اختصاصی طرفداری - بازیکنان منچسترسیتی خیلی زود از تغییرات آسیب دیدند. هرچند گواردیولا در اوج رقابت حساس و بدون توقف آنها و لیورپول برای کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر انگلستان به طور اطمینان بخشی آرام بود، اما در دیدار مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان در مقابل تاتنهام شرایط کاملاً تغییر کرده بود. شرایط متشنج شده بود و گواردیولا در آن دیدار گرفته و آشفته به نظر میرسید.
برخی از هواداران منچسترسیتی معتقد هستند که تساوی در مقابل تاتنهام (در مجموع دو دیدار که موجب صعود تاتنهام شد) به خاطر تغییرات تاکتیکی بیش از حد گواردیولا بوده است. به خصوص تعدادی از هواداران به چینش محافظه کارانه خط میانی آنها در دیدار رفت اعتراض داشتند. گواردیولا قبلاً نیز در این شرایط قرار گرفته بود. او تمام تابستان قبل را در پی جواب دلیل فروپاشی تیمش در مقابل لیورپول در چارچوب مسابقات لیگ قهرمانان اروپا و یافتن راه حل گشته بود. تمام فکر و ذکر او در تابستان موفقیت در رقابت های اروپایی بوده و یک منبع آگاه نزدیک به پپ نیز این مسئله را تأیید کرده است. اما شرایط بهبودی پیدا نکرد. شاید احتیاط بیش از حد در تاکتیکهای گواردیولا، به خصوص در بازی رفت باعث تضعیف بیشتر تیم او شد. و باعث شد منچسترسیتی در این فصل رقابت های اروپایی تحت فشار بیشتری قرار بگیرد.
آیا این فصل میتواند پایان طلسم قهرمانی منچسترسیتی در اروپا باشد؟ و آیا گواردیولا میتواند اولین قهرمانی اش در لیگ قهرمانان اروپا خارج از بارسلونا را به دست آورد؟ این نکته میتواند چهره این فصل لیگ قهرمانان اروپا را به کلی تغییر دهد.
بدتر از همه، یک مسئله خارج از زمین فوتبال نیز باعث افزایش فشار ها بر روی منچسترسیتی شده است. پرونده عدم صداقت آنها درباره قوانین فیرپلی مالی در جریان است و در صورت مجرم شناخته شدن باشگاه، امکان محرومیت از شرکت در رقابت های اروپایی (حتی تا 3 فصل) وجود دارد و این مسئله باعث افزایش فشار ها بر روی منچسترسیتی برای موفقیت در این فصل شده است.
اگر عدم موفقیت آنها در لیگ قهرمانان اروپا این فصل هم تکرار بشود، قهرمان با ارزشترین لیگ فوتبال جهان در 2 سال اخیر نمیتواند لقب بهترین تیم اروپا و جهان را یدک بکشد. و گواردیولا در شرایطی از یک تیم دیگر جدا میشود که تمام افتخارات را برای آنها کسب کرده به جز قهرمانی در مسابقاتی که دلیل اصلی انتخاب او به عنوان سرمربی این تیم ها (بایرنمونیخ و منچسترسیتی) بوده است. او به عنوان سرمربی شناخته خواهد شد که بدون لیونل مسی موفق به قهرمانی در اروپا نشده است. پپ در پی کسب سومین قهرمانی در اروپا است که میتواند جایگاهش را در میان مربیان مدرن فوتبال دست نیافتنی بکند.
در حال حاضر سرمربی منچسترسیتی تلاش میکند شرایط را طبیعی و به گونهای دیگری نشان دهد. گواردیولا پس از یک تساوی در این فصل گفت: «شکست در مسابقات اروپایی باعث تغییر فلسفه مربیگری من نمیشود، این مسئله زندگی من را عوض نمیکند.» اما این میتواند میراث درخشان دوران مربیگری او را کمرنگ بکند. اطرافیان او میگویند خود پپ نیز به این مسئله واقف است و بیش از هر عنوان دیگری خواهان کسب قهرمانی اروپا است. زیرا معتقد است کسب این مقام تثبیت کننده یک تیم به عنوان بهترین تیم جهان است.
به هر حال این داستان یک مرد است که در یک رقابت قرار گرفته است و به همراه همکارانش با دیگر مربیان بهترین تیم های جهان برای کسب لقب بهترین تیم اروپا میجنگد. داستان مردی که اولین و تنها قهرمانی اروپایی اش به عنوان بازیکن را در سال 1992 به دست آورد و آن را بهترین خاطرهاش لقب داده است. هرچند قهرمانی اروپا به عنوان سرمربی احساس رضایت بیشتری به او داده است. این همان مردی است که شب قبل از قهرمانی اروپا در سال 2009 در رُم اصلاً نخوابیده بود و پایان شب بعد به عنوان یک قهرمان در زمین استادیوم المپیک رم قدم میزد و طعم قهرمانی را میچشید. سپس به سمت همکار قدیمی خود، مانل استیارته رفت و به او گفت: «ما قهرمان اروپا شدیم، حس میکنم همین حالا اسم مان را در تاریخ ثبت کردیم.» این همان چیزی است که پپ در پی تجربه دوباره آن است.
این شرایط شبیه همان طلسمی است که سر الکس فرگوسن برای قهرمانی اروپا تا سال 2012 به آن مبتلا شده بود. همان زمانی که گواردیولا در 4 سال 2 مرتبه قهرمان اروپا شد. گیم بالاگه در کتاب بیوگرافی کاتالان به اسم "راه دیگر بردن" نوشته است: «اگر من به گذشته برمیگشتم تا به گواردیولا یک نصیحت بکنم، به او میگفتم که از ناکام ماندن در لیگ قهرمانان اروپا نگران نشود و عدم قهرمانی در اروپا اثبات کننده ضعف او به عنوان مربی یا بازیکنانش نیست.»
در مورد فرگوسن شرایط واضح تر است. او همان تجربه طاقت فرسای مشابه را داشت. فرگوسن همواره به عنوان یکی از بهترین مربیان تاریخ فوتبال شناخته شده اما تنها 2 مرتبه قهرمانی اروپا را تجربه کرده و همواره از این مسئله رنجیده خاطر بوده است و شاید این همان آینده گواردیولا باشد. گواردیولا هم شاید به همان نقص طعنهآمیز فرگوسن مبتلا باشد. مربی که در لیگ های داخلی حکمفرمایی میکند اما در لیگ قارهای دچار مشکل میشود. زیرا او تیم های خود را برای رقابت های طولانی مدت آماده میکند. اما تیم های پپ در رقابت های حذفی به مشکل برخوردهاند و او را وادار به تلاش برای یافتن راهحل تازهای کردهاند که منجر به ایجاد مشکلات جدید شده است.
این تقریباً یک شاهکار در شکست دادن خود است؛ اصرار به سبکی که موفقیت های او را رقم زدهاند، اما باعث شکست خوردن او در چنین شب هایی میشود. سخت است خصوصیات کاری گواردیولا را بدون در نظر گرفتن گذشته او در بارسلونا مورد قضاوت قرار دهیم؛ نه فقط به خاطر دوران درخشان او در فصول 11-2008 به عنوان سرمربی بارسلونا. گواردیولا همیشه یک طرفدار دو آتشه بارسلونا بوده است. در واقع خصوصیات وسواسی و ثابت قدم بودن او ریشه در مکتب بارسلونا و کاتالونیا دارد. گواردیولا در دوران بازی خود گاهاً به مدارس رفته و دانش آموزان را به خواندن اشعار محلی کاتالونیا ترغیب میکرده است. گواردیولا که خود را عقلکل میدانست، شب قبل از فینال لیگ قهرمانان سال 1992 را صرف بحث با خولیو سالیناس بر سر تعداد دقیق صندلیهای استادیوم ومبلی کرد. او از چنین مکالمات پیگیر و وسواسی لذت میبرد. گواردیولا فریاد میزد: «همین که من گفتم.» تا اینکه آندونی زوبیزارتا از او خواست که ساکت شود.
پپ میدانست که با ارزشترین جام قهرمانی جهان بیش از هر تیم دیگری در تالار افتخارات رئال مادرید است. رئال مادرید بیش از هر تیم دیگری فاتح لیگ قهرمانان اروپا شده است. یکی از بدترین خصوصیات گواردیولای جوان اطلاع او از این مسئله بود که رقابت باشگاه های اروپا تبدیل به عرصه قدرتنمایی رئال مادرید شده است و این یک یادآوری همیشگی از میزان عقب ماندن بارسلونا برای او بود. آنها راه های زیادی برای تقلا کردن یافتند. یکی از معروفترین عکس های گواردیولا در چارچوب یکی از بد شگونترین مسابقات قهرمانی باشگاه های اروپا برای بارسلونا ثبت شد.
پس از برتری 3-0 بارسلونا مقابل گوتنبرگ در نیمه نهایی مسابقات باشگاه های اروپا در سال 86-1985، یک توپ جمع کن 15 ساله در حالی در یک عکس به تصویر کشیده شده است که در تلاش است ویکتور مونوز را به آغوش بکشد. بازیکنی که پنالتی تأثیرگذار خود را به بیرون زد. به نظر میآمد بالاخره بعد از 31 سال این اتفاق به وقوع میپیوندد. آنها در بازی پیروز شده بودند که دست تقدیر با آنها یار بود. سپس نوبت به بازی فینال مقابل استوابخارست در شهر سویل رسید و آنها نمیتوانستند از رومانی کمونیستی طرفداری را با خود به اسپانیا ببرند. با این وجود، آنها باز هم شکست خوردند؛ در ضربات پنالتی.

گواردیولای جوان هم به مانند بسیاری از طرفداران بارسلونا در آن زمان احساس میکرد که تیمشان دچار یک طلسم در رقابت های اروپایی شده است. ژوان گاسپار، کارگردان معروف آن فینال را اینگونه توصیف کرده بود: «یک ضربه روحی اسفناک.» شرایط آنها در مسابقات اروپایی فاجعهبار بود، اما همه چیز در آستانه تغییر بود. تنها 6 سال بعد بالاخره انتظار آنها به پایان رسید، به همراه گواردیولا در میانه میدان. پس از اینکه تیم رویایی یوهان کرایوف در فینال سال 1992 موفق به کسب برتری 1-0 در مقابل سمپدوریا شد، هافبک 22 ساله آنها کسی بود که در سالن جنرالیتات جام ارزشمند قهرمانی اروپا را برای هواداران تیم به نمایش گذاشت.
پپ گواردیولا درباره عظمت این پیروزی همان جملات رئیس جمهور سابق کاتالونیا، ژوزپ تارادلاس را در هنگام بازگشت از تبعید تکرار کرد و درواقع خبر از اتمام یک صبر طولانی برای یک پیروزی ملی داد. در حالی که پس از مرگ ژنرال فرانکو (دیکتاتور اسپانیا)، تارادلاس که به کاتالونیا بازگشته بود سخنان خود را این گونه آغاز کرد: «شهروندان کاتالونیا، این هم از من...» گواردیولا پس از قهرمانی اروپا سخنان خود را این گونه آغاز کرد: «شهروندان کاتالونیا، این هم از این...» این محتوای صحبت های او بود: به رسمیت شناخته شدن، آزادی، اثبات حقانیت. بارسلونا، با تمام چیز هایی که در فوتبال و فراتر از فوتبال به جهان ارائه کرده بود یک ابرقدرت در فوتبال اروپا به شمار میآمد. بدین ترتیب عنوان قهرمانی بارسلونا در اروپا برای گواردیولا بیش از بقیه اعضای تیم اهمیت داشت. به همین دلیل تبدیل شدن بارسلونا به ابرقدرت اروپا بین سال 2008 تا 2011 بیشتر از هر کسی به نام او نوشته شد.
این همان رویایی بود که او همیشه در سر داشت. آنها بیشتر از هر چیز دیگری به تمرکز ذهنی نیاز داشتند. پپ ساعت های زیادی را صرف لیگ قهرمانان اروپا کرده بود. این رقابت ها تلفیق بزرگترین عشق، نیاز و جاهطلبی گواردیولا بود که باعث ایجاد یک غوغای درونی برای او شده بود. در آخر او تصمیم گرفت جایگاه خود به عنوان سرمربی بارسلونا را رها کند تا ریسک افول این دوران درخشان را به جان نخرد. و ظاهراً طوفان سیاسی باشگاه هم در این تصمیم نقش داشت، زیرا باعث کاهش تسلط او بر روی تیمش شده بود. و این تنها بخشی از مشکلات او و لیگ قهرمانان اروپا بود که با اعصاب و روانش بازی میکرد. به هر حال، ساختار فلسفی گواردیولا بر اساس کنترل بود، کنترل مالکیت، کنترل فضاها، کنترل جریان و کنترل بازی ها.
همه این ها تعمیم اندیشه ها و مدیریت جزء نگرانه و منطقی گواردیولا است. و توانایی عالی او در پیشبینی تمام اتفاقاتی که در یک مسابقه فوتبال احتمال به وقوع پیوستن دارند. فقط با تماشای برخی از نمایش های تیم های او در این مسابقات میتوان امضای کاری و سبک مختص به او را مشاهده کرد. مشخصاً دیدار بارسلونا و منچستریونایتد در فینال لیگ قهرمانان در سال 2011 یک مثال عالی از سبک فوتبال بارسلونای گواردیولا بود. شاگردان گواردیولا مالک تمام بازی بودند، آنها به قدری بیرحمانه و قاطع بازی میکردند که شاگردان فرگوسن نمیتوانستند هیچ کاری داخل زمین انجام دهند. این بسیار ایدهآل است، نمایش های عالی که ضمانت موفقیت در بازه زمانی یک فصل فوتبال است. اجازه اشتباهات زیادی در این سبک وجود ندارد. این همان سبکی است که گواردیولا در تمامی فصل ها آن را اجرا کرده است. اما در تک بازی ها و رقابت های حذفی شرایط میتواند متفاوت رقم بخورد.
در لیگ قهرمانان تنها یک اشتباه کافی است تا کل زحمات یک فصل تیم از دست برود. تنها یک تساوی میتواند شرایط را از کنترل خارج کند و یک اشتباه همیشه غیرقابل اجتناب است. این یک تناقض بزرگ در ساختار مسابقات قهرمانی باشگاه های اروپا است؛ این که این رقابت ها برای تعیین بهترین تیم قاره اروپا است اما به هیچ وجه این کار را انجام نمیدهد. زیرا برای قهرمانی در ساختار حذفی این مسابقات، شانس نقش بزرگی را ایفا میکند. این همان توضیحاتی است که کارل هاینتس رومنیگه، مدیر باشگاه بایرنمونیخ پس از شکست 1-0 تیم گواردیولا در دیدار رفت مقابل رئال مادرید در چارچوب مسابقات لیگ قهرمانان 14-2013 ارائه کرد. در مجموع دو دیدار بایرنمونیخ با نتیجه 4-0 شکست خورد، درحالی که در هر دو دیدار بازی های خوبی را به نمایش گذاشته بود. با توجه به کیفیت فوتبال در این روزها، یک روز بد برای حذف شدن از لیگ قهرمانان کافی است. در مسابقات لیگ شما میتوانید در یک دیدار 4-0 شکست بخورید، اما با بازگشت به فرم خوب 10 بازی بعدی را پیروز شوید. اما کوچکترین لغزش در اروپا به منزله شکست در این تورنمنت است.
به نظر میرسد گواردیولا همچنان موفق به حل کردن این تضاد در تیم هایش نشده است. به همین دلیل است که از همان زمان سرمربیگری در بارسلونا، همیشه یک خط واضح میان پیروزی و شکست را برای شاگردانش ترسیم میکرده و همواره بر روی آن تأکید زیادی داشته است. به همین دلیل است که او در یک تضاد آشکار با مطلقگرایانی مانند ژوزه مورینیو، تعریف جدیدی از موفقیت ایجاد کرده است. به نظر پپ تنها چیزی که یک مربی میتواند تضمین کند، تلاش بیوقفه برای موفقیت تا اتمام مسابقات هر فصل است. او در این رابطه گفته بود: «ما هر کاری را که میتوانیم، انجام خواهیم داد.» به این ترتیب برخی اتفاقات غیرقابل کنترل از قبیل یک دفع توپ ناقص، یک آفساید اشتباه، از دست دادن یک پنالتی یا برخورد توپ به تیرک میتوانند تأثیرات اساسی بر روی نتیجه بگذارند. این ها باعث محدودیت کنترل بر روی نتیجه هر دیدار میشوند.
