مثالهایی مانند دیهگو مارادونا، اوزه بیو، گارنیشا، جورج وهآ، رونالدو، رونالدینهو و از همه مهمتر پله از بزرگترین نامها در تاریخ فوتبال به شمار میروند. به غیر از آنکه آنها اسطورههای دنیای فوتبال به شمار میروند یک وجه اشتراک دیگر هم با یکدیگر دارند. این اشتراک چیست؟ به کودکی آنها برمیگردیم. بزرگ شدن در خیابانها بدون غذای کافی یا برخورداری از یک زندگی لوکس. آنها برای سیر کردن شکم خود از همان سنین کم کار میکردند و شاید برخی از آنها نیز در حسرت داشتن یک جای خواب بودهاند. همین شرایط سخت باعث شد تا بسیاری از ستارههای فقیر دنیای فوتبال برای موفقیت و چیزهایی که آرزویش را دارند، سختتر بجنگند. آنها جنگیدند، جنگیدند و باز هم جنگیدند. امروز در دنیای کنونی فوتبال نامهای بزرگی داریم که از فقر آمدند، آنها در ابتدا هیچ چیز در اختیار نداشتند، درواقع آنها مجبور بودند برای اینکه ستاره شوند ابتدا فقر را دریبل بزنند.
در ادامه نگاهی به شش فوتبالیست از برترین بازیکنان کنونی دنیای فوتبال میاندازیم، شش فوتبالیست از شش کشور و شش باشگاه مختلف که همگی یک وجه اشتراک داشتند؛ فقر.
1.الکسیس سانچز (آرسنال ـ شیلی)
سانچز در یکی از حومهنشینهای شهرک توکوپیلای شیلی به دنیا آمد. وقتی سانچز خردسال بود پدرش او را برای همیشه ترک کرد. سانچز با مادرش که نظافتچی یک مدرسه بود، زندگی میکرد. این ستاره کنونی تیم ملی شیلی و آرسنال که استعدادی عالی در فوتبال داشت، مجبور شد از همان سنین کم برای کمک خرج به خانواده سر کار برود. گلزن کنونی آرسنال دستمال به دست میگرفت و اتومبیلها را تمیز میکرد تا بتواند حداقل خرج خود را دربیاورد، اما فقط همین نبود، سانچز برای پول درآوردن در خیابانها حرکات نمایشی و آکروباتیک انجام میداد و در رقابتهای نمایشی و البته خطرناک بوکس هم شرکت میکرد. شانس و اقبال وقتی به این کودک نگونبخت رو کرد که باشگاه آرائکو پذیرفت بدون دریافت شهریه سانچز را آموزش بدهد، چراکه این پسر استعداد زیادی داشت. او با گلزنیهای متعدد در این تیم چنان پیشرفت کرد که بسرعت راهش به ریورپلات آرژانتین باز شد، سپس به اودینزه ایتالیا رفت، افتخار پوشیدن پیراهن بارسلونا را پیدا کرد و در نهایت به آرسنال پیوست. ستاره کنونی آرسنال برای اینکه اکنون زندگی مرفهی داشته باشد، راهی سخت و غمانگیز را پیمود.
2.فرانک ریبری (بایرن مونیخ ـ فرانسه)
شهر بولونژه سور مر در فرانسه به خاطر ناقوس تاریخیاش شهرت زیادی دارد، اما بخش دیگری از اهمیت شهر این است که زادگاه فرانک ریبری ستاره فرانسوی بایرن مونیخ است. ریبری که سال 2006 به دین اسلام گروید، در محلههای کلیمینشین و البته فقیر این شهر کوچک بزرگ شد. زمانی که ریبری فقط دو سال داشت به همراه خانوادهاش یک سانحه رانندگی وحشتناک را در همین شهر تجربه کرد. ریبری دو ساله و معصوم در پی آن حادثه دچار آسیبدیدگی وحشتناکی از ناحیه صورت شد به طوری که صورت این کودک خردسال بیش از صد بخیه خورد، بخیههایی که جایشان هنوز هم در چهره ریبری سی و دو ساله دیده میشود و البته به بخشی از هویت او تبدیل شده است. او زمانی گفت: شما هرگز نمیتوانید گذشته خود را فراموش کنید. و این جمله درواقع یادآوری فقر دوران کودکی خودش بود.
