مازیار ناظمی، رئیس فدراسیون موتورسواری و اتومبیل رانی در برنامه نشست سرزده، مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت. آخرین بخش از گفتگوی نشست سرزده سامان خدائی با مازیار ناظمی، به هر ناگفته ای که فکرش را می کنید پرداخته است. از مازیار ناظمی پرسیدیم، چرا فکر کردید که با شکوه تر طلوع خواهیم کرد؟ و بحث درباره حضور مربیانی مانند ژوزه مورینیو، یورگن کلینزمن و زین الدین زیدان در ایران چقدر جدی بود؟ همچنین مازیار ناظمی صحبت هایی در مورد کارلوس کی روش و آن روزهای پرتلاطم تیم ملی کرد که برای اولین بار آن ها را می شنوید.
بخش سوم و پایانی گفتگوی سامان خدائی و مازیار ناظمی را می بینید و می خوانید:
خارج از شوخی، چطور این فکر به وجود آمد که مربیانی مانند زین الدین زیدان، ژوزه مورینیو و یورگن کلینزمن می توانند به ایران بیایند؟
من یک نقد تاریخی به آقای کارلوس کی روش داشتم و همچنان دارم. در آخرین دیدار ما در جام جهانی 2014 برابر بوسنی و هرزگووین، من در میکس زون نشسته بودم. اگر بازی را 3-1 می بردیم، ما به دور بعدی صعود می کردیم ولی آن بازی را واگذار کردیم. یکی از خبرنگاران از ایشان پرسید که تصور نمی کردیم شما 3-1 به بوسنی و هرزگووین ببازید. حال دوستانی که در آنجا بودند نیز شاهد هستند که کی روش گفت، شما نیز به این مملکت برود و کار کنید، ببینم می توانید با این امکانات بهتر نتیجه بگیرید. من هیچ گاه اجازه نمی دهم کسی مردم و کشورم را تحقیر کند. بعدها نیز این موضوع را به دفعات در صحبت های ایشان دیدم. همین جا مقابل دوربین شما می گویم، یکی از محکم ترین برخوردهایی که با کی روش شد، من، کی روش، جواد نکونام و آرین قاسمی بودیم، محمود گودرزی بود. پس از آن تدبیری که مسعود سلطانی فر کرد بابت آن شبی که ایشان به دنبال دعوا بود تا تیم ملی را رها کند و از اردوی جام ملت های آسیا بیرون بیاید. یک برخورد خوب و محکم. واقعا از اقتدار محمود گودرزی کیف کردم که کی روش به هم ریخته بود و کاش شما بودید و می دیدید. پس از آن نیز تدبیر مسعود سلطانی فر بود تا یک کشور و روحیه جمعی به هم نریزد. این در حالی بود که 8 سال بود تیم دست ایشان بود. هر آن چه که قبلا گفتم، باور کنید ذره ای خلاف نبوده است. این اسامی مربیان را که گفتم، از دوستان در فدراسیون به من گفتند. آقای علوی که سخنگوی فدراسیون هستند، می توانند در این خصوص شهادت دهند. آقای مورینیو مفسر یک شبکه عربی در امارات برای جام ملت های آسیا بود. با کلینزمن و هروه رنار نیز صحبت شد. یک مربی فرانسوی دیگر نیز بود که اکنون اسمش خاطر نیست. به هر حال این ها اسامی ای بود که مطرح بودند. من از این موضوع ناراحت می شوم که هموطنم چرا فکر می کنم ایران کشور حقیر و کوچکی است؟ مگر آقای مورینیو کیست؟ بله می دانیم 30 میلیون یورو در سال دستمزد می گیرد ولی می توانستیم این بحث را مطرح کنیم ولی این حد از خودباختگی مرا ناراحت می کند. ایران یک کشور بزرگ است. کسی نمی آید بگوید آقای ناظمی خدا پدرت را بیامرزد که 4 اسم مطرح کردی. دروغ هم نبوده زیرا واقعا این اسامی مطرح شده اند.
آن تدبیری که در موردش در زمان جام ملت های آسیا صحبت کردید، تماس با زین الدین زیدان و پیغام به او بود؟
خیر.
اما کلا با زیدان تماس گرفته شد؟
از طریق رابط ها بله. با خود زیدان که تماس گرفته نمی شود. معمولا از طریق مدیربرنامه ها اقدام می شود. در مورد آقای کلینزمن نیز به همین شکل بود.
