دوشنبه پس از باخت ایران به ژاپن حسرت قهرمانی در جام ملت ها برای ایرانیان 43 ساله شد تا دوباره تیم ملی به خاطر عدم ذهنیت صحیح و نگرش منطقی به بازی و به سبب کم تجربگی , حذف شد. با این شکست , پرونده حضور مرد پرتغالی بر روی نیمکت ایران با تمامی خاطرات خوب و تلخی که در این هشت سال برایمان رقم زد به پایان رسید و میتوان گفت که اکنون عصر جدیدی در فضای فوتبال ایران آغاز شده است. فدراسیون فوتبال باید اقدام به انتخاب فردی مناسب برای سکان تیم ملی بکند . کسی که هم دارای دانش فنی معقول , تجربه و تعهد نسبت به تیم ملی باشد. ایران از زمان حضور کیروش در تیم ملی استارت فرایند حرفه گری را در فوتبال ملی آغاز کرد و کیروش توانست حدود نیمی از این مسیر را برای پیشرفت فوتبال ایران در عرصه ملی طی کند اما به دلایل کاملا واضح , حتی در صورت قهرمانی ایران در جام ملت ها نمیتوانست چیز جدیدی را به فوتبال ملی ایران اضافه کند و به قولی زمان رفتن وی فرا رسیده بود. اکنون تیم ملی نیاز به سرمربی همه فن حریفی دارد تا بتواند مسیر رسیدن به حرفه گری که کیروش آغاز کرد را به سرانجام برساند. البته باید دانست اگر ما میخواهیم همچون ژاپن به طور اصولی در فوتبال پیشرفت کنیم , نیازمند صبر و برنامه ریزی دقیق هستیم تا این فرایند به صورت قانونمند طی شود. به طور معمول دو سناریو کلی برای نیمکت تیم ملی وجود دارد :
1)استفاده از سرمربی بومی :
به نظر من هنوز هم استفاده از مربی بومی در تیم ملی , اقدامی بسیار ریسکی خواهد بود. با نگاهی گذرا به لیگ داخلی در طول سالیان متمادی در میابیم هنوز فوتبال ایران از پرورش نسل جدید مربیان با دانش به روز عاجز هستند و مربیان خارجی همچون برانکو ایوانکوویچ و شفر فضای لیگ داخلی را دراختیار گرفتند. هرچند چهره هایی همچون علیرضا منصوریان , یحیی گل محمدی و ... را در لیگ می بینیم اما آیا این افراد آمادگی کامل برای قبول این مسئولیت خطیر را دارند ؟ جواب به نظر بنده خیر است. هنوز حواشی مخرب علیه تیم ملی در زمان افشین قطبی , علی دایی را به خاطر داریم و شخصا معتقدم هنوز جامعه فوتبالی ما درک درستی از حضور مربی بومی در تیم ملی را ندارند و این مسئله نیازمند حصول حرفه گری در نگرش پیشکسوتان و جامعه فوتبالی ایران هست. البته تعدادی از افراد مانند وحید هاشمیان و ... دارند مسیر مربیگری را به صورت حرفه ای دنبال میکنند و امید است تا این راه درست در تمامی ارکان فوتبال ایران نهادینه شود
2)استفاده از سرمربی خارجی :
با توجه به وضعیت فوتبال ایران و شرایط حساس آن , هنوز نیاز به دانش خارجی احساس می شود اما حضور سرمربی خارجی این بار در تیم ملی در جنبه دیگری اهمیت دارد. باید از این فرصت استفاده کرد تا علاوه بر پیشرفت تیم ملی , به تیم های پایه و تجهیزات توجه شود و به ساختار فوتبال ایران هرچه سریع تر حرفه ای شود. برخی از مردم فکر می کنند که این امر نیازمند حضور نام های بزرگی در عرصه مربیگری هست اما با مطالعه و نگاهی دقیق به وضعیت دیگر کشور ها خط قرمز پر رنگی بر این فرضیه کشیده می شود. به قطر شگفت انگیز این دوره نگاه کنید. آنان پروژه خود را که از اواسط قرن بیست و یک آغاز کرده اند و اکنون دارند میوه شیرین این فرایند درست را برداشت میکنند. حضور مربیان مجرب در تیم های پایه و آموزش فوتبال به صورت اصولی , ساخت کمپ های مجهز و هزینه های درست و منطقی در فوتبال باعث شده است که آنان امسال به اولین فینال آسیایی تاریخ خود برسند. سرمربی آنان در این جام فلیکس سانچز است. کسی که سابقه حضور در لاماسیا و دستیاری سرمربیانی همچون رایکارد را در بارسلونا دارد. همزمان با حضور وی در قطر , استعداد های بومی قطر به شکوفایی رسیدند و با اقدامات اصولی وی اکنون قطر در فینال آسیایی قرار دارد و حتی نتایج برنامه ریزی درست فوتبالی قطری ها در عرصه باشگاهی هم نمود پیدا کرده و امسال دو تیم قطری تا یک چهارم نهایی جام باشگاه های آسیا رسیدند , بالاتر از تیم های عربستانی و اماراتی. بنابراین حتما نباید مورینیو و زیدان بیایند تا فوتبال ما به تکامل برسد بلکه نیاز به گزینه هایی هست که کار در عرصه ملی و همچنین کار اصولی در سنین پایه را به خوبی بلد باشد که به نظر بنده گزینه های جذابی همچون هروه رنار و کلینزمن مناسب این امر هستند. البته سرمربی خوب یک طرف ماجراست و موفقیت در این عرصه نیازمند عزم فدراسیون و وزارت ورزش و برنامه ریزی صحیح آنان است.
هیچ موفقیتی در هیچ عرصه ای یک شبه به دست نمیاید این امر به صبر و برنامه ریزی دقیق متکی است