اختصاصی طرفداری - سرانجام معاوضه پر سر و صدای آرتور ملو و میرالم پیانیچ نهایی شد تا یوونتوس و بارسلونا دو هافبک میانی مهم را میان یکدیگر جا به جا کنند.
از لحاظ اقتصادی و فنی این معاوضه ابعاد مختلفی دارد. در این یادداشت به طور ویژه و مفصل ابعاد فنی این معاوضه را مورد بررسی قرار می دهیم. هواداران یوونتوس و بارسلونا در سراسر دنیا در حال محاسبات گوناگون هستند تا مشخص کنند تیمشان از این معاوضه ضرر کرده و یا سود برده است. بدون بررسی مفصل و علمی اما به سختی می توان از لحاظ فنی این معاوضه را مورد قضاوت قرار داد. به دلیل حجم زیاد مطالب، یادداشت در دو قسمت روی خروجی سایت قرار می گیرد. در قسمت اول به حضور میرالم پیانیچ در بارسلونا پرداختیم و در این قسمت حضور آرتور ملو را در یوونتوس بررسی می کنیم.
بیشتر بخوانید:
آرتور ملو به یوونتوس پیوست / رسمی
میرالم پیانیچ به بارسلونا پیوست / رسمی
پرونده ویژه و مفصل فنی درباره معاوضه میرالم پیانیچ و آرتور ملو؛ یوونتوس و بارسلونا چه چیزی را به دست می آورند؟ / ایستگاه تاکتیک
آرتور ملو در یوونتوس
آیا آرتور ملو مهره گمشده یوونتوس در خط میانی است؟ پاسخ منفی است. اما آیا آرتور ملو می تواند مهره ای مفید در خط میانی یوونتوس باشد و سطح کیفی تیم را افزایش دهد؟ پاسخ اینجا مثبت است. آرتور تقریبا در تمامی دوران حرفه ای خود چه در سری آ برزیل و چه در لالیگا اسپانیا به عنوان هافبک میانی در نقش «Shuttler» به میدان رفته است. در این یادداشت به طور مفصل از لحاظ فنی به توضیح این نقش پرداخته ایم.
هافبک های میانی در این نقش بازیکنانی هستند که در فازهای مختلف انتقال نقش کلیدی را ایفا می کنند و اهرم اصلی تیم در این زمینه محسوب می شوند. چنین بازیکنانی باید در حمل و حفظ توپ بسیار توانا باشند، سرعت خوبی داشته باشند و از درصد پاس صحیح بسیار بالایی نیز برخوردار باشند. هافبک های میانی در این نقش باید همچون فنر عمل کنند و در شرایط مختلف باز و بسته شوند. توپ را از بازیکن حاضر در پست «Holding midfielder» (توضیح مفصل فنی پیرامون این پست) دریافت کنند و خیلی سریع آن را به یک سوم تهاجمی حریف به شکل سالم و با کیفیت منتقل کنند و یا اینکه به محض از دست رفتن توپ در بالای زمین خیلی سریع همچون فنر بسته شوند و با توجه به رویکرد تیم، در پروسه بازپس گیری توپ شرکت کنند.
آرتور ملو تقریبا در تمامی دوران حرفه ایش یک هافبک میانی در این نقش بوده است. برای اینکه بهتر ویژگی آرتور را در این نقش و کاربردش را درک کنید، باید ابتدا رو به مطالعه و تحلیل داده های فنی پیشرفته بیاوریم. فوتبال مدرن در عصر داده های فنی پیشرفته قرار دارد. داده های پیچیده ای که مطالعه و تحلیل درست آن ها بیش ترین نقش را در تصمیمات فنی سرمربیان ایفا می کند. برای پی بردن به آن چه آرتور در زمین مسابقه ارائه می دهد، به مطالعه و تحلیل چهار داده فنی پیشرفته می پردازیم. این داده های فنی پیشرفته را در قسمت اول یادداشت به طور خلاصه معرفی کرده بودیم و در این قسمت نیز به معرفی یک داده فنی پیشرفته جدید می پردازیم.
