مطلب ارسالی کاربران
بارسلونا 2011-2009کوچک اما زیبا (بخشی از زندگی نامه الکس فرگوسن )
بارسلونا بهترین تیمی بود که منچستر یونایتد من مقابلش قرار گرفت. به سادگی، بهترین بودند. آن ها ذهنیت خود را درزمین به اجرا در آوردند. ما در تیم خود هافبک هایی مانند پاتریک ویرا، روی کین و بریان رابسون داشتیم که مردانی قدرتمند، جنگنده و پیروز بودند. در تیم بارسلونا بازیکنانی سمج با قامت 5 پا و 6 اینچ اما با شجاعت شیرها وجود داشت که همواره توپ را در اختیار داشتند و اجازه نمی دادند تیمشان تحت فشار قرار بگیرد. همکاری لیونل مسی، ژاوی و آندرس اینیستا برای من شگفت انگیز بود.
بارسلونایی که در فینال ومبلی 2011 ما را شکست داد برتر از بارسلونایی بود که 1 سال پیش از آن ما را در فینال رم شکست داده بود. تیم 2011 بارسا در اوج قدرت قرار داشت و به یک بلوغ فوق العاده رسیده بود. در هر دو فینال من باید بااین موضوع دست و پنجه نرم می کردم که ما تیم بسیار خوبی داریم اما مقابل تیمی قرار گرفته ایم که هر دو فینال را بهتراز ما کار کرد.
بسیار دشوار بود، بارسلونا توپ را برای مدت زیادی در اختیار داشت و این باعث تحلیل رفتن روحیه و انگیزه ی بازیکنان ما شده بود. آن ها فقط بازی را تماشا می کردند و مسیر توپ را دنبال می کردند!
ما می خواستیم هنگامی که توپ را در اختیار گرفتیم رونالدو به دنبال فضای خالی باشد و توز توپ را به وی برساند اما آنها مشغول تماشا بودند! من در بین دو نیمه به آن ها گفتم: "شما تنها دارید بزی را نگاه می کنید و خبری از ضد حمله کردن نیست!"
ما بازی را خیلی خوب شروع کردیم، رونالدو سه بار دروازه ی بارسلونا را تهدید کرد، ابتدا با یک ضربه آزاد و سپس با دوشوت از راه دور.
اما در دقیقه 21 بازی ما یک گل واقعا بد روی اشتباه هافبکمان خوردیم که نتوانست مانع پاس دادن اینیستا به اتوو شود،ساموئل اتوو توپ را شوت کرد و ادوین فندرسار نتوانست توپ را دفع کند و توپ از زاویه ی موافق وارد دروازه شد.
آن ها اتوو را سمت راست بردند زیرا مسی در سمت راست در مقابله با اورا به مشکل برخورده بود، اورا بطور مداوم به خط حمله اضافه می شد و گواردیولا برای متوقف ساختن او شکل بازی بارسا را تغییر داد.
گواردیولا متوجه این امر شده بود و جای مسی را عوض کرد تا با اورا روبرو نشود. با آن تغییر، بارسلونا مسی را در مکانی قرار داد که خود بازیکن نیز آن را ترجیح می داد.
این جای است که مسی تا کنون در آن بازی می کند، در آن نقطه که زندگی را برای چهار مدافع مقابل خود سخت می کند زیرا آن ها مطمئن نبودند که مسی را عقب براند یا در جای خود با احتیاط بازی کنند.
پس از گل اتوو و تغییر مکان مسی بارسلونا یک هافبک اضافه در خط میانی داشت! از سوی دیگر اینیستا و ژاوی، بوم، بوم،بوم، تا آخر شب مالکیت توپ و میدان را در اختیار داشتند! بارسا در به گردش در آوردن توپ از ما برتر بود.
گل تمام کننده ی بارسلونا 2 ساعت پس از گل اول آن ها به ثمر رسید؛ سانتر ژاوی و یک ضربه سر غیر منتظره از مسی!
گروه فوق العاده ای که در کنار مسی شکل گرفته بود بسیار نیرومند بود. هرگز در قلبم نسبت به این گروه احساس حسادت نمیکنم، شاید پس از باخت به آن ها رشک برده باشم اما از روی حسادت هرگز.
پیروزی بارسلونا در فینال رم روند پیشرفت آن ها را سرعت بخشید و باعث شد به بهترین تیم عصر خود تبدیل شوند.
این دومین قهرمانی آن ها در 4 سال بود. تیم پپ گواردیولا اولین تیم اسپانیا بود که در یک فصل قهرمان لیگ، کاپ ولیگ قهرمانان می شود.
پس از برد بارسلونا در رم گواردیولا گفت: "ما خوش شانس بودیم که یوهان کرایف و چارلی رکساچ را داریم. آن ها پدران بودند و ما دنباله رو آن ها هستیم." چیزی که برای من قابل درک نبود این بود که بازیکنان آن ها چگونه قادر بودند آنتعداد بازی را انجام دهند. آن ها تقریبا همیشه این گونه بازی می کردند. موفقیت اغلب دوره ای با رکورد بود، اما برای بارسا شرایط فرق میکرد. بارسلونا از آنها ظهور کرد و به تعقیب رئال مادرید پرداخت.
برگرفته از کتاب زندگینامه الکس فرگوسن مترجم : محمد داما