Farshid b33ببین نمیخواستم اینجا اینارو بگم چون ی سری چیزا باید تو دل بمونه بهتره ک نگی.همونطور ک زن ها تو ایران ظلم میشه ب مرد ها هم ظلم میشه نه از طرف دولت بلکه غیر مستقیم یا مستقیم از طرف جنس مخالف و این واسه هر دو طرف هست ولی تو بیای استوری و پستای کصشر انتی میل بزنی و هزارتا چرت و پرت راجع بهشون بگی و بگی فمنیستا با مرد ها کاری ندارن و دارن از حقشون دفاع میکنن شما ها چرا بهتون بر میخوره.یارو داره عملا ب یه جماعت و نسل توهین میکنه بعد میگ تو چرا ب خودت میگیری !!!
من داییم یه زندگی داشت دستش ب دهنش میرسید.چندین مغازه تو تهران داشت یکی از مدیران بخش فنی ایران خودرو بود ( سمت داشت ) گاوداری داشت
بعد 20 و خوردی سال از خانومش جدا شد.خانومش عضو هیئت علمی دانشگاه ازاده.از همون اول تمام مدارج تحصیلش رو توی دانشگاه ازاد با پول این اقا گذروند ( میدونی هزینه های ازاد چقده وقتی ارشد و دکترا میری واقعا هزینه ترم هاش سنگینه ) 3 تا دختر داره.الان تک تک دخترهاش ازش جدا شدن مادرش نمیذاره ببیننش ( میدونی پدر چقدر ب دختر هاش وابسته هست ) از لحاظ عاطفی و احساسی پاشید ماه ب ماه چند بار براشون پول میریزه و ساپورتشون میکنه با اینکه از اوم موقع ک جدا شد یکبار اونارو ندیده مگر توی دادگاه ب همراه مادرشون
خونه هایی ک این اقا داشت بعضیش رو نصفش بنام خانومش کرده بود بعضی هارو هم کامل بنامش کرد طوری ک این خانوم حتی یک ریال هم کمک و مساعدت بابت خرید نکرده بود ولی بعد از طلاق علاوه بر اینکه سهم اون خونه هارو ازش گرفت ، این 20 سالی ک داشتن زندگی میکردن بابت اون خونه ها از این اقا درخواست اجاره کرد ک دادگاه حکم داد :) یعنی پول اون چنتا خونه هم 20 سال اجارش رو ب خانوم داد ب عنوان اینکه ایشون داره تو ملک من زندگی میکنه باید اجاره بده :)
حسابش رو بلاک کرد نمیتونست تا چند ماه پول بگیره هم بخاطر پولی ک بخاطر بازنشستگی براش واریز میشد نمیتونست دست بزنه هم بخاطر پولایی از جاهای دیگ براش میرختن استفاده کنه
تمام گاو هاش رو مصادره کرد گفت من پول بابت خرید این گاو ها کردم سهم منم هست.ماشینش رو با سرباز اومد ب عنوان بخشی از مهریه برداشت و ماشین رو نفروخت انداخت زیر پاش علاوه بر اونی ک داییم ب نامش کرده بود
خونه ای ک خودشون توش زندگی میکردن نصفش ب نام خودش نصفش ب نام همسرش بود.رفت دادگاه گفت یا سهم منو بخره یا من چون اینجا نمیتونم باهاش زندگی کنم پس باید پلمپ بشه تا تعیین تکلیف بشه.طوری شد ک حتی خونه خودش هم نمیتونست بره بخوابه شبا از دیوار میپرید مخفیانه میرفت تو خونه خودش بخوابه چون پلمپ بود
طرف یک جوگی میگه بابت تمکین :) دایی من ب دادگاه گفت تمکین نمیکنه خانومش رفت دادگاه سرباز با خودش برد رفت خونه سرباز هم براش تمکین زد نوشت ک بله اینشون اومد خونشون بعد یکی دو ساعت سوار ماشینش شد رفت پیش خانوادش.هر بار سرباز میاورد اصطلاحا حاضر میزد بابت تمیکن ک من حضور دارم بعدش میرفت و ب کاراش میرسید
چند شب رفته بود شمال برادرای خانومش ریختن خونه تمام وسایل خونه از قبیل فرش و تلویزیون و همه چی رو جارو کردن بردن
تمام شیر بها و نفقه و همه اینارو تا اخرش گرفت.حتی پول حق تحصیل بچه ها هم گرفت.حتی پول هایی ک ماهانه باید از زمان بچگی بهشون میداد رو ک میداد هم ازش گرفت ( ادعا میکرد خودش داد ) و بابت تمام اینکارا شاهد میاورد از فک و فامیلش.تمام این راه هارو هم هیچکدوم بلد نبود با گرفتن یک وکیل کاراشو پیش برد و تمام زن ها هم میتونن با گرفتن وکیل همه این بلا هارو سر طرف بیارن
دو ساله درگیر دادگاه و این بازیاست.اونی ک رفته باشه دادگاه میدونه چقد سخته ادم افسرده و پیر میکنه ادم تا کجا میخواد بکشه.دیگ بعد اون یک ادم دیگ شد