بخش اول :
https://www.tarafdari.com/node/1740846
صبر پپ کم کم لبریز شد تا جایی که نزدیک بود کاری کند که دیگر راه برگشتی وجود نداشته باشد که گاهی علنا این رفتار جلوی بازیکنانش از او سر زده بود . ارتباط بین بازیکن و مربی تلخ شده بود و زلاتان پپ را دشمن خونی خود می دانست . اوگفت : (( اون باید در رفتارش با من مراقب باشه . شاید در جلسه تمرینی کنترلمو از دست بدم و بزنمش . )) و بعدا در کتابش نوشت : (( احساس می کردم تفاله ام . وقتی توی اتاق قفل شده با گواردیولا مینشستم نگاه خیره اش طوری بود که انگار آزاردهنده یا بیگانه ام . دیوونه کننده بود . اون یه دیواره . یه دیوار سنگی . هیچ علایمی از زندگی در اون ندیدم و هر لحظه آرزو می کردم که تو تیم نباشم . ))
او از خط قرمز رد شده بود .
جنگ سرد شروع شده بود و مربی و بازیکن دیگر با یکدیگر صحبت نمی کردند و ابراهیمویچ هیچ انگیزه ای نداشت . (( سپس گواردیولا رفتار فیلسوفانه خودشو شروع کرد . به زور گوش می دادم . چرا باید گوش میدادم ؟ او درباره ی شادی ها غم ها و چیز هایی مانند این صحبت می کرد . او میخواست مرا با این حرف ها گول بزند . وقتی وارد اتاق می شدم او اونجا رو ترک می کرد . با همه احوال پرسی می کرد و سلام می گفت ولی منو نادیده می گرفت . خیلی خودمو سازگار کردم. بازیکنان بارسا مثل بچه مدرسه ای ها هستن ، کورکورانه از مربی تقلید می کنن ، در حالی که من میپرسیدم : (( چرا باید این کارو بکنیم ؟ ))
اوایل آوریل ابراهیمویچ به عنوان بازیکن شرایط خوبی نداشت و در ادامه ، قبل از بازی با رئال در برنابئو مصدوم شد . در الکلاسیکو ، مسی از موقعیت شماره نه کاذب بهترین استفاده رو برد و اولین گل در پیروزی دو بر صفر را زد . این مصدومیت ماهیچه ، ابراهیمویچ را با سرعت متفاوتی نسبت به بقیه فصل ، به دوره نهایی فصل کشاند اما گواردیولا از او در نیمه نهایی لیگ قهرمانان در مقابل اینتر استفاده کرد ، تصمیمی که برای بازیکن ، تیم و مربی بسیار مخرب بود . تصمیمی که گواردیولا هیچوقت خود را بخاطر آن نمی بخشد .
کمک بی فایده ابراهیمویچ در آن دو بازی مانع از برگشت بارسلونا شد . با شکست سه بر یک در دور رفت ، پپ تصمیم گرفت زلاتان را برای دور برگشت در نیوکمپ روی نیمکت بنشاند تا فضای باز برای حرکت آزادانه مسی وجود داشته باشد . اما پپ به جای اینکه به ندای قلبش گوش کند ، به ذهنش رجوع کرد . ابراهیمویچ در ترکیب اصلی قرار گرفت اما به ندرت در جریان بازی دیده شد که در نهایت منجر به تعویض او در دقیقه شصت و سوم شد . بارسلونا نمی توانست بر این گره کور پیروز شود و گواردیولا تصمیم گرفت که هرگز دوباره به عقلش اجازه ندهد تا بر غرایزش حکمرانی کند . آن بازی تبدیل به یکی از آخرین بازی های ابراهیمویچ برای بارسلونا شد چون پدرو و بویان بهتر از او بودند : بازیکنانی که کلید اصلی دومین قهرمانی پپ در لالیگا بودند .
چند روز پس از آن مسابقه در لیگ قهرمانان و سپس به عنوان بازیکن تعویضی در مقابل ویارئال ، زلاتان کاملا شکست خورده بود . در زندگینامه اش توضیح می دهد (( که در رختکن مادریگال گواردیولا به من خیره بود و من کنترلم رو از دست دادم . فکر می کردم اون دشمن منه که اونجا ایستاده و کله کچلشو میخارونه !))
