سلطان سکه کیست و جرم او چیست؟
وقتی محسنی اژهای نام حمید مظلومین را به عنوان سلطان سکه برد، اکثر مردم نمیدانستند او کیست که توانسته بیش از ٢ تن سکه خریداری کند، با این همه این نام برای فعالان حوزه طلا و سکه نامی آشنا بود و تقریبا همه اهالی بازار طلا کسی که توانسته ٢٥٠هزار سکه با مبلغ ٧٤٠میلیارد تومان بخرد را میشناختند و درباره او میگویند تقریبا ٦٠ساله است و ظاهرش با اوضاع مالیاش تناسبی نداشته است. مظلومین در روزهای فروش سکه، به همراه پسرش و افراد دیگر تمام سکههای بازار تهران را میخرید تا روزهایی بتواند تعیینکننده قیمت بازار باشد.. مغازه حمید مظلومین در طبقه زیرزمین سبزهمیدان است. ضمن اینکه او از اتحادیه طلا جواز کسب داشت
رئیس پلیس تهران بزرگ با اعلام خبر در تیرماه دستگیری سلطان سکه که فردی سابقهدار است و باند او اطلاعاتی از دستگیری و فعالیتهای این باند به رسانهها داد:
58 سال دارد و با خرید دو تن سکه از بازار توانسته است تمام رکوردهای قبلی خرید سکه را که تا پیش از آن 38 هزار قطعه سکه بود بشکند و عنوان «سلطان سکه» را از آن خود کند. با محاسبه وزن 8.4 گرمی هر قطعه سکه تمام بهار آزادی 2 تن سکه معادل 250 هزار قطعه میشود که مبلغی حدود 740 میلیارد تومان را شامل شده و تا پیش از آن سابقه نداشته است. در طول سال 96 دو تن سکه از بازار خریداری کرده و سپس با قیمتی که خود تعیین میکردند به فروش میرساندند. آن ها با خرید انبوه سکه طلا و ذوب آن اقدام به خروج شمشهای طلا از کشور میکردند.
آیت محمدولی، رئیس اتحادیه طلا و جواهر ایران هم از کسانی است که مظلومین را میشناخته. او نیز در این باره گفته است: سخنگوی قوه قضائیه اذعان داشت که حمید مظلومین هم سال ٩١ و هم سال گذشته دستگیر شده بود، اما با قرار وثیقه آزاد شد، اما مشخص نیست چرا کسی که دو تن سکه خریداری کرده آزاد شده است؟
نظر کسبه بازار در مورد سلطان سکه چه است؟
وقتی خبرنگار خبرآنلاین سراغ کسبه بازار رفت، به او گفتند :
وقتي از يکي از مغازهداران درباره مظلومين ميپرسم، سريعا با خطاب قراردادن او با عنوان «آقا وحيد» تلاش ميکند به من يادآوري کند که حد خودم را بدانم و در ادامه گفتوگو از بياحترامي به او، حتي اگر در حد ذکر نامش بدون احترام باشد خودداري کنم. او درباره مظلومين ميگويد: «آقاوحيد مَرد بود. باعزت و احترام. گرهگشا و مسلمون. ما جز خوبي ازش نديديم». اين روايت مشترک بسياري از مغازهداران اين خيابان از مردي است که امروز متهم به اخلال در نظام اقتصادي کشور در سطح افساد فيالارض است. يکي از مغازهداران درباره او ميگويد: «دستش به خير بود. جهيزيه ميداد، قسط ميداد، قرض ميداد، هيچکس دستخالي از پيشش برنميگشت. اگر ميفهميد که کاسبي يا از کاروبارت شناخت داشت، کمکهايي بهت ميکرد که پدر در حق پسرش نميکند. در حق خيلي از اين کسبه موقع سختيها پدري کرده. ميتوانيد برويد بپرسيد». از او ميپرسم که آيا ميداند اتهام مظلومين چيست؟ پاسخش شبيه به پاسخ بسياري از کسبه است. ميگويد: «تهمته. ميخوان بسوزوننش. خودت که مثلا خبرنگار هستي بايد بهتر بشناسي اينهارو».