یعنی فقط حرف نبود و اقدام صورت گرفت؟
آن فرانسوی که نامش یادم نمی آمد، لورن بلان بود. لوپتگی نیز نامش مطرح بود. باور کنید برای همه این ها صحبت شد. ای کاش آقای وزیر یک روز در این خصوص بگوید که برای کشور خدمت صورت گرفت. به ما ظلم و جفا شد و ناسزا شنیدیم ولی واقعا برای این کشور، خدمت شد. اصلا بحث رنگ مطرح نبود.
خاطره ای دیگر از کی روش بگویم. بازی های ما در جام جهانی 2014 تمام شد. پس از شکست برابر بوسنی و هرزگووین، من در میکس زون ایستاده بودم. من به همراه تیم و خبرنگاران بودم و حدود 30 و خرده ای نفر بودیم. علی کفاشیان نیز در آن جا بود. آقای کی روش با کفاشیان قهر بود و حتی جواب سلام کفاشیان را نیز نمی داد. من در آن جا ایستاده بودم که آقای آرین قاسمی گفت بیا که کی روش می خواهد با تو صحبت کند. به هر حال کی روش می دانست من چه کسی هستم و مرا پیش آقای گودرزی دیده بود و می دانست سمت و مسئولیتم چیست. او شروع به صحبت کرد و گفت اگر می خواهید من بمانم باید فلان اتفاق ها بیفتند. سپس شروع به زدن فدراسیون کرد. اصلا ایشان قائل به فدراسیون و آن تشکیلات نبود. یک اخلاقی داشت که آن سیستم را دور می زد و به بالا می رفت. یک اخلاق دیگر نیز داشت که اگر به هر دلیلی آن سیستم کوتاه می آمد، دیگر نمی توانستید او را مهار کنید. من واقعا تدابیر آقایان گودرزی و سلطانی فر را در آن شب دیدم. آقای کی روش خود را منتسب به مقامات رده بالای کشور کرد و همه چیز کاملا از رده فنی خارج بود که بسیار چیز عجیب و غریبی بود. شاید یکی از گرفتاری های دیگر ما، مشاوره هایی بود که او از داخل از کشور از همکاران ما می گرفت. در آن شب جلسه در دفتر آقای وزیر گذاشتیم. من، یکی دو نفر از معاونین و یکی دو نفر از دوستان بودند که شاید مایل نباشند نام شان را ببرم. فشار عجیبی روی آقای وزیر بود که کی روش را برکنار کن. فکر می کنم کی روش نیز به دنبال چنین چیزی بود زیرا حس کرده بود در این جام نتیجه نمی گیرد و شما نیز دیدید. شاید این نیز از هوشمندی ایشان بود ولی اینکه ایشان نام بزرگی است، من حرفی ندارم. ایران نیز نام بزرگی است. کی روش بزرگ بود ولی در کنار ایران بزرگ تر نیز شد و در این خصوص تردیدی نیست. من به عنوان یک ایرانی این حس را دارم و افتخار می کنم که نام ایران بزرگ است. خلاصه که فشار زیادی روی آقای سلطانی فر بود. حتی خاطرم است که جواد خیابانی با من تماس گرفت. جواد دوست قدیمی من است و با همان لحن خودش گفت که کی روش را برکنار کنید و حشمت مهاجرانی را به جای او بیاورید و مهاجرانی با فوتبال کشورهای عربی آشناست و می تواند تیم را جمع کند. ینی حتی گزینه های روی میز در حال شکل گرفتن بودند. من خودم به شخصه مخالف برکناری کی روش بودم و پای حرفم نیز ایستادم. دلایلش نیز همین چیزهایی بود که گفتم و چند مسئله دیگر نیز بود. آقای سلطانی فر بهترین و ملی ترین تصمیم را گرفت. تیم ملی ایران در آن بحبوحه حفظ شد. من فکر می کنم اگر آن بدشانسی را مقابل ژاپن نمی آوردیم، می توانستیم در فینال قطر را شکست دهیم. به هر حال تیم حذف شد و ما پیش بینی می کردیم دعواها مجددا شروع شوند. از همان زمان صحبتش این بود جانشین ایشان چه کسی است. من هنوز آن یادداشتی که آقای تاج به من داد که چه کسی بیاید و کجا است، را دارم. آن را یادگاری نگه داشته ام و شاید به عنوان یک اثر ملی یک روز آن را یک جا زدیم. بحث های مختلفی مطرح شد. کی روش نمی توانست بماند. جو عمومی نیز بسیار مهم بود. افراد مختلفی مطرح شدند. من نیز با آقای علوی، همکارم و سخنگوی فدراسون فوتبال تماس گرفتم. به او گفتم امیر، اکنون