میتونم بگم، هرکی از نکات مثبت کشورهای غربی بگه غربزده نیست. به نظرم کسی که ملاک های فرهنگی و اجتماعی غربی(غرب که میگم منظورم فرهنگی هست نه جغرافیایی، مثلا کره جنوبی هم از نظر تفکر و فرهنگ میشه گفت یه کشور غربیه) رو تحت هر شرایطی اصل بدونه و با دید حقارت به تمام وجوه یک فرد ایرانی و مسلمان(یا یکیش یا هردو باهم) نگاه کنه.
غربزده در منطق سازی معمولا ماهر میشه، چون به شدت به چیزی که تو ذهنش ساخته علاقه مند شده و علاقه هم منطق سازه(ممکنه واقعیت برخلاف ساخته ذهنیش باشه اما تونسته منطقی خودشو قانع کنه). و تحت هر شرایطی خودش رو قانع میکنه که حتما حق با اون هاست(در همه چی). تحقیر و بی ارزش شمردن هر آنچه که بصورت سنتی جزو فرهنگ و عرف و هنجارهای جامعه کشور خودش هست و اعتقاد قلبی به اینکه پیشرفت مادی در گرو غربی شدن همه جانبه تمام وجوه فردی و اجتماعی هست. از نظام خانوادگی گرفته تا معاشرت اجتماعی.
خود باختگی یه ویژگیه دیگشه که هر چیزی رو برای تحقیر مردم و جامعه و کشور دستاویز قرار میده(بصورت افراطی و متفاوت با نقد فرهنگی) و در عین حال این موارد رو در غرب نایاب و کم یاب جلوه میده(شاید اینطور هم نباشه بر اساس آمار).