الساندرو نستا
اصولا از زمان شکل گیری فوتبال، ایتالیا به دفاع اش معروف بوده است و البته به مدافعانی که دروازه را خط مقدم خود می دانند. از هلنیو هررا اینتر بزرگ دهه ۶۰ گرفته تا یوونتوس دوست داشتنی مکس آلگری ورژن ۲۰۱۶٫ این دو تیم بیش از نیم قرن با هم فاصله دارند اما هردو در یک چیز یکسان اند. خوب دفاع کن تا پیروز شوی.
در سال ۱۹۹۷ وقتی که بارسی کفش هایش را آویخت، روسونری نگران بود که شاید یک دفاع افسانه ای نداشته باشد.مالدینی و کاستاکورتا می توانستند جانشین او شوند اما کس دیگری نیاز بود و آن فرد کمی دورتر در پایتخت حضور داشت. در سال ۱۹۹۴، نستا اولین بازی اش را برای لاتزیو انجام داد. اولین قدم برای مد نظر قرار گرفتن در سرزمین مد، فینال کوپا ایتالیا سال ۹۸ بود که گل سوم لاتزیو را به میلان زد. بی شک کاپیتان عقاب ها بودن آن هم عقاب هایی که در المپیکو پرواز می کنند، برای شهر میلان مدگرا نکته جالبی است.
با مبلغی ۳۰ میلیون یورویی از لاتزیو به میلان رفت. دو بار قهرمان لیگ قهرمