Ac Milanپرده اول/ساعاتی پیش بود که علی کریمی پست جنجالی خود را علیه آبی پوشان پایتخت پاک کرد؛ حقیقتش پاسخی بود به فحاشی بدون وقفه و چند روزه عده ای هواداران استقلال بعد از باخت پرسپولیس در جام حذفی! همان هایی که به هانی نوروزی و فرشته کریمی هم رحم نکردند. اما چرا باید «علی کریمی» حیا کند؟ پرده دوم/ چند سالِ پیش علی کریمی در مقابلِ کره جنوبی قرار گرفت. علی کریمی از معدود بازیکنایی بود کـه در بینِ دو نیمه با فشارها و تماسهای مکررِ وزارتِ ورزش و سیاسیون «مچبند» را از دو دستانش برنچید. و بعد از همان روز پروژه زمین زدن محبوب ترین اسطوره تاریخ پرسپولیس آغاز شد اما زهی خیال باطل. مچبندهایی که شبیه به یک فریاد بود.شبیه به همان تبعیدی که او را راهی استیل آذین کرد؛ شبیه به تهمتِ روزه خواری؛ شبیه به راه ندادنش به خانه اش و آواره کردنش؛ شبیه به آن روزی که پیراهنِ استیل آذین را از تن در آورد و به هوا پرتش کرد؛ شبیه به همان روزی که برایش با اشک یک جمله ی تکان دهنده میخواندند «علی فقط کـریمی» پرده سوم/ هفت سالِ پیش «اشکان» از دانشگاه به خانه بازگشت. «اشکانِ زیبارو» میخواست کـنارِ مردمش باشد.حتی در لابلای آن شلوغی و دلواپسی های مادر هم چاره نبود؛ اشکان میخواست کنارِ مردم بایستد؛ سینه کوچکِ اشکانِ تکواندوکار تحملِ «آپچاگی» را داشت ولی تحملِ... پرده آخر/ «علی جان؛ اشکان عاشقِ شما بود» و گریه های علی کریمی. چندروز بعد با همه مخالفت ها و تهدیدها؛ علی کریمی پیراهنِ «شالکه ی آلمان» را با امضای خودش به خانه ی اشکان فرستاد و روی آن پیراهن نوشت: «تقدیم به اشکان سهرابی که همیشه برای ما زنده خواهد ماند» گاهی «مردمی بودن» خیلی پست ها و رکوردها را به غارت میبرد؛ گاهی باید بخاطرِ آبی هایی که عاشقانه دوستت دارند و فراموش کردند تو محبوب ترین اسطوره تاریخ پرسپولیس هستی و جانت را برای پرسپولیس میدهی از کل کل ها «حیا کنی»؛ گاهی کارهایی با سرعتِ نور میبرتت به اعماقِ قلبِ مردم.
و علی آقا کریمی که به جرم مردمی بودن پیراهن پرسپولیس را از او گرفتند اما محبوب و محبوب تر شد ♡♡♡♡