسک را می توان سه بار در نیوکمپ جای داد اما با این وجود، این تیم تازه صعودکرده به زیبایی در رده هشتم جدول جای دارد. برای آنکه کاری برخلاف آنچه همگان تصور می کنند، انجام دهید، ابتدا باید با اعداد سر ناسازگاری داشته باشید و شکی نیست که مردان گایزکا گاریتانو دقیقاً در حال انجام همین کار هستند. آن ها از نظر میانگین مالکیت توپ با 42/1 درصد از آخر دوم هستند و همچنین بیش ترین تعداد شوت را به طور میانگین در هر بازی دریافت می کنند و این در حالی است که تنها از دو تیم بیش تر شوت به سمت دروازه حریفان روانه می کنند. جایگاه آن ها در جدول یک نمونه ای است که توجیه آن به وسیله آمار بی نهایت دشوار است و شاید خبر از آن دارد که قصه آن ها تا ابد ادامه نخواهد داشت اما واقعاً چه کسی به خاطر اندکی شانس از آن ها کینه به دل خواهد گرفت؟
لیگ 1 (لوشامپیونه)، فرانسه
لیگی که ارتباط متقابل میان مالکیت توپ و شوت های دریافتی در آن کم ترین اهمیت را داراست، لیگ 1 است که این نکته از این حقیقت مشخص می شود که ترندلاین بالا به مراتب به حالت افقی نزدیک تر از سایرین است. در میان پنج لیگ معتبر اروپا، تیم های لیگ 1 فرانسه با میانگین 11/5 شوت دریافتی در هر بازی، از این نظر آخر هستند و در حالت کلی، مقدار مالکیت توپ یک تیم کم ترین تأثیر را در این رقم دارد.
پاریس سن ژرمن را به عنوان مثال در نظر بگیرید که با میانگین مالکیت توپ 65/6 درصد در هر بازی، با فاصله از همه پیش است اما میانگین شوت دریافتی اش (9/9) به نانت (10/1)، که تقریباً 20 درصد مالکیت توپ کم تری نسبت به آن دارد (45/8 درصد)، بسیار مشابه است. مردان میکل دِر زاکاریان به هنگام نداشتن توپ از سازمان دهی بسیار موثری برخوردار هستند که این باعث شده تعداد گل های دریافتی شان با مارسی بالانشین برابر باشد (22).
در مجموع، ارتباط ثابت و دقیقی میان مالکیت توپ و شوت های دریافتی در هیچ یک از پنج لیگ برتر اروپا وجود ندارد. گرایشی با قدرت کافی وجود دارد تا کسانی را که برای نگه داشتن توپ ارزش بالایی قائل هستند، تسکین دهد و مشخص می کند که واقعاً مالکیت توپ بر روی مقدار فشاری که دروازه شما احتمالاً تحت آن قرار خواهد گرفت، تأثیر دارد اما شاید بتوان گفت که موارد بیش تری نیز وجود دارند که مشخص می کنند مالکیت توپ به هیچ وجه همه چیز نیست.
هر لیگ نمایندگانی دارد که به هنگام نداشتن توپ، سازمان دهی بسیار بسیار قدرتمندی دارند و امثال اتلتیکو، ساوتهمپتون، سنت اتین، لاتزیو و لورکوزن شاخص ترین ها در این زمینه هستند و می توان مدعی شد که سازمان دهی دفاعی، کلید اصلی به هم ریختن نظام ثابت صدر جدول لیگ ها و خلق شگفتی هاست.
نوشته «مارتین لاورنس» برای وب سایت «هواسکورد»