يه متن قشنگ تو كانال ميلان پرشين ديدم گفتم شما هم ببينين و بخونين
تا هر وقت خوب بشی منتظرت میمونیم آقای دیاوولو.
✍️✍️ بیژن برزو
+ انشالله سال بعد درست میشه.
- خیلی امیدوار نیستم.
+راستش خودم هم خیلی امیدوار نیستم ولی خب مگه جز امیدوار بودن کار دیگهای هم میشه کرد؟ مثلاً اگه درست نشه چه کار میکنی؟ دیگه ساعت شش صبح از خواب بیدار نمیشی بازیش رو ببینی؟
- 🤔🤔
این محاورهایه که تقریباً هفت ساله که بین همهی اونهایی مثل من که سالهای زیادی از عمرشون رو صرف خاطرهسازی با تماشا کردن بازیها و دل بستن به باشگاهی که زمانی بر اوج بلندترین قلّهها هوش از سر شیفتگانش میربود و امروز هر لحظه به تیم معمولی و درجه دو بودن نزدیک و نزدیکتر میشه، رد و بدل میشه. همهی اونهایی که صبحها از خواب بیدار شدند تا بازیهاش رو ببینند و شبها مجبور بودند صدای تلویزیون رو طوری کم کنند که موقع دیدن بازیهاش بقیه رو از خواب بیدار نکنند. از درس و کنکور و مشق و کلاس و دانشگاه زدند تا صحنههای جلوهگری تیمشون رو بر بلندای بام اروپا از دست ندن. هر گل، پنالتی و تکل تیمشون رو در خواب و بیداری صد بار زدند تا اونطوری که دوست دارند اتفاق بیفته و شبیهسازی کردند و خاطرهسازی. با موفقیتها خندیدند و با شکستها گریه کردند. اگه همون دو جملهی اول کافی نبود تا متوجه بشید که دربارهی میلان صحبت میکنم، باید بگم که همینطوره.
خب حالا که من همهی اینها رو گفتم، شما هم بیاید و بگید از ما چی میخواید؟ از ما میخواید که تیمی که یک عمر با خون دل صبحها ساعت شش و در اولین اخبار روز منتظر نتیجهی بازی دیشبش بودیم، تیمی که وقتی شب ۲۱ رمضان اون سالها که وقتی فوتبال پخش نمیشد باید تا صبح داد و بیداد میکردیم و در دنیای بدون اینترنت تا صبح منتظر میموندیم تا بفهمیم که با رئال چند چند کرده، تیمی رو که صدبار باهاش در فینال استانبول یا حتی استادیوم ریازور لاکرونیا مردیم و زنده شدیم رها کنیم؟ چرا؟ چون الان شرایط خوبی نداره؟ اگر بچتون معتاد بشه، از خونه بیرونش میکنید؟ اگر همسرتون بیمار بشه، تجدید فراش میکنید؟
وضع امروز ما، وضع خانوادهایه که نزدیکترین فردش، شما بگو فرزندش یا همسرش دچار بیماری صعبالعلاجی شده. از روزهای خوبش دور شده، شما اصلا بگو معتاد شده. وقتی که کوچکترین علائم حیاتیای به سمت برگشت نشون میده، از فرط خوشحالی در پوست خودمون نمیگنجیم و از کوچکترین بالا و پایین شدن سیگنالهای حیاتیاش برای ادامهی مبارزهمون کوه امید میسازیم. آره خب، اون طرفش رو هم بذار بگم. هر نتیجهی منفی هم به ورطهی تاریک و بینهایت وسیع ناامیدی میاندازتمون.
خب الان میخواید بپرسید این همه برای چی؟ بنظرم جوابش خیلی ساده و آماده است. شما باید مفهوم طرفداری ورزشی رو بازخوانی کنید. طرفداری ورزشی هم یه چیزی هم ردهی چیزهای دیگهایه که تو زندگی بهشون عشق میورزی، مثل عشق به همسر، عشق به فرزند، علاقمندی به موفقیت در کار و خیلی چیزهای دیگه. خیلیها ممکنه فوتبال رو پیگیری کنند و حتی طرفدار تیمی هم باشند، اما هیچوقت سطح پیگیری و علاقمندیشون تا این حد بالا نبوده باشه و بتونن با ادامهدار شدن روزهای بد، تیم جدیدی انتخاب کنند. این آدمها قطعاً من و امثال من رو درک نمیکنند و خب به همین ترتیب، ما هم درکشون نخواهیم کرد.
امّا اگر یک بار دیگه از خودم بپرسم که “اگه سال بعد هم وضع به همین منوال بود چی؟” جوابم مثل هر سال روشنه. همین که بعد از بیست و سه سال از خودم نمیپرسم که چرا دوستش دارم، نشون میده که تو همهی شرایط بدش هم پاش میایستم، همونطوری که اگر همسر آیندهام دچار بیماری صعبالعلاجی بشه رهاش نمیکنم که هیچ، بلکه آرزو میکنم که کاش بتونم بیماریاش رو در بدن خودم میزبانی کنم تا یک دقیقه کمتر زجر بکشه.
امسال و سال بعد و ده سال بعد نداره.
تا هر وقت خوب بشی منتظرت میمونیم آقای دیاوولو.