گواردیولا در یکی از مصاحبه های خود گفته بود: «چلسی قهرمانی اروپا را از دست داد زیرا پای جان تری پیش از زدن پنالتی سُر خورد. من از این مثال برای بازیکنانم هزاران بار استفاده کردهام. او سُر خورد و جام از دست رفت.» او همچنین بارها برای شاگردانش از میزان خطرناک بودن مراحل حذفی لیگ قهرمانان گفته بود، این که چگونه 5 دقیقه برای از دست رفتن لیگ قهرمانان اروپا کافی است. و همچنان تیم های او (حتی در بهترین شرایط) این اشتباه را تکرار میکنند. این داستان در مقابل اینتر در سال 2010، در مقابل رئال مادرید در سال 2014، مقابل بارسلونا در سال 2015 و در مقابل لیورپول در سال 2018 تکرار شد. گویا آنها حیرت زده شده بودند که چگونه همه چیز از کنترل شان خارج میشود و در آخر همه چیز را از دست میدهند. و همچنان اتفاقات غریب برای تیم های گواردیولا در لیگ قهرمانان پیش میآیند. آنها همیشه چه با اختلاف کم چه با اختلاف زیاد از دستیابی به قهرمانی اروپا باز ماندهاند.
جای تعجب نیست که ذهن گواردیولا همواره درگیر این جام باشد. در حال حاضر تلاش او برای فتح اروپا بیشتر به یک تسویه حساب شخصی شباهت پیدا کرده است. تلاشی برای کنترل کردن این رقابت غیرقابل کنترل. در حال حاضر ناکامی در این مسابقات تبدیل به یک دغدغه ذهنی برای او شده است، هرچند در آخر باعث گرفتن تصمیماتی توسط او میشود که به پیشرفت و افزایش کیفیت تیمش منجر میشود. یک خطر بزرگ برای او وجود دارد که با ادامه یافتن روند ناکامی ها در رقابت های اروپایی لقب بهترین مربی جهان را از دست بدهد، اگر نتواند در مهمترین رقابت باشگاهی جهان به موفقیت دست پیدا بکند. همچنان این حقیقت تلخ برای پپ وجود دارد که او همان مربی است که بدون لیونل مسی موفق به فتح لیگ قهرمانان اروپا نشده است.
شواهد نشان میدهند که او برنامه های متفاوتی در ذهن دارد. پس از یکی از بازی های منچسترسیتی، سؤال جالبی از یکی از بزرگان باشگاه منچسترسیتی پرسیده شد؛ آیا گواردیولا برای خرید لیونل مسی درخواستی داده است؟ او اینگونه پاسخ داد: «این مبحث بسیار ذهن پپ را مشغول کرد و برای او جنجالی بود.» اما در آخر گواردیولا تصمیم گرفت که از خرید مسی انصراف بدهد، زیرا میخواست بدون او موفق به دستیابی به عنوان قهرمانی در اروپا شود تا اثبات کند که میتواند. قطعاً بسیاری بر این باورند که این دو (گواردیولا و مسی) موفق به تشکیل بهترین تیم تاریخ فوتبال شدهاند، مسی فوقالعاده است و میتواند در بازی های نزدیک تفاوت ها را رقم بزند. گواردیولا زمانی گفته بود: «مسی همان کسی است که تفاوت ها را رقم میزند.»
حالا گواردیولا باید در پی یافتن راهی باشد تا خودش تفاوت ها را در لیگ قهرمانان رقم بزند و بتواند میراث ارزنده خود را حفظ بکند. او شاید برای رسیدن به این مهم باید به سخنان 27 سال پیش یک شخصیت مهم گوش بدهد. «در مسابقه فینال، ترس و میل به نباختن اصلیترین دلایلی هستند که باعث شکست میشوند، بدترین چیزی که در این مسابقات پیش میآید این است که هیچکس نمیخواهد شوتی بزند یا گلی به ثمر برساند یا برای پیروزی تلاشی بکند. زیرا تمام تصمیمات در آن لحظات بدون فکر و بر اساس احساس گرفته میشوند. اما ما باید شجاع باشیم. من شک ندارم چند ساعت قبل از مسابقه تشویش و استرس بر ما چیره میشود اما ما باید نشان بدهیم برای چه چیزی ساخته شده و تا چه اندازه خوب هستیم.» این ها سخنان پپ گواردیولا در 21 سالگی و پس از تجربه اولین پیروزی اش در مسابقات باشگاه های اروپا بود. شاید مفیدترین کار برای گواردیولا گوش دادن به صحبت های 27 سال پیش خودش باشد.