از نظر بیشتر مردم دنیا هلند کشوریست همسطح دریا با آسیابهای بادی و مردمی که صندلهای چوبی میپوشند. کشوری بیقید و بند و زیبا و پر از مناظر تماشایی و عطر گل. در این کشور همه چیز آزاد است. مردم از زندگی کردن لذت میبرند و کشور را شور و عشق و سرمستی فرا گرفته است. فوتبالشان زیباست و با رنگ پیراهنشان به تمام تورنمنتها جلوه خاصی میبخشند. اما در اوایل دهه ۱۹۷۰ تصور مردم از سرزمین پنیرهای ادامر تغییر کرد. مردی شیک، باسلیقه، خودسر به نام هندریک یوهانس کرایف پا به زندگی هواداران فوتبال گذاشت، البته نه فقط در آمستردام بلکه در سراسر اروپا و در کل جهان. از سال ۱۹۷۱ که تیمش آژاکس، جام اروپا را در ومبلی از آن خود کرد نام یوهان کرایف در مجله مشهور انگلستان «ورلد ساکر» و ستون لسلی ورون در مجله «گل» جا خوش کرد. آن وقتها فوتبال از تلویزیون پخش نمیشد و مردم خبرهای فوتبالی در آن سوی مرزها را فقط از طریق روزنامهها و مجلهها دنبال میکردند. وقتی در تلویزیون بریتانیا ظاهر شد، مفسران او را «کروف» مینامیدند.
یوهان کرایف فقط ۱۰ سال داشت که پا به باشگاه آژاکس گذاشت. آن زمان بیشتر دوست داشت توپ را با دست هدایت کند به جای پا. پنج سال طول کشید تا مربیاش توانست او را متقاعد کند که در فوتبال نباید به توپ دست بزند. چند سال بعد کرایف بهترین بازیکن اروپا شد و جامها و افتخارات بسیاری را از آن خود کرد.
مهارت شخصی کرایف، سرعتش در فرار از خط دفاع، پاسهای دقیق و تواناییاش در رسیدن به نقطه پنالتی در بهترین زمان ممکن او را تبدیل به کاملترین بازیکن دوران خودش کرده بود. او بسیار مصمم بود و از معدود بازیکنانی بود که ارزش خود را میدانست. به لحاظ فرهنگی کرایف را با برخی از چهرههای مشهور اجتماعی مقایسه میکنند، مثلا اهمیت کرایف برای هلند را به اندازه اهمیت جان لنون برای انگلستان میدانند. مانند لنون، کرایف نماد بسیاری از تغییراتی بود که در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در اروپا اتفاق میافتاد. او فلسفه خودش را داشت. هلند با داشتن تیم آژاکس، کرایف، پنیرهای آدامر و گروههای موسیقی عالی سرزمین آرمانی خیلی از مردم دنیا شده بود.
آژاکس و عصر طلایی توتال فوتبال
هلند کشوری آزاد بود و آژاکس اغلب به عنوان تیم فوتبال هیپیها شناخته میشد، با آن لباسهای رنگی که میپوشیدند و مهرههایی که به گردنشان میانداختند و موهای طلاییشان. بازی آژاکسیها بینظیر بود؛ فوتبالی روان، پر از مهارت، هوشمندانه و فرهنگی. کرایف و رینوس میشل با همکاری همدیگر توتال فوتبال را اختراع کردند؛ سبک خاصی در فوتبال که به سیستم شناور هم معروف است. در این سیستم هیچکس در یک پست باقی نمیماند بلکه دائما پستها عوض میشود و بازیکنان جای همدیگر را در زمین بازی پر میکنند. وینگرها و مدافعان راه را در زمین باز میکردند و پخش میشدند، مهاجم نوک که اغلب خود کرایف بود آزادانه بازی را هدایت میکرد. این سیستم جواب داد و باعث شد آژاکس یکهتاز میدانها باشد و کرایف ستاره بینظیر بازیها و مهرهای که بازی جنجالیاش زبانزد همگان شده بود. آژاکس با همراهی کرایف و همبازیاش یوهان نیسکنس از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ برای سه سال متوالی قهرمان اروپا شد. عصر توتال فوتبال بود و نقش اصلی را کرایف و مربی آژاکس «رینوس میشل» بازی میکردند. هواداران سر از پا نمیشناختند. اما شاید کمتر کسی حدس میزد که این امپراتوری متزلزل شود و از هم بپاشد. آژاکس جادوگر تیمش را به بارسلونا فروخت و با همین انتقال کرایف گرانقیمتترین بازیکن جهان شد. او رفت تا همین تأثیرات را در کاتالونیا هم بگذارد.
