مطلب ارسالی کاربران
کتاب لوچیانو موجی “توپی که من دارم ‘ / فصل دوم
بخش دوم :
" اگر ساندرو ماتزولا دوست من نبود هرگز از قرارادادی که قرار بود با اینتر امضا کنم ، رونمایی نمی کردم ، بله درست متوجه شدید اینتر !! ؛ موراتی با من تماس گرفت و از من خواست تا در یک پروژه ی سه ساله در اینتر شروع به کار کنم ، موراتی به من قول داد تا دستمزد هر فصل بدون در نظر گرفتن مالیات 800 هزار یورو باشد ، قرار بود تا در پایان فصل 1998 – 1999 جانشین ماتزولا شوم ؛ بنظر می رسید که کار من در یوونتوس تمام شده بخصوص بعد از شکست در دو فینال اروپایی به دورتمند و رئال مادرید ، یوونتوس نیاز به نیروی جدید داشت و من درخواست سرمایه ی 50 میلیارد لیر شدم اما گفته شد که فیات روزهای خوبی سپری نمی کند و ما باید همچنان بوسیله ی فروش بازیکنان باید درآمد کسب می کردیم ؛ به این نتیجه رسیدم که باید به جایی بروم که بتوانم به راحتی بازیکنان مورد نیاز را بخرم ؛ دو ماه بعد از توافق با اینتری ها ، موراتی با من تماس گرفت : سلام موراتی هستم ، می خواهم تا فرانچسکو موریرو را بفروشی " ، تنها در عرض یک هفته توانسم به واسطه ی رابطه ای که با مدیران مدیلزبورو داشتم و با فروش راوانلی به آن ها ، به آن دست پیدا کرده بودم ، موریرو را با 6 میلیون پوند بفروشم ؛ یک قیمت فوق العاده برای اینتر .
بعنوان دوست ماتزولا ، تصمیم گرفتم تا او را در جریان بگذارم ، " ساندرو ببین ، موراتی از من خواست تا موریرو را بفروشم ، این کار را کردم اما تو به موراتی بگو که این کار خودت بود " ؛ بنظر من این منطقی ترین کار بود ، رابطه ی خوبی با او داشتم اما هرگز نمی خواستم به او بگویم که قرار است جانشین وی شوم ؛ این یک راز بین من و موراتی بود ، ماتزولا همان روز خبر انتقال موریرو را به موراتی داد و موراتی از وی خواست تا به دفتر باشگاه برود ، یک سوپرایز در کار بود که باعث شد من خیلی عصبانی شوم ، موراتی به ماتزولا گفته بود " ساندرو تو میدونی که اگر دیروز خبر انتقال موریرو رو به من می دادی کار انتقال اون تمام می شد اما حالا مجبورم که زیر همه چیز بزنم " ؛ همان روزی که من داشتم کار انتقال موریرو را انجام می دادم ، موراتی به پیشنهاد تمدید قرارداد مدیر برنامه های موریرو پاسخ مثبت داده بود ؛ کاری که مانند آن را ندیده بودم ، یک بی احترامی غیر قابل تحمل .
در آن لحظه احساس کردم که اینتر آن باشگاه بزرگ با افتخارات درخشان نیست ، ماتزولا من را در جریان گذاشت و من گوشی را برداشتم و با موراتی تماس گرفتم البته خیلی زود به دیدار موراتی رفتم ، پنج دقیقه کافی بود تا همه چیز تمام شود ، به موراتی گفتم " ار مدیر باشگاه بودم بدون تردید کنار می رفتم ، از من می خوای یک بازیکن رو بفروشم و تو با اون تمدید می کنی " ، با عصبانیت به اون گفتم که با این کار باعث شدی تا رابطه ی من و دوستان انگلیسی ام تحت الشعاع قرار گیرد ، به اینتر نخواهم آمد و با شخصی مثل تو کار نخواهم کرد از آن روز بود که قراردادی که با موراتی امضا کردم را در آرشیو قرار دادم و تعداد کمی از دوستانم توانستند آن را ببینند از جمله ماتزولا .