طرفداری - دوره ای بود که جوانانی از لیورپول خانه را برای یافتن فرصت های جدید کار ترک کردند. در دهه 1980، بلوک های ساختمانی از روهر تا راین با لهجه سکاوس و شوخ طبعی سخنوران آن آشنا شدند. آن ها پول دریافتی را از طریق نامه به خانه می فرستاند تا غذا را در بشقاب فرزندان خود جای دهند. در عصر و شرایطی متفاوت آلمان هنوز به عنوان جایی برای بریتانیایی های عملگرا در جستجوی کار باقی مانده است. اکنون فوتبالیست های حرفه ای برای به دست آوردن فرصت بازی از جدا می شوند و به این کشور می روند. از جیدون سانچو و ماندلا اگبو بگیرید تا ریس اکسفورد و آدمولا لوکمن.
به این لیست جونجو کنی 22 ساله را هم اضافه کنید. دفاع راست سابق اورتون 40 بازی برای این باشگاه انجام و از 9 سالگی در این باشگاه حضور داشت اما در جولای باشگاه را به مقصد شالکه در بوندس لیگا ترک کرد و با انتقال قرضی یک ساله دنبال فرصت بیشتر برای مرتب بازی کردن است.
در حال حاضر شرایط برای او خوب پیش می رود. او اخیرا جایزه بهترین بازیکن جوان تازه وارد ماه را کسب کرده و پس از دریافت این جایزه با Athletic گفت و گویی داشته است. در لیگی با میانگین سنی کمتر نسبت به سایر لیگ های اروپایی این یک جایزه افتخار آمیز است.
کنی تاکنون در هر 5 بازی شالکه از ابتدا به میدان رفته و ضمن اینکه در دفاع محکم ظاهر شده در پیروزی 3-0 مقابل هرتابرلین یکی از گل های تیمش را هم به ثمر رساند.
مربی ها، بدنسازها، خدمت کارهای تیم و کارمندان باشگاه همگی به من کمک کرده اند و حس می کنم در خانه ام. احساس راحتی می کنم و این به آن ها بستگی دارد.
کنی اخیرا هتلی که در آن اقامت داشت و نزدیک زمین تمرین بود را به مقصد یک آپارتمان ترک کرده است، جایی که او برای اولین بار به تنهایی زندگی می کند. او در رختکن تیم خیلی زود دوست هایی پیدا کرد، اما او دوست دارد تنها بودن یک ورزشکار را هم یاد بگیرد.
فصل گذشته آن چیزی نبود که من دنبال آن بودم. می خواستم فوتبال بازی کنم. در پایان حس کردم که من برای احیا شدن به جدایی از فوتبال انگلیس نیاز دارم، و فرصتی که مهیا شد عالی بود.
من از علاقه شالکه خبر داشتم و چند باشگاه دیگر هم برای عقد قرارداد اقدام کرد و در این شرایط تو باید با خودت صحبت کنی و شرایط را بررسی کنی. بسیار راحت انجام شد. اما من یک بار از شخصی شنیدم که "هرگز شانس رفتن به یک سفر را پس نزن". پس من فکر کردم چرا این کار را انجام ندهم."؟
ترک خانه برای اولین بار هرگز آسان نیست اما کنی اصرار دارد او به سرعت جا افتاده و اکنون در حال یادگیری کمی آلمانی است.
پیش از فصل شما به اردوهای مختلفی می روید و در آن با افراد مختلف زندگی می کنید و با نفرات جدید آشنا و هم صحبت می شوید. حتی چیزهای کوچک همانند گرفتن برنامه تمرینی روزانه در واتساپ می تواند به شما کمک کند. من در ابتدا همه چیز را با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه می کردم، اما اکنون می توانم چیزهای بیشتری را متوجه شوم. مشخصا من نمی توانم اکنون صحبت کنم اما معنی کلمات را متوجه می شوم. کامل شدن این پروسه زمان می خواهد.
با لبخندی بر لب او با دقت نحوه عادت کردن به زندگی جدید دور از خانه را توضیح می دهد.
من به مدت 5 ماه در هتلی در آکسفورد زندگی کردم (زمان حضورش در آکسفورد یونایتد در فصل 2015/16)، آن انتقال برای من خوب بود اما آن دوره در انگلستان بود و زندگی در هتل به شما فرصت کارهای دیگر نمی دهد و فقط باید در رخت و خواب دراز بکشید.
اما من اینجا تنها در یک آپارتمان زندگی می کنم و باید صورت حساب ها را پرداخت کنم، مواد غذایی بخرم، تمیزکاری کنم و از فروشگاه خرید کنم. شما باید شخصا کارها را انجام دهید و بنابراین انتقال من تنها انتقال فوتبالی نبوده و بلکه به من کمک می کند تا به عنوان یک فرد خارج از زمین فوتبال هم رشد کنم.