بارسلونا و اولین قهرمانی لالیگا بعد از ۱۴ سال
کرایف با انتخاب اسم کاتالانی «جوردی» برای پسرش خود را بیش از پیش برای هواداران بارسلونا عزیز و محبوب کرد. او به بارسا کمک کرد تا بعد از ۱۴ سال یعنی برای اولینبار بعد از سال ۱۹۶۰ قهرمان لالیگا شوند. در این بازی آنها با نتیجه ۵-۰ از سد رقیب دیرینه خود رئال مادرید گذشتند و هزاران هوادار بارسلونا به خیابانها ریختند و به پایکوبی پرداختند. یکی از خبرنگاران نیویورک تایمز نوشت که کرایف در عرض ۹۰ دقیقه آنچنان روحی به کالبد کاتالانیها دمید که هیچ سیاستمداری نتوانسته بود تا این حد در کاتالان تأثیرگذار باشد. او در سال ۱۹۷۴ بازیکن سال اروپا شد و در طول دوران بازیگریاش در اسپانیا بارسا را به روزهای باشکوهی رساند.
رقابتهای جهانی
هواداران هلند با موهای بلند و صندلهای چوبی، و با آن کلاکسونها موسیقی متن جام جهانی ۱۹۷۴ را نواختند و میتوانستند با بدست آوردن جام حاکمیت بیقید و شرط خود را به همگان ثابت کنند. کرایف تیم را به فینال رساند و در مونیخ سرعت و شتاب کرایف باعث شد تا نیسکنس از نقطه پنالتی گل بزند. تیم محبوبها پیش افتاده بود اما با آن بازی تماشایی و آن تیم جادویی نتوانستند از سد میزبان بگذرند و به طرز ناراحتکنندهای بازی را با نتیجه ۲-۱ به آلمان غربی واگذار کردند. هلندیها آنچنان غمگین بودند که انگار آن شکست به ایدئولوژی آنها پایان داده بود. شاید هم واقعا همین اتفاق افتاد چون کرایف دیگر در فینال رقابتهای جام جهانی بازی نکرد. عملکردهای کرایف آنقدر بینظیر بود که توپ طلا را به عنوان بهترین بازیکن میدان از آن خود کرد.
در سال ۱۹۷۷ هلند با انگلیس در ومبلی دیدار داشت. کرایف پیش از این اعلام کرده بود که در فینال آرژانتین حضور نخواهد داشت اما قبل از آن شاهکاری از خود به نمایش خواهد گذاشت. او هنوز ۲۶ ساله بود و راه بسیار درازی در پیش داشت. از زمان پوشکاش در سال ۱۹۵۳، این بهترین عملکرد فردی یک بازیکن در تمام دورههای فوتبالی بود. در آن بازی ۵۰ مرتبه پاس داد و ۳۰ عدد از این پاسها مستقیم به نقطه هدف رسیده بودند. گزارشهای نوشته شده در آن زمان میگفتند: «او با پاسهای بلند خیرهکنندهاش جریان بازی را طوری عوض میکرد که مدافعان انگلیسی مبهوت مانده بودند.» انگلیس بازی را ۲-۰ باخت و کرایف کسی بود که از ابتدا تا انتهای بازی را یک تنه هدایت کرد؛ مسیریابی را مدیریت میکرد، باعث میشد، همتیمیهایش موقعیتهای درست را پیدا کنند و بارها و بارها مدافعان انگلیس را تحت فشار میگذاشت. تماشای این بازی بسیار لذتبخش بود.
در آرژانتین بدون وجود کرایف هلند بسیار خوب عمل کرد، البته در روشی متعادلتر. آنها از فرصتهای خود به خوبی استفاده میکردند و یکبار دیگر به فینال رسیدند و به میزبان باختند، همانطور که در ۱۹۷۴ هم باخته بودند. با وجود کرایف میتوانستند برنده میدان شوند؟ شاید.
نقاشِ فوتبال
کرایف جادوی خود را نه فقط به عنوان بازیکن بلکه به عنوان مربی هم به نمایش میگذاشت. به آژاکس و بارسلونا برگشت و انقلابی در فوتبال مدرن پدید آورد. با بارسا قهرمان اروپا شد. در اسپانیا هم تقریبا مانند هلند پر قدرت و جادویی بود. او را پدرخوانده سبک «تیکیتاکا»ی اسپانیا میدانند، کسی که باشگاه و کشور را به موفقیتهای بسیاری رساند. این موضوع ثابت میکند که این مرد هلندی بزرگ چه تأثیری در فوتبال اروپا داشته است. پپ گواردیولا در مورد کرایف میگوید: «کرایف فوتبال را نقاشی کرد و مربیان بارسلونا فقط به بازسازی آن نقاشی میپردازند.»
کرایف در سال ۲۰۱۶ به دلیل سرطان ریه از دنیا رفت، اما یاد و نام او همواره به عنوان دومین بازیکن قرن بعد از پله و سومین بازیکن برتر تاریخ فوتبال جهان باقی میماند. توتال فوتبالر معروف که وقتی در زمین بازی حضور داشت هیچکس با سرعت، باریکبینی و گلزنی با او قابل قیاس نبود. شماره ۱۴ جادویی در قلب هواداران بیشمار خود تا ابد جاودانه خواهد ماند.
منبع: BoxToBoxFootball