در شاهنامه فردوسی نقل میشود که رودابه با پدر و مادر خود در قصری زندگی میکرده است. پدر او مهراب کابلی حاکم کابل بوده و مادرش سیندخت نام داشته است. به دلیل اینکه مهراب کابلی از باقیماندگان نسل ضحاک ماردوش در آن روزگاران بوده است، پدر و مادر رودابه اجازه خروج از قصر را به او نمیدهند تا مبادا اکنون که فرزندان فریدون بر تخت قدرت نشستهاند به هر شکل ممکن به دختر زیبارویشان آسیبی رسانده شود. در این میان، گذر زال پسر سام نریمان (که خود شاهزادهای از نوادگان فریدون است) به قصر میافتد. رودابه که موهای بسیار بلندی دارد موهای خود را از بالای قصر به پایین میاندازد و زال به کمک موی بلند رودابه به بالای قصر میرسد. در این لحظه رودابه زال را چنین خطاب قرار میدهد :
بگیر این سر گیسو از یک سویم *** ز بهر تو باید همی گیسویم
بدان پرورانیدم این تار را *** که تا دستگیری کند یار را
رودابه و زال با دیدن یکدیگر عاشق و شیفته هم میشوند اما مصائب زیادی بر سر راه ازدواج آن دو که از نسل دو پادشاه نیک صفت و بد طینت هستند، قرار دارد. سرانجام همگان به ازدواج رودابه و زال رضایت میدهند. پس از ازدواج، رودابه رستم را از زال باردار میشود، اما رستم که گویا پیش از تولد هم علائم پهلوانیاش بروز کرده، مادر باردارش را به زحمت میاندازد طوریکه رودابه نمیتواند او را به روال طبیعی به دنیا آورد. زال که خطر مرگ همسر و فرزندش را میبیند، دست به دامان سیمرغ میشود. زال درمانده یک پر سیمرغ را آتش میزند. سیمرغ سر میرسد و با راهنماییهای او پزشک میتواند رستم را از پهلوی رودابه به دنیا آورد. سیمرغ پر خود را بر جای زخم رودابه میمالد و زخم شفا مییابد... بنابراین رودابه اولین زن تاریخ است که از طریق عمل سزارین فرزند خود را به دنیا میآورد.
شکم گشت فربه و تن شد گران *** شد آن ارغوانی رخش ، زعفران
بدو گفت مادر که این جان مام *** چه بودت که گشتی زرد فام؟
چنین داد پاسخ که من روز و شب *** همی بر گشایم به فریاد لب
همانا،زمان آمد ستم، فراز *** وزین بار بردن نبینم جواز
یکایک به دستان ، رسید آگهی *** که پژمرده شد ، برگ سرو سهی
به بالین رودابه شد ، زال زر *** پر از آب رخسار و خسته جگر
یکی مجمر آورد و آتش فروخت *** وزان پر سی مرغ لختی بسوخت
بیامد یکی موبدی چیره دست *** مر آن ماه رخ را به می ، کرد مست
بگافید، بی رنج پهلوی ماه *** بتابید ، مر بچه را سر ز راه
چنان بی گزندش برون آورید *** که کس در جهان این شگفتی ندید
همان درزگاهش فرو دوختند *** به دارو همی درد بسپوختند
شبان روز مادر ز می خفته بود *** زمی خفته و هوش از و رفته بود
چو از خواب بیدار شد سرو بن *** به سیندخت بگشاد لب بر سخن
بر او در و گوهر افشاندند *** ابر کردگار آفرین خواندند
در ادبیات عامیانه مردم ایرانزمین هم عبارت «رستمزاد» به همین مسألهی به دنیا آمدن غیرطبیعی افراد یا همان سزارین اشاره دارد! احتمالا شما هم این عبارت رو باید از قدیمیهای فامیل شنیده باشید.
البته رومیان قرنها بعد این نوع زایمان را به مادر سزار امپراتور روم نسبت دادند. همچنین در ادبیات سایر ملل مانند چین و مصر هم ادعای کشف عمل سزارین وجود دارد.