Sami .مقالتو خوندم حنان جان،البته قبلنم خونده بودم :) ولی دوباره دقیق خوندم
در کل موافقم که مورینیو بخاطر شرایط تیمش اینکاراو میکرده ولی موافق این نیستم که رئال همیشه به یکی مثل مورینیو نیاز داشته باشه چون مثال نقضش دلبوسکه هست که بهترین سرمربی 20 سال اخیر رئال بوده ( حداقل از نظر نتیجه گیری)و بسیار آرومه حتی آرومتر از کارلتو ... این کارایی که مورینیو میکرد درسته که فشار و از روی تیمش بر میداشت و جاهایی به نفع تیمش بود ولی در نهایت آسیبهای جدی هم به تیمش زد ... همه از اختلافات راموس و کاسیاس در سال آخر با مورینیو اطلاع دارن چون گاهی بازیکنان هم از حرف ها و رفتارهای مورینیو راضی نبودن ... یکم هم ممکنه بعضیا از مقالت برداشت اشتباه کنن که رسانه ها و داورها همیشه حامی بارسا هستن که اگه این منظورو داشته باشی باهاش مخالفم :))
در کل منم قبول دارم که رئال هیچوقت مثل زمان مورینیو خطرناک و زهر دار بازی نمیکرد و واقعا تیم ترسناکی بود ... شاید اگر لواندفسکی نبود مورینیو cl رو هم گرفته بود
درکل تبریک میگم بهت تحلیل خوبی بود :)