وقتی رئال سوسیداد در دسامبر 1999 طی دیداری خانگی در چارچوب رقابتهای کوپادلری برابر لوگرونس شکست خورد، پذیرش این شکست برای آنها سخت و شرم آور بود. سوسیدادی که در میانههای جدول لالیگا به سر میبرد، در برابر رقیبی قافیه را باخته بود که به سطح سوم فوتبال اسپانیا تعلق داشت. اما به هر شکل این شکست، یک نکته مثبت برای آبی و سفیدهای باسک به همراه داشت و آن چیزی نبود جز ظهور ژابی آلونسو.
خاویر کلمنته، سرمربی وقت سوسیداد، در بازی با لوگرونس برای نخستین بار آلونسویی که به تازگی 18 ساله شده بود را به میدان فرستاد. او مدتی به صورت قرضی به ایبار پیوست اما بازگشت مجدد و شکوفایی ژابی در سوسیداد، هنگامی محقق شد که جان توشاک به عنوان سرمربی این تیم منصوب شده بود. طولی نکشید تا توشاک، ژابی آلونسو را از ایبار فرا بخواند. در عرض چند هفته، آلونسو جایگاه خود را در ترکیب اصلی باسکیها تضمین کرد. دقت و مهارت بالا در ارسال پاس، زاویه دید عالی و همینطور خونسردی کامل، این واقعیت که او فقط یک نوجوان بود را زیر سوال میبرد.
ژابی آلونسو، یکی از کلیدیترین مهرههای رئال سوسیداد در فصلی بود که برای قهرمانی لیگ با رئال مادرید میجنگیدند. فصل 2002/03 پتانسیل تبدیل به یکی از شگفتانگیزترین فصول تاریخ لالیگا را داشت؛ باسکیها به رهبری آلونسو در میانه زمین پا به پای رئالِ دلبوسکه به فتح لالیگا میاندیشیدند. حدفاصل اکتبر تا فوریه، سوسیداد صدرنشین لالیگا بود تا همگان را متعجب کند اما در انتهای فصل، آلونسو و یارانش تنها دو امتیاز برای ایستادن بر بام فوتبال اسپانیا کم آوردند.
سال 2004، ژابی آلونسو وارد مرحله جدیدی از دوران حرفهای خود گردید؛ سوسیداد با رد پیشنهاد کهکشانیها، آلونسو را به آنفیلد منتقل کرد. هافبک اسپانیایی در لیورپول و در لیگ جزیره که به شکلی بیرحمانه فیزیکی میباشد، مهارتهای غیرقابلکتمان خود را به نمایش گذاشت و ارتقا بخشید. در لیگی که که فرصت چندانی برای حرکات انفرادی نیست و در هر لحظه انتظار میرود تا رقبا مالکیت را از دست شما خارج کنند، هوش بالا و ذهنیت قوی آلونسو او را لحظاتی از بازیکنان حریف پیش میانداخت. در سال 2005، لیورپولِ بیثبات در لیگ داخلی، با نمایشهای خیرهکننده در اروپا در پی تاریخسازی بود. آلونسو از عوامل تاثیرگذار برای قرمزهای آنفیلد در این راه به شمار میرفت؛ او در دور برگشت مرحله یکچهارم برابر یوونتوس در تورین و در دور رفت مرحله نیمهنهایی برابر چلسی در لندن، نمایشهای تحسینبرانگیزی از خود به جای گذاشت و آرامش و خونسردی بینظیر او، به هواداران لیورپول نوید موفقیتِ دور از انتظار در اروپا را میداد. در فینال استانبول برابر میلان، آلونسو گل تساویبخش لیورپول را روی ریباند ضربه پنالتی وارد دروازه دیدا کرد. همه از نقش استیون جرارد و رهبری مقتدرانه قرمزها در راه رسیدن به افتخار در آن سال سخن میگویند، اما مسلما بدون حضور مسلط و مطمئن آلونسو در کنار جرارد در خط میانی، قهرمانی برای لیورپول امکانپذیر نبود.
به مرور زمان، رابطه میان آلونسو و سرمربی وقت لیورپول رافا بنیتز به مشکل برخورد؛ در سال 2007 بنیتز با جذب خاویر ماسکرانو، سعی در تغییر ترکیب خط میانی قرمزهای آنفیلد داشت و این امر موجب میشد قابلیتهای آلونسو آنطور که باید و شاید، مورد استفاده و در معرض دید همگان قرار نگیرد.
یکسال بعد هنگامی که آلونسو به همراه لاروخا در اتریش برای قهرمانی یورو میجنگید، بنیتز تلاشهای بسیاری در راستای جذب گرت بری از استون ویلا از خود نشان داد. انتقالی که نویدبخش پایان دوران آلونسو در آنفیلد بود اما به دلیل مشکلات مالی جذب گرت بری منتفی شد تا جایگاه ژابی آلونسو در تیم حفظ شود. پاسخ آلونسو به این قضایا، عملکردش در فصل پیشرو یعنی 2008/09 بود؛ یکی از درخشانترین فصول هافبک اسپانیایی که عملکردش به افزایش امید لیورپول در راستای قهرمانی لیگ کمک شایانی کرد، امری که در نهایت با اشتباه بنیتز تحقق نیافت.
سر انجام در سال 2009، ژابی آلونسو از لیورپول به رئال مادرید منتقل شد. او در مادرید به یک عنوان UCL دیگر دست یافت و روز به روز در ترکیب لوس بلانکوس جا افتاد تا قرمزها حسرت فروش او را بخورند. فرناندو تورس بعدها طی مصاحبهای، دلیل جداییاش از لیورپول را اشتباه مدیریت در فروختن ژابی عنوان کرد و گفت: «وقتی ژابی آلونسو به فروش میرسد، یعنی تیم برای قهرمانی بسته نشده است.»
آلونسو در آلمان به آخر خط رسید و واپسین افتخارات خود را به همراه بایرن کسب کرد.
ریشقرمزِ اسپانیایی، هم اکنون به مربیگری تیم سوسیداد B مشغول است که تا به اینجا تجربه موفقیتآمیزی برای وی بوده است. دور از انتظار نیست که مغز متفکر میانه میدان در دوران بازیگری که امروز 39 ساله شد، در جایگاه مربیگری نیز درخشان ظاهر شود.
منبع:اکستریم فوتبال