من سرش فریاد کشیدم که : (( تو جرئت نداری !)) و احتمالا چیزی بدتر از این . باز ادامه دادم : (( تو بخاطر مورینیو خودتو به لجن کشیدی . برو به جهنم !)) کاملا دیوونه شده بودم . جعبه ای پر از وسایل تمرین را کف اتاق پخش کردم و پپ چیزی نگفت ، فقط بقیه رو عقب نگه داشت . من خشن نبودم اما اگه جای پپ بودم حتما می ترسیدم . ))
بعد از خروج از لیگ قهرمانان پپ بار دیگر تصمیم گرفت شماره نه خود را برای فصل پیش رو تغییر دهد . در حقیقت پپ باید میپذیرفت که حضور بازیکن سوئدی در تیم ، نقش مسی به عنوان شماره نه کاذب را تحت شعاع قرار می دهد . پپ همچنین می دانست با عمل نکردن به ایده هایش ، به خود خیانت کرده بود ، نه فقط در بازی با اینتر بلکه در کل فصل . او زمانی را صرف تنظیم جزئیات ناچیز فصل کرد تا تلاش کند چیز هایی را از وضعیت غیر قابل بازگشت نجات دهد : او می خواست موضوعی را حل و فصل کند که مانع مسیری شد که تیم سال گذشته از آن گذشته بود . نهایتا ، آن درگیری ها به این منجر شد که همه چیز باید به مسی ختم شود .
روزگار سختی برای گواردیولا بود . فروش بازیکنی که هزینه سنگینی را برای باشگاه تحمیل کرده بود میتوانست و باید یک اشتباه تلقی می شد . اما تصمیمی بود که باید عملی می شد .
فصل دوم پپ به پایان رسیده بود و زمانی برای ابراهیمویچ و گواردیولا فرارسیده بود که گفتگویی رک و صادقانه داشته باشند . بالاخره این فرصت قبل از آخرین بازی فصل مهیا شد . پپ او رابه دفتر خود فرا خواند .
جو خیلی سنگین بود . هیچ یک از آن ها بعد از عصبانیت ابراهیمویچ در بازی با ویارئال، صحبت نکرده بودند . گواردیولا روی صندلی چرخان دفترش نشسته بود .
او به زلاتان گفت : (( من واقعا نمی دونم چی ازت میخوام . این بستگی به تو و مینو دارد (رایولا) که بعدا قراره چه اتفاقی بیفته . منظورم اینه تو ابراهیمویچی ، یه بچه نیستی که سه بازی در میون بازی کنی ، هستی ؟ ))
سوئدی چیزی نمی گفت ، حتی از جایش تکان هم نمی خورد . اما حرف پپ را کاملا گرفته بود : از او خواسته بود که باشگاه را ترک کند . پپ با عصبانیت به حرف هایش ادامه داد : (( نمی دانم با تو چه کار کنم. حرفی داری؟ نظرت چیه ؟ ))
((همش همین بود ؟ ممنون)) ابراهیمویچ این را گفت و بدون گفتن حتی یک کلمه دیگر ، دفتر را ترک کرد . این آخرین برخورد بازیکن و مربی در آن فصل بود .
بعد از تعطیلات تابستان ، گفتگوی دیگری انجام گرفت . جالب این بود که زلاتان بعد از آرام شدن در طول تابستان ، فرصت دیگری خواست اما این را فراموش کرده بود که پل های پشت سرش را خراب کرده بود و مهاجم دیگری به نام دیوید ویا جایگزین او شده بود . او تازه فهمیده بود که عضو یکی از تحسین برانگیزترین باشگاه های جهان است .
در اولین روز پیشفصل ، ابراهیمویچ حتی کفشش را نپوشیده بود که پپ او رابه دفترش فرا خواند . یک بار دیگر وضعیت نامساعد بود. بر طبق گفته های ابراهیمویچ گفت و گو این گونه بود :
پپ : چطوری ؟
زلاتان : خیلی خوب ، دلواپس
پپ : باید برای حضور روی نیمکت آماده باشی.
زلاتان : میدونم . می فهمم
پپ : همانطور که می دانی ما با ویا قرارداد بستیم .
زلاتان : خوبه ، پس تلاشم رو بیشتر میکنم . طوری کار می کنم که بتونم جایگاهی در تیم به دست بیارم . حتما نظرتونو جلب می کنم که خیلی خوبم .
پپ : می دونم . اما چطوری می تونیم ادامه بدیم ؟
زلاتان : همونطور که گفتم با تلاش بیشتر . در هر پستی که شما بگی بازی می کنم . جلو یا پشت مسی . هر کجا . تصمیم با شماست.
پپ : اما چطور می تونیم ادامه بدیم .