پیش از آنکه ریبری در سال 2003 به تیم استاد برستوا بپیوندد، با اینکه فوتبالیست بود، اما برای امرار معاش مجبور بود بهعنوان یک کارگر ساختمانی کار کند، اما زمانی که به استاد برستوا پیوست همه چیز برای او تغییر کرد و درهای ثروت و خوشبختی روی او گشوده شد. او باز هم پیشرفت کرد و باشگاه به باشگاه پیش رفت تا در نهایت به بایرن مونیخ رسید. ستاره فرانسوی در حالی اکنون زندگی مرفهی دارد که غمی بزرگ درون خود تحمل میکند، غمی که حاصل فقر دوران کودکی و آن تغییر چهره ناخواسته به دلیل سانحه رانندگی بود.
3.آنخل دیماریا (منچستریونایتد ـ آرژانتین)
آنخل که یکی از سه فرزند میگوئل و دایانا است در شهر مندوزا واقع در غرب آرژانتین متولد شد. او یک پسر بیشفعال بود که البته برای خودش نابغهای درفوتبال به شمار میرفت. آنخل کوچک و شیطان اما مجبور بود به همراه والدینش در یک معدن زغال محلی کار کند. ونسا و اولین، دو خواهر آنخل نیز همین کار را میکردند. آنخل بهعنوان یک فوتبالیست درخشان کمسن و سال حتی پول نداشت برای خودش کفش فوتبال بخرد که این موضوع باعث شرمندگی والدینش میشد. دیماریا نخستین بار در یک تیم محلی به نام توریتو فوتبال بازی کرد، اما همچنان فقر دست از سر او برنمیداشت. با این حال پیشرفت روزافزون دیماریا باعث شد او پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کند و در نهایت به فوتبال اروپا راه یابد. هنگامی که دی ماریا به تیم بنفیکای پرتغال پیوست از پدرش خواست دیگر کار نکند و پس از آن یک خانه بزرگ برای والدینش خرید. پسرکی که زمانی با دو خواهرش یک اتاق را شریک بود و پول کافی برای خورد و خوراک نداشت، امروز به تمام رویاهایش دست یافته است؛ رئال مادرید و پس از آن منچستریونایتد. او برای رسیدن به این دو باشگاه رویایی کم سختی نکشید.
4.زلاتان ابراهیموویچ (پاری سنژرمن ـ سوئد)
او یکی از محبوبترین و برترین بازیکنان دنیای کنونی فوتبال است. او یک ذهنیت و اصلا یک قانون برای خود وضع کرده: من بر علیه دنیا. شاید این عقیده سرسختانه از گذشته سخت او نشات میگیرد. او از مادری کروات به نام یورکا گراویچ و پدری بوسنیاییتبار به نام سفیک ابراهیموویچ در مالموی سوئد به دنیا آمد. درواقع پدر و مادرش هر دو با دو ملیت مختلف مهاجرانی بودند که در سوئد با هم آشنا شدند. وقتی زلاتان فقط دو سال داشت پدر الکلیاش برای همیشه خانواده را ترک کرد. این مهاجم سوئدی پاری سنژرمن مدتها پیش اعتراف کرد به دلیل فقر در کودکی گاهی دزدی میکرده، چون چاره دیگری نداشته است. او مهارتهای دزدی و کلک زدن را با گروهی از دوستان همسن و سال خودش یاد گرفت. زلاتان خیلی خوشبخت و خوششانس بود که فوتبال به دادش رسید. او در پانزده سالگی برای نخستین بار در یک تیم محلی بازی کرد و با ارتقای تدریجی سرانجام در بیست سالگی به آژاکس آمستردام هلند ملحق شد. یوونتوس، اینترمیلان، میلان، بارسلونا و در نهایت پاری سنژرمن مهمترین باشگاههایی بود که زلاتان در آنها به میدان رفت و پولدار و پولدارتر شد. چه کسی فکر میکرد پسرک فقیر و بیچیز یک زوج مهاجر به کاپیتان تیم ملی فوتبال سوئد تبدیل شود؟
او اکنون به همراه همسر و دو پسر خود در ویلایی اشرافی در پاریس زندگی میکند.