وقتی جوان تر بودم درگیری های بیشتر با خودم داشتم. من بچه آرامی نبودم و مستقل نبودم و همیشه به یک نفر همراه نیاز داشتم. وقتی برای اولین بار خانه را ترک کردم، پدرم برای یک هفته با من در هتل ماند و خانواده ام زیاد به دیدنم می آمدند. اما زمانی که مستقل شدم با آن حال کردم. حس می کنم اینجا همانند یک فوتبالیست حرفه ای زندگی می کنم. زمانی که من در لیورپول بودم فوتبال که تمام می شد همانند یک فرد عادیی با دوستان به ناندوس و کوستا می رفتیم. در اینجا من به خانه می روم، شلوارهای ریکاوری را می پوشم، فنجانی چای می نوشم و تلوزیون نگاه می کنم، این زندگی من است. فکر می کنم متوجه مزایای ریکاوری و حرکت نکردن شده ام. کارهایی انجام می دهم که یک فوتبالیست انجام می دهد؛ تمرین، خوردن، استراحت، خوابیدن. این یک روال دائمی است. در طول تعطیلات لیگ بخاطر بازی های ملی برای چند روز به خانه رفتم اما خوشحالم که به اینجا برگشتم. آپارتمانم را دوست دارم. هر هفته بازی می کنم. شما واقعا نمی توانید این احساس را بهم بریزید.
باید با ذهنی باز به اینجا بیایید. می خواهم زبان آلمانی یاد بگیرم. می خواهم بخشی از تیم باشم. می دانم که تنها برای یک سال اینجا هستم اما می خواهم تا جایی که ممکن است و می توانم درگیر باشم.
بخاطر اینکه من اهل لیورپولم بسیار خانواده محورم. وقتی می خواستم از خانواده دور شوم بدخلقی پیدا کرده بودم. من یک پرنده خانگی واقعی بودم و هنوزم کمی اینگونه ام. قبلا فکر می کردم هرگز کریکدال را ترک نمی کنم و بنابراین آمدن به اینجا یک چشم باز شدن عالی بود.
اکنون من چشم انداز بزرگ تری را می بینم و فکر می کنم این همان چیزی است که به آن نیاز داشتم.
برخی از هم تیمی ها و داوید واگنر سرمربی سابق هادرزسفیلد در دیدن این چشم انداز بزرگ به کنی کمک کرده اند. واگنر همانند بهترین دوست خود یعنی یورگن کلوپ، استاد تحریک بازیکنان و روحیه به آن ها است.
من به خاطر کاری که واگنر با هادرزفیلد انجام داد و آن ها را به لیگ برتر رساند او را می شناختم. باورنکردنی بود. من با بن چیلول که فصل 2015/16 را به صورت قرضی در هادرزفیلد بازی کرده بود صحبت کردم و او چیزهای زیادی درباره واگنر گفت، چه به عنوان یک مربی چه به عنوان یک فرد.
او از ما می خواهد که حمله کنیم و به ما این باور را می دهد که برویم و نشان دهیم که چقدر خوب هستیم. اگر توپ را از دست دهیم او می گوید نگران نباشید بلکه آن را سریع پس بگیرید. او اعتماد بنفس زیادی به شما می دهد.
کنی ممکن است بازیکنی جوان باشد اما او همراه تیم زیر 20 ساله های انگلیس قهرمان جهان شده و در دربی مرسی ساید بازی کرده است و سپس در دومین بازی اش در بوندس لیگا مقابل ستاره های بایرن مونیخ قرار گرفت.
فشار روی آن ها بود و انتظار داشتند تیم پیروز بازی باشند. عصبی نبودم. از زمانی که به اینجا آمده ام به خودم گفته ام تو تنها یک فرصت خواهی داشت. نمی خواستم به این فکر کنم که بعد از بازی با بایرن مونیخ از زمین بیرون بیایم و بگویم خراب کرده ام. قرار گرفتن مقابل بازیکنان عالی به نظرم اتفاقی خوب است. مقابل یکی از بهترین وینگرهای بوندس لیگا یعنی کینگزلی کومان بازی کردم و به نظرم مقابل او خوب ظاهر شدم. اگر چه مرتکب خطای پنالتی شدم ولی به نظرم رفته رفته بهتر شدم. در نیمه دوم کومان با گنابری تغییر پست دادند و بعدا فکر کنم گنابری جایش را به پریشیچ داد. 3 وینگر بزرگ و مشهور در یک بازی رو به روی من بازی کردند.
بعد از آن توماس مولر جای خود را به فیلیپه کوتینیو داشت. او همه جا حضور داشت. مقابل کوتینیو در دربی مرسی ساید بازی کرده بودم. او با بدنش خوب کار می کند و همچنین از هوشش خوب بهره می گیرد.
به نظرم بهترین اتفاق تماشاگران بودند. در ورزشگاه جایگاهی وجود دارد که تماشاگران سرپا می ایستند و آنجا بعد از بازی ما را تشویق کردند. ما 3-0 شکست خورده بودیم و هواداران ما را رد نکردند. ما شانس هایی داشتیم و اگر تصمیمات بهتری می گرفتیم نتیجه بازی متفاوت رقم می خورد. چنین تشویقی از سوی هوادارن مو به تن من سیخ کرد. باونکردنی بود.
داوید واگنر سرمربی شالکه از عملکرد کنی راضی به نظر می رسد و دباره او گفت:
من از فول بک ها انتظار حضور در حمله را دارم. گلی که کنی برابر هرتابرلین به ثمر رساند برای من مخصوص و شیرین بود، چون دفاع چپ ما سانتر کرد و دفاع راست توپ را تبدیل به گل کرد آن هم بعد از دقیقه 88. این نکته کیفیت و آمادگی ذهنی-بدنی بازیکنان را نشان می دهد.