زلاتان : من برای مسی بازی می کنم .
پپ : اما چطور می تونیم ادامه بدیم .
مهاجم فکر نمی کرد که این سوال در مورد این است که او بازیکن خوبی است یا نه : (( این یه چیز شخصیه . به جای اینکه به من بگه نمی تونه شخصیت منو مدیریت کنه، سعی کرد این موضوع رو در اون جمله پنهان کنه . پس منم تصمیم گرفتم دیگر تحت مربی گواردیولا بازی نکنم .))
ابراهیمویچ چیزی را که در بارسلونا برایش اتفاق افتاده بود درک نمی کرد . پپ در بستن قرارداد با او مرتکب اشتباه شده بود چون شخصیت و عزت نفس او را خیلی قوی تر می دید . اگر کسی ابراهیمویچ را ناراحت و خشمگین می کرد ، واکنش او خیلی شدید و غیر قابل اجتناب بود . اگر کسی پپ را ناراحت می کرد ارتباط عاطفی و احساسی محو می شد و او با آن بازیکن مانند یک حرفه ای برخورد می کرد ، نه چیز دیگر . این ارتباط هرگز بهتر نمی شد .
وقتی پپ می پرسید : ((ما چطور ادامه بدیم ؟)) میخواست به ابراهیمویچ بفهماند ((به سلامت ))
وقتی کار های انتقال لحظه آخری او به میلان معلق مانده بود ، به طور خصوصی به نایب رئیس بارسا هشدار داد : (( اگر مجبورم کنی بمانم ، تا زمانی صبر می کنم که دو تایی با مربی جلوی رسانه ها باشیم و اونو لهش کنم ... این کارو می کنم . شک نکن !)) وقتی ساندرو راسل در همان تابستان رییس بارسلونا شد، اولین مسئله ای که با آن درگیر شد خروج این بازیکن سوئدی بود .
رئیس پرسید : ((دوست داری به کدام باشگاه بروی ؟))
او جواب داد : ((مادرید))
راسل گفت : (( غیر ممکنه . هر جایی جز اونجا))
ابراهیمویچ لحظه بستن قرارداد با میلان را شرح میدهد : (( راسل ، گالیانی ، مینو، بارتمئو و خودم حضور داشتیم . ساندرو به من گفت : می خوام بدونی این بدترین معامله ایه که تو زندگیم کردم . منم در جوابش گفتم : (( این نتیجه رهبری افتضاحه )) ))
ابراهیمویچ که 66 میلیون یورو هزینه در برداشت به آث میلان رفت ، که ابتدا به صورت قرضی بود و سپس برای فصل بعد با قیمت 24 میلیون یورو به صورت دائمی منتقل شد . او در بارسلونا چهار جام برنده شد . 21 گل به ثمر رساند و 9 پاس گل داد .
بعد ازجدایی از بارسلونا مهاجم سوئدی چیزی را در گذشته جا نگذاشت
((مشکل من در بارسا اون فیلسوف بود . پپ فکر می کرد سبک فوتبال بارسا رو اختراع کرده ... مورینیو تحریکم کرد ، اون یه برندست ، گواردیولا بزرگ نشده . من در بارسلونا بودم ، بهترین باشگاه دنیا ولی اصلا خوشحال و راضی نبودم .)) باز ادامه دارد : ابراهیمویچ پپ را متهم کرد که هرگز نمی خواست با مخالفت ها کنار بیاید
(( اگر مشکلی با من داری ، خب این مسئولیت توئه که حلش کنی . تو رهبر تیمی . تو مربی تیمی . نمی تونی با بیست تا از بازیکنات خوب باشی و وقتی به بیست و یکمی رسیدی به طرف دیگه نگاه کنی .))
اختیار و قدرت و نیز دیدگاهش به تیم گواردیولا به چالش کشیده شده بود .
فاصله احساسی بین پپ و زلاتان باعث شد تصمیم پایان دادن به کار وی راحت تر باشد اما هزینه بردار هم بود . پپ با عدم پیروی از غریزه اش ، خود را نا امید کرد و همچنین احساس کرد با استخراج نکردن بهترین قابلیت های ابراهیمویچ ، او را هم نا امید کرد . فقط امیدوار بود این تصمیم به مسی اجازه دهد که خود را به عنوان محور اصلی تیم نشان دهد تا سودش به همه برسد .
"پپ گواردیولا ، پیروزی به عبارتی دیکر نوشته گیم بالاگه "
بخش اول :
https://www.tarafdari.com/node/1740846