5.لوئیس سوارز (بارسلونا ـ اروگوئه)
اولین خاطراتی که لوئیس سوارز در ذهن دارد، این است که در شش سالگی با پای برهنه فوتبال بازی میکرد، آن هم در خیابانهای ناهموار «سالتو» محل سکونت خانوادهاش. لوئیس در خانوادهای متولد شد که به غیر از او شش فرزند قد و نیم قد دیگر هم بودند. پدرش که یک باربر بود یک سال پس از تولد لوئیس خانوادهاش را به مونته ویدئو پایتخت اروگوئه برد، به امید اینکه کار بهتری پیدا کند. در شهری که خلافکاری و آلودگی هوا حرف اول را میزد، سوارز و خواهران و برادرانش شرایط سختی برای زندگی کردن پیشروی خود دیدند. سوارز وقتی بزرگتر شد حتی کفشی نداشت تا با آن فوتبال بازی کند و استعدادهای فوتبالی خود را نشان بدهد، اما فوتبال یک راه نجات برای سوارز بود. استعدادهای او زمانی از سوی باشگاه ناسیونال کشف شد که فقط 9 سال داشت. او در این سن و در یکی از مسابقههای محلی هتتریک کرد. اما سالها بعد خلق و خوی حساس سوارز نزدیک بود او را از فوتبال دور کند. اتفاق بدی در زندگی سوارز افتاد و آن اتفاق این بود دختری که سوارز به او علاقه داشت به بیماری سختی مبتلا شد و سوارز نیز پولی نداشت به او کمک کند. در نهایت با کمکهای مردمی این دختر که بعدها همسر سوارز شد سلامت خود را به دست آورد تا سوارز دوباره بر فوتبال تمرکز کند. او با آژاکس آمستردام به فوتبال اروپا راه یافت و پس از آن از لیورپول و بارسلونا سر درآورد. پسرک فقیر اکنون در کنار همسر و دو فرزندش در رفاه زندگی میکند و شش خواهر و برادر و البته والدینش نیز با ثروتی که سوارز از راه فوتبال به دست آورد، اکنون در رفاه و آسایش هستند.
6.کریستیانو رونالدو (رئال مادرید ـ پرتغال)
دولورس آلویرو، مادر کریستیانو رونالدو بتازگی در کتاب زندگینامه خود به نام «شجاعت مادری» که به چاپ رسانده، اعتراف کرده زمانی که کریس را باردار بود، میخواست آن را سقط کند و دلیلش چیزی جز فقر نبود. رونالدو در مادیرای پرتغال متولد شد. مادرش آشپز و پدرش کارگر شهرداری بودند. رونالدو با دو خواهر و مادرش یک اتاق را شریک بود. رونالدو بتازگی در مصاحبهای گفته تمام سختیها و فقری را که در دوران کودکی تحمل کرد باعث شد امروز در این جایگاهی که میبینیم حضور داشته باشد.
او در چهارده سالگی از مدرسه اخراج شد و برای کمک کردن به مخارج خانواده مجبور شد کار کند، هرچند مادرش به او اصرار میکرد که به عشق اصلیاش یعنی فوتبال بپردازد. داستان زندگی مرد سال فوتبال جهان در سال 2014 را همه ما بخوبی میدانیم؛ روزی که استعدادش کشف شد و روزی که به اسپورتینگ لیسبون پیوست. وقتی به منچستر یونایتد ملحق شد و وقتی که با گرانترین قرارداد تاریخ به رئال مادرید آمد و اکنون برترین بازیکن جهان است. او تا امروز حتی یک گام اشتباه هم برنداشته است، فقر او را ساخت.gharani MM7