داده فنی پیشرفته «Progressive Distance» یک داده بسیار کلیدی و مهم برای تحلیل کیفیت هافبک های میانی در نقش «Shuttler» است. همان طور که گفتیم چنین هافبک هایی نقش فوق العاده مهمی در فاز های مختلف انتقال ایفا می کنند و یکی از این فازهای مهم، انتقال از دفاع به حمله است. این داده فنی پیشرفته به ما کمک می کند تا کیفیت یک هافبک میانی را در این مسئله ارزیابی کنیم. این داده فنی پیشرفته به ما می گوید که یک بازیکن در طول 90 دقیقه چه اندازه توپ را از طریق ارسال پاس و یا حمل آن، رو به جلو و در راستای دروازه حریف انتقال داده است. دقت کنید که هر انتقال توپ و یا حمل توپی در این داده فنی محاسبه نمی شود و حتما باید این انتقال توپ رو به جلو و در راستای دروازه حریف باشد.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که نمودار آرتور از حیث چهار داده فنی پیشرفته بسیار مهم است (داده ها مربوط به فصل 2019/2020 است و از کمپانی بزرگ StatsBomb استخراج شده است). داده هایی که کیفیت آرتور را در نقشی که به عهده دارد، به خوبی بیان می کند. داده ها بر حسب «Percentile» (صدک) مقدار دهی شده اند تا دید مقایسه ایِ بهتری از کیفیت آرتور در هر یک از داده ها به نسبت بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی وجود داشته باشد. به عنوان مثال وقتی می گوییم که آرتور از حیث داده فنی یپشرفته «Progressive Distance» در صدک 86 اُم قرار دارد به این معنی است که او از 86 درصد بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی از حیث این داده بهتر کار کرده است.
حالا به تحلیل داده ها می پردازیم. آرتور از حیث دو داده فنی پیشرفته «Progressive Distance» و پاس ارسالی صحیح به یک سوم تهاجمی از بهترین های لیگ های مطرح اروپایی در میان بازیکنان هم پستش محسوب می شود. آرتور از حیث «Progressive Distance» از 86 درصد بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی بهتر عمل کرده است. او به طور میانگین در هر 90 دقیقه در رقابت های این فصل لالیگا 437 یارد (حدود 400 متر) توپ را از طریق ارسال پاس و حمل آن، رو به جلو و در راستای دروازه حریف انتقال داده است. عددی بسیار خوب که نقش کلیدی آرتور را در انتقال توپ از دفاع به حمله نشان می دهد. مسئله ای که یکی از اصلی ترین وظایف یک هافبک میانی در نقش «Shuttler» است. این مسئله از توانایی بالای آرتور در ارسال پاس های سریع دقیق و همچنین توانایی خوب او در حمل توپ نشات می گیرد. آرتور بازیکنی است که حین حمل توپ بسیار خونسرد عمل می کند و جدا کردن توپ از پایش کار دشواری است.
داده کلیدی دیگر ارسال پاس صحیح به یک سوم تهاجمی است. داده ای که باز هم برای یک بازیکن در نقش «Shuttler» فوق العاده کلیدی است. انتقال توپ از دفاع به حمله (یک سوم تهاجمی) از مهم ترین وظایف چنین بازیکنانی است. آرتور در این داده فنی توانسته از 96 درصد بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی بهتر عمل کند. او به طور میانگین این فصل در لالیگا در هر 90 دقیقه توانسته 7.69 پاس صحیح و کامل به یک سوم تهاجمی ارسال کند. می بینیم که آرتور یکی از اصلی ترین وظایفش را به عنوان یک «Shuttler» به بهترین نحو انجام می دهد. او به خوبی می تواند همچون فنر باز شود و تیمش را از عقب زمین راهی یک سوم تهاجمی کند. چه از طریق ارسال پاس زمینی رو به جلو با کمترین درصد خطای ممکن و چه از طریق حمل سریع توپ در مسافت های طولانی که آن هم با کمترین خطای ممکن صورت می گیرد.