يک کاسب ديگر در پاسخ به همين سؤال ميگويد: «آقا نابغه بود. نانِ نبوغش را ميخورد. تازهبهدورانرسيده که نبود. 40 سال کاسب بود. چند سال قبل هم آمدند و او را بردند. چندوقت خبري از او نبود. بعد هم برگشت سر کارش. انشاءالله اينبار هم همينطوري باشد. اصلا اين وصلهها به آقا نميچسبد». بااينحال يک مغازهدار جوان نظر کاملا متفاوتي دارد. او ميگويد: «بالاخره تا کسي کاري نکند که اين اتفاقها برايش نميافتد. پشتش گرم بود. مثل پادشاه ميآمد و ميرفت. موقعي که من اينجا کارم را شروع کردم، دورهاي بود که دستگير شده بود. بعد که برگشت هم مشخص بود که زياد برايش مهم نيست چه اتفاقي افتاده. نصف بازار سکه و طلا دست همين يک نفر بود. ميتوانيد برويد سبزهميدان و آمارش را دربياوريد که چطور سر هر کسي را که زير بار حرفهايش نميرفت به سنگ ميزند. يکي از فاميلهاي من را بيچاره کرد. حالا هم بايد تاوانش را بدهد».
از او درباره روز دستگيري مظلومين ميپرسم. ميگويد در آن روز سر کار نبوده، اما ميتوانم از مغازه کناري دراينباره سؤال کنم. مغازهدار بعدي آن را کاملا به ياد ميآورد. ميگويد: «نشمردم چند نفر بودند، اما خيلي زياد بودند. همگي لباس شخصي پوشيده بودند. آمدند و در پاساژ را بستند. بعد پخش شدند توي پاساژ. رفتن توي جواهري و مدتي بعد هم سلطان را با خودشان بردند». ميپرسم آيا او مقاومتي نشان داد؟ حرف خاصي نزد؟ پاسخ ميدهد «نه، کلا آدم آرامي بود. هيچوقت نديدم عصباني بشود. آن روز هم با آرامش رفت. پسرش کمي بيتابي ميکرد، اما خودش چيزي نگفت».
درباره پسرش که حالا به گفته دادستان تهران متواري است ميپرسم. ميگويد: «محمدرضا پسر خوبي بود. استعدادش به پدرش رفته بود، ولي فراري نبود. آن روز که پدرش را بردند همينجا بود. اگر فراري بود که خب او را هم ميتوانستند همينجا بگيرند و ببرند. بعدش هم همينجا بود. روزي هم که آمدند اينجا و در را جوش دادند هم همينجا بود. اينها همش تهمت است». علت دادن لقب «ملا» به مظلومين را ميپرسم. ميگويد: «به سن من و شما نميرسد. بايد از قديميها بپرسيد، شايد بدانند». هيچکس در اينجا نميداند لقب ملا از کجا آمده. يکي از مغازهداران ميگويد: «اصلا اين سؤال بيمعني است. شما خبرنگارها فقط ميخواهيد حاشيه درست کنيد». يکي از مغازهداران اما پيشنهاد بهتري دارد. او ميگويد: «وقتي او به اينجا آمد اين لقب را داشت. برو سبزهميدان شايد آنها بدانند».
حکم صادره در مهر ماه 1397
طبق خبری که روز گذشته از سوی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد، وحید مظلومین و دو فرد دیگر به اعدام محکوم شده اند. عین صحبت های او در این خصوص را میخوانید:
وحید مظلومین فرزند حبیب اله هم به عنوان مفسد فی الارض به اعدام محکوم شد و این حکم نیز غیرقطعی و قابل تجدیدنظر خواهی است. گرچه قبلا اشاره کرده بودم، اما برای اطلاع مردم عزیز مجددا عرض میکنم که هم بر اساس قانون و هم بر اساس استجازهای که از مقام معظم رهبری شد، مواردی که به اعدام محکوم شدهاند، احکامشان قابل تجدیدنظر خواهی است و طبعا اگر محکومعلیه یا وکیل او اعتراض کنند، پرونده مزبور در دیوان عالی کشور مجددا مورد رسیدگی قرار میگیرد.
ترکش ها
خبر حکم اعدام سلطان سکه ۵۰۰ تومان نرخ دلار را کاهش داد/جماران
کاهش سیصد هزار تومانی نرخ سکه بعد اعلام خبر حکم اعدام سلطان سکه