S Fتخیل یا واقعیت!
برای کودکان دهه پنجاه شصت تماشا فوتبال فرای یک تفریح امروزی بود فوتبال نمونه بارز زندگی بود همذات پنداری و تخیلات کودکانه جزء لاینفک کودکان و نوجوانان دهه 50-60 بود کودکانی که با ستاره ها زندگی میکردن با ستاره ها بزرگ میشدند می خندیدن و گاهی می گریستن!
ستاره هایب چون مارادونا، کانی جیا، داسایوف، روژه میلا، مالدینی، باجو، کلینزمن، ماتیوس، گولیت، فان باستن،والدراما،هیگوییتا،... بیشتر روی بورس بودند اما در این بین تنها کسی که قلب ها تسخیر کرد نه مارادونا بود و نه آراکوندا!
عادل بود!
عادل فردوسی پور ...!
در دهه ای که شاهد گزارشگران سنتی و کم اطلاعات با گزارش های عامیانه و منسوخ شده بودیم عادل چون نگینی درخشان در آسمان صدا و سیما می درخشید.
عادل نمونه بارز روح تشنه تیفوسی های فوتبالی بود که با رنسانس رسانه های نوشتاری همچون ابرار ورزشی و خبر ورزشی در جامعه تبلور پیدا کرده بود و در این بین گزارشگران و مجریان سنتی همچون وصله ناجور بودن!
شخصیت کاریزماتیک، جنتلمن ، متشخص ،تحصیلکرده در کنار صدای خوب و ایده های بکر که در صدا و سیما تازگی داشت از عادل یک سمبل ساخت با صدای عادل و تیکه کلام های منحصر به فردش از فوتبال لذت بردیم و گاها با فوتبال زندگی کردیم شاید بارزترین خصوصیات اخلاقی عادل عادل بودنش بود که قلب ها تسخیر کرد!
عادل یک بت بود که عاشقان مستطیل سبز دیوانه وار می پرستیدنش و این محبوبیت برای خیلی ها ناراحت کننده و گاها مشمیز کننده بود!