اما حالا به دو داده فنی پیشرفته مهم دیگر می رسیم. آرتور از حیث داده «xA» و همچنین داده فنی «Shot-Creating Action» نتوانسته از بهترین ها در میان بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی باشد. این دو داده فنی پیشرفته نیز کاملا به یکدیگر مربوط هستند. داده «xA» به ما می گوید که یک بازیکن تا چه اندازه توانسته با ارسال پاس های با کیفیت هم تیمی هایش را در موقعیت گلزنی خوب قرار دهد. این مقدار بین 0 و 1 است و هر چه عدد به 1 نزدیک تر باشد به معنای پاس های با کیفیت یک بازیکن در راستای خلق موقعیت گل با کیفیت است. آرتور در این داده از 62 درصد بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی توانسته بهتر عمل کند. مقداری که به هیچ عنوان تاثیرگذار نیست. آرتور بازیکنی نیست که در یک سوم تهاجمی برش نهایی داشته باشد. او خیلی کم در راستای خلق موقعیت گل پاس ارسال می کند. پاس های او همان طور که گفته شد عموما کوتاه و دقیق هستند و در راستای انتقال توپ به یک سوم تهاجمی به کار می روند.
به داده فنی پیشرفته «Shot-Creating Action» نیز توجه کنید. داده فنی که تا دو کنش تهاجمی پیش از یک ضربه به سمت دروازه را رصد می کند و برای بازیکنانی که پیش از ضربه و پاس منجر به ضربه، کنش تهاجمی با کیفیت داشته اند، مقدار دهی می شود. این داده فنی پیشرفته به طور دقیق به ما کمک می کند تا بازیکنانی که گل یا پاس گل نمی دهند اما نقش مهمی در رخ دادن این کنش ها دارند، شناسایی شوند. به عنوان مثال بازیکنی را در نظر بگیرید که توپ را در خط میانی دریافت می کند، دو بازیکن را از پیش رو بر می دارد و پاس موفقی را به یک سوم تهاجمی ارسال می کند و همان توپ بعد از دو کنش تهاجمی توسط دو بازیکن دیگر، وارد دروازه می شود. تکلیف او در آمارهای آماتور که در میان هواداران فوتبال استفاده می شود چیست؟ این بازیکن نه ضربه به سمت دروازه زده و نه پاس گل را ارسال کرده است و در هیچ یک از آمارهای آماتور مورد استفاده توسط هواداران فوتبال نقشی ندارد. اما داده فنی پیشرفته «Shot-Creating Action» بیش ترین ارزش را به چنین بازیکنی می دهد زیرا کنش تهاجمی او را استخراج و مقدار دهی می کند.
آرتور از حیث این داده فنی پیشرفته نیز از بهترین ها محسوب نمی شود. او از 67 درصد بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی بهتر عمل کرده است. این مسئله نیز مهر تایید دیگری است بر عدم تاثیرگذاری بالای آرتور در یک سوم تهاجمی. آرتور بیش ترین نقش را در انتقال توپ به یک سوم تهاجمی ایفا می کند اما پس از رسیدن توپ به یک سوم تهاجمی نباید از او انتظار داشت که وزنه تیم باشد. برای اینکه بهتر آنچه آرتور در زمین مسابقه انجام می دهد را درک کنید، به بررسی عملکرد او به طور مصداقی درون زمین نیز می پردازیم.
به تصاویر زیر دقت کنید که از دیدار بارسلونا مقابل سویا انتخاب شده است. بارسلونا توپ را در یک سوم تدافعی در اختیار دارد و بازیکنان سویا نیز از بالا در حال ایجاد فشار و پرس هستند. نقش آرتور کاملا اینجا معنا پیدا می کند. در تصویر اول به موقعیت مکانی او دقت کنید که نزدیک به خط دفاعی تیمش است.
در ادامه می بینیم که او توپ را از پیکه دریافت می کند و علی رغم اینکه در محاصره دو بازیکن سویا قرار دارد، با خونسردی می چرخد و با سرعتی بالا دو بازیکن حریف را از دور خارج می کند. سپس خیلی سریع توپ را حمل می کند و خودش را به یک سوم تهاجمی می رساند. به این ترتیب آرتور تیمش را از زیر پرس حریف خارج کرد و با موفقیت توپ را به یک سوم تهاجمی انتقال داد.
به یک نمونه دیگر این بار از دیدار بارسلونا مقابل ختافه توجه کنید. نمونه ای که بار دیگر توانایی استثنایی آرتور را در حفظ توپ نشان می دهد. آرتور توپ را در یک سوم میانی و در محاصره سه بازیکن ختافه دریافت می کند. این بار هم می چرخد و در شرایطی که انگار توپ به پاهایش چسبیده، خودش را از محاصره بازیکنان حریف خارج می کند و خیلی سریع یک پاس موفق به یک سوم تهاجمی ارسال می کند تا بارسلونا به سمت یک حمله خطرناک حرکت کند.
تصاویر بعد از دیدار مقابل ویارئال انتخاب شده. در تصویر اول بار دیگر به موقعیت مکانی آرتور در شرایطی که بارسلونا در خط دفاعی صاحب توپ است و زیر فشار حریف قرار دارد، دقت کنید.
در ادامه می بینیم که او توپ را از خط دفاعی دریافت و اقدام به حمل آن رو به جلو می کند. سرعت و کنترل آرتور روی توپ حین حمل آن فوق العاده است. طوری که انگار توپ به پاهایش چسبیده و کسی توانایی جدا کردن توپ را از پاهای او ندارد. نگاه کنید که چگونه بازیکن ویارئال با انواع و اقسام خطاها تلاش می کند تا آرتور نقش بر زمین شود. او اما موفق نیست و آرتور با کنترل مثال زدنی اش روی توپ از این بازیکن عبور می کند و به سلامت بارسلونا را از فاز تدافعی راهی فاز تهاجمی می کند.
یک نمونه دیگر از دیدار این فصل بارسلونا مقابل ناپولی در لیگ قهرمانان اروپا. باز هم آرتور توپ را از خط دفاعی دریافت می کند و خیلی سریع حرکتش را رو به جلو آغاز می کند.
در این تصویر نگاه کنید که آرتور در محاصره چهار بازیکن ناپولی قرار دارد اما باز هم توپ به پاهایش چسبیده و کسی نمی تواند او را از دور خارج کند. آرتور با آرامش مسیرش را عوض می کند و پس از رسیدن دیگر بازیکنان بارسلونا به صحنه، توپ را با موفقیت به آن ها پاس می دهد. نمونه واضح از آن چه که آرتور در آن توانا است. آرتور در تخصص خودش بدون شک از بهترین ها محسوب می شود.
هافبک برزیلی در پارامترهای تدافعی نیز گرچه یک متخصص ذاتی نیست اما در دوئل های نفر به نفر تدافعی توانایی خوبی دارد. آرتور بازیکنی نیست که زیاد تکل بزند و یا اینکه درگیری فیزیکی زیادی در طول بازی با حریف داشته باشد اما این توانایی را دارد که در نبرد یک در برابر یک در شرایط غافلگیری، توپ را خیلی سریع از حریف پس بگیرد و تیمش را بار دیگر به یک سوم تهاجمی حریف برساند.
به تصاویر زیر از دیدار بارسلونا مقابل لگانس توجه کنید. در تصویر اول می بینیم که بازیکنان لگانس در یک سوم تهاجمی خودی صاحب توپ هستند و آرتور نیز در حال اضافه شدن به خط دفاعی بارسلونا است.
در ادامه می بینیم که هافبک برزیلی خیلی سریع و در شرایط غافلگیری از پشت اقدام به پس گرفتن توپ از بازیکن لگانس می کند. با کمترین درگیری فیزیکی و با کمترین فشار ممکن اما با استفاده از شرایط غافلگیری. آرتور توپ را خیلی سریع پس می گیرد و اقدام به حمل آن به سمت دروازه حریف می کند.
یک نمونه دیگر از الکلاسیکو. این بار آرتور حرکتش را در یک سوم میانی آغاز می کند و می بینیم که باز هم از پشت به بازیکن حریف نزدیک می شود تا با استفاده از شرایط غافلگیری، توپ را با کمترین درگیری فیزیکی ممکن از او پس بگیرد.
شرایط خط میانی یوونتوس پس از خروج پیانیچ و اضافه شدن آرتور
حالا و با شفاف شدن آنچه آرتور ملو از لحاظ فنی می تواند درون زمین مسابقه انجام دهد، به بررسی شرایط خط میانی یوونتوس در فصل آینده می پردازیم. نکته نخست خروج پیانیچ به عنوان رجیستای (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش) تیم است. خبر خوب برای هواداران یوونتوس این است که رودریگو بنتانکور توانایی بازی در این نقش را دارد. او همین فصل نیز در غیبت پیانیچ به عنوان رجیستا در جلو مدافعان به میدان رفته و اتفاقا عملکرد بسیار خوبی نیز داشته است. اگر یوونتوس تصمیم بگیرد رجیستایی به ترکیب اضافه نکند، رودریگو بنتانکور می تواند در این نقش به جای پیانیچ در زمین مسابقه قرار گیرد.
نکته دوم حضور آرتور ملو در نقش «Shuttler» خواهد بود. یوونتوس البته آدرین ربیو را در این نقش در ترکیب می بیند. بازیکنی که هنوز نتوانسته به دوران پیش از درگیری اش در پاریس بازگردد و مصدومیت های بد موقع در این فصل نیز باعث شده تا پیشرفتش در ترکیب یوونتوس مختل شود. با این حال هافبک فرانسوی این روزها عملکرد بهتری دارد و امیدها به بازگشتش به دوران اوج افزایش پیدا کرده است. با حضور ملو اما دیگر نگرانی چندانی متوجه هواداران یوونتوس نیست چرا که هافبک برزیلی این توانایی را دارد که ربیو را کامل راهی نیمکت ذخیره ها کند. حضور ربیو و ملو در کنار هم به عنوان پوشش دهنده بسیار مهم است چرا که هر دو بازیکن سابقه مصدومیت های بد موقع دارند و اعتماد کامل به هر یک از این بازیکنان می تواند در طول فصل یوونتوس را دچار مشکل کند. اما حضور همزمان این دو بازیکن برای بازی در نقش «Shuttler» می تواند پوشش دهنده مصدومیت ها و یا حواشی دیگر بازیکن باشد.
خلا اصلی یوونتوس اما همچنان در خط میانی برقرار است. همان طور که به طور مفصل توضیح دادیم، خرید آرتور تغییری در این خلا به وجود نمی آورد. یوونتوس از زمانی که پوگبا تیم را ترک کرده با این خلا دست و پنجه نرم می کند. از زمان خروج پوگبا بار تهاجمی تیم به شکلی افراطی روی بازیکنان خط جلو قرار دارد و هیچ یک از هافبک های یوونتوس نتوانسته اند باری از روی دوش بازیکنان خط جلو بردارند. یوونتوس برای تکمیل اندیشه های ساری در خط میانی به هافبکی در نقش «Mezzala» (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش) نیاز دارد. «Mezzala» معادل ایتالیایی «Half-winger» است و به هافبکی اطلاق می شود که در یک سوم تهاجمی و کنش های تهاجمی نقش مهمی را ایفا می کند. کاری که پوگبا در یوونتوسِ کونته انجام می داد و یا کاری که مارک همشیک در ناپولیِ مائوریتزیو ساری.
یوونتوس همچنان در آرزوی چنین هافبکی است. بازیکنی که بتواند در کنش های تهاجمی بار را از روی بازیکنان خط جلو بردارد. هافبکی که پاس های با کیفیت در راستای خلق موقعیت گل بدهد، در هر بازی چندین شوت به سمت دروازه بزند و حتی در پارامتر گلزنی نیز موفق عمل کند. یوونتوس امیدوار بود تا آرون رمزی بتواند چنین نقشی را عهده دار شود اما شیشه ای بودن هافبک ولزی مانع از تحقق این مساله شده است. رمزی اگر بتواند 15 بازی پشت هم انجام دهد، می شود امیدوار بود که تبدیل به مهره گمشده یوونتوس شود اما تصور این مساله بسیار دشوار است. به این ترتیب یوونتوس با خرید ملو نیز نمی تواند اندیشه های ساری را در خط میانی تکمیل کند و همچنان در یک سوم تهاجمی تمامی فشارها متوجه بازیکنان خط جلو خواهد بود. یوونتوس اگر می خواهد یک بار برای همیشه مشکل خط میانی اش را پس از خروج پوگبا حل کند، باید بازیکنی مشابه او به خدمت بگیرد و هر چیزی غیر از این، نمی تواند تکمیل کننده خط میانی تیم باشد.