نام چه کسانی مطرح است و او نیز آن اسامی را مطرح کرد. امیر نیز آن جا بود و ما واتس آپی صحبت می کردیم. من نیز قرار بود برای بازی با چین به آن جا بروم و چون دعواها بالا گرفته بود، دیگر نرفتم. شاید من پرکار ترین شخص به عنوان روابط عمومی و یک مسئول در شبکه اجتماعی توییتر بودم. در آن جا حس کردم باید وارد شوم تا مردم فکر نکنند فوتبال مرده و این کشور ورشکسته است. یک عده نیز شروع به صحبت کردند؛ مانند کاری که هر ساله می کنند. در آن جا حسم را گفتم که واقعا باشکوه تر طلوع می کنیم. نمی خواستم بگویم این مربیان پشت در فدراسیون هستند ولی ظرفیت فوتبال ایران این است. خلاصه که بحث های زیادی مطرح شد و آقای کی روش که امیدوارم هرکجا است، سلامت باشد، فهمید که ایران کشوری نیست که پس از رفتن او وارد مشکلات شود. پس از آن نیز اسامی دیگری مانند آقای ویلموتس و ... مطرح شد. حال من ضعف مدیریت و این ها را کنار می گذارم زیرا صحبت در این خصوص بسیار مفصل است. موضوع اصلی این است که تحریم ها بسیار به کشور ما هم در حوزه آقای ویلموتس و هم در حوزه آقای استراماچونی صدمه زدند. متاسفانه رسانه های خارج از کشور و افرادی که به این ها اطلاعات غلط دادند و علیه منافع ملی کار کردند و برای این مربیان نگرانی هایی ایجاد کردند. آقای استراماچونی یک چیز دیگری از این مملکت برداشت کرده بود. با همسرش که اصلا یک وضعی داشتیم و این ها را به عینه در آنجا دیدم. شاید هموطن من یک روز این مسئله را بپذیرد ولی من نمی توانم در فضای احساسی چیزی را اثبات کنم. به جرات به شما می گویم که فوتبال و وضعیت کشور را به بهترین شکل حفظ کردیم. امروز نیز که در حال صحبت با شما هستیم، با افتخار پس از 41 سال این دو تیم در حال ورود به بازار پایه فرابورس هستند. بازار پایه می دانید یعنی چه؟ یعنی دو تیم حداقل به لحاظ شفاهی، بدهی و دارایی اش مشخص است. کارشناسان بورس پذیرفته اند که سهام این ها حداقل برای کشف قیمت مطرح شود. اکنون حسابرسی های باشگاه حداقل می توانند به شما یک آمار ارائه کنند. این ها بخشی از خدماتی است که اتفاق افتاده اند ولی باز هم به شما می گویم آقای سلطانی فر که یک مدیر حرفه ای بوده و 20 سال تجربه استانداری را دارد، خودش می گوید که تجربه های عجیبی که در ورزش کشور و به خصوص فوتبال به دست آوردم، برایم بی نظیر و بی بدیل بود. این را به دفعات دیدم. حتی آقای گودرزی نیز صحبت می کرد. ایشان انسان شریفی بود که تصمیم گرفت جلوی فساد در فوتبال بایستد.
ان شاءالله که فرصتی پیش بیاید تا بتوانیم این پرونده را مفصل تر باز کنیم. در خصوص اتفاقات چند سال اخیر هرچقدر بخواهیم صحبت کنیم، پایانی ندارند. به هر حال از این مسئله بگذریم. چند سوال کوتاه دارم. پس از بازی ایران و بولیوی، شما میکروفون یک رسانه را گرفتید و تصویری از شما در ورزشگاه آزادی منتشر شد.
نه آقا دست من نبود. اجازه دهید برایتان بگویم. حال شما تشکیلات به دفترم آورده اید. دوستی در آنجا حضور داشت با یک موبایل و یک سیم که آن را گرفته بود. ما از آن روز از دکتر ربیعی، سخنگوی دولت دعوت به عمل آورده بودیم. البته بازی ایران و کامبوج بود. من، آقای تاج و آقای ربیعی بودیم. آن شخص که فقط یک نفر نیز بود، در راهرو می رفت و همکار ما بود. دیدم او می خواهد هم موبایل را بگیرد و نمای آن را درست کند و هم میکروفون را بگیرد. من نیز به او گفتم حداقل میکروفون را به من بده، تا آقای ربیعی در فیلم بهتر دیده شود. خلاصه آن میکروفون را گرفتم که آن شخص بتواند راحت سوالش را بپرسد. جنجال نبود. مثلا آمدم به آن دوستمان کمک کنم.
و در توییتر بسیار پخش شد آن عکس، می دانید آن عکس را چه کسی گرفته بود؟
خیر.
پیامی برایش ندارید؟
خیر
آن عکس را من گرفته بودم.
خوب دستتان درد نکنه مشکلی نیست.خوب بود شما که آنجا بودید چند خط در توییتر توضیح می دادید چه اتفاقی افتاد.
نه من قبل از آن را ندیدیم. در حال خروج از ورزشگاه بودم که دیدم شما ایستاده اید و آن میکروفون را گرفته اید.
همان زمانی که طرفداری مرا دوست نداشت؟
بله و شما هم طرفداری را بلاک کردید.
بله این کار را کردم.
دلیلش چه بود؟
دوست داشتم این کار را انجام دهم (با خنده). آخر دیدم که نوشته اند در شورای سردبیری به این نتیجه رسیده ایم که دیگر خبرهای آقای ناظمی را کار نکنیم. به نظرم یک رسانه نمی تواند یک نفر را بایکوت کند. البته توییتر یک بحث شخصی است و مربوط به وزارتخانه نیست. در توییتر می توانم با یک نفر باشم و با یک نفر نباشم اما در مقام یک مسئول، فرمایش شما صحیح است و حق ندارید کسی را بلاک کنید. همان طور که یک رسانه نمی تواند شورا تشکیل دهد و خبرهای مرا قرار ندهد. بحث شخصی اینجا نیست. من یک مقام حقوقی هستم و باید اخبار من پخش شوند. اگر نقد دارید، آن را بنویسید تا با یکدیگر کار کنیم. ببینید به نظرم مروت در نقد مهم است. این را به شما و دوستان جوانتر می گویم. اگر می خواهیم اصلاح شویم، باید مروت داشته باشیم. اگر نمی خواهیم اصلاح شویم و به قول دوستان با بولدوزر رد شویم، آیا آن موضوع درست می شود؟ خیر این گونه نیست. بنابراین به زودی می رویم و یکدیگر را از بلاک در می آوریم.
به هر حال این نشست سرزده یک پایان خوب داشت و رفع بلاک صورت گرفت. آقای مازیار ناظمی من دیگر صحبتی ندارم. اگر صحبت یا سوالی مانده، این شما و این دوربین طرفداری.
از شما متشکرم. رسانه ها، رکن چهارم هر اتفاق خوب هستند. در ورزش ما یک وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک، مجموعه فدراسیون ها و یک ضلع چهارم به عنوان رسانه داریم. اگر ورزش خوب شود یا اتفاق خوبی بیفتد، شما نیز لذت می برید. اگر موفقیتی حاصل نشود، شما نیز مقصر هستید. با همین عبارت می گویم، سیاه نمایی های ژورنالیست مردم را ناراحت می کند. ژورنالیست سیاه، مسئولین را داغون می کند و حیثیت خانواده هایشان را می برد. فرزند من کلیک کند و ببیند به پدرش توهین می شود، حیثیت خانوادگی زیر سوال می رود و دوستانش او را مسخره می کنند. همان اتفاقی که یک روز در جریان انتخابی جام جهانی برای آقای محمد مایلی کهن و پسرش، آقا رحیم افتاد که امروز مردی شده و صاحب خانواده است. نباید کاری کنیم که خادمان کشور به هر دلیلی ناامید شده یا قید این کار را بزنند و کدورتی پیش بیاید. من نمی گویم آدم بلندی هستم ولی شما فضا را برای نخبگان ناامن کنید، افراد سودجو وارد خواهند شد. بنابراین منِ رسانه مسئول هستم. از مسئولین نیز می خواهم که تحمل خود را بالاتر ببرند. از رسانه طرفداری نیز ممنونم. امروز فضا، VOD و فضای کار است. فضا، فضای مجازی و ویدیو است. همین ویدیوها و تولیداتی که می گیرید. آن چیزی که در قاب تلویزیون نمی تواند مطرح شود. تلویزیون یک رسانه ملی است و به نظرم جای شما در آنجا خالی است. این کار را ادامه دهید و قول می دهم موفق خواهید شد. این نیز توصیه آخر من که با یکدیگر کمی رفیق شدیم.
همچنین بخوانید:
مازیار ناظمی در نشست سرزده طرفداری: با بازدید سرزده ای که به قصد مچ گیری باشد، مشکل دارم
مازیار ناظمی: می توانستم در بی بی سی فارسی کار کنم، نرفتم / نزدیک بود به خاطر پیاز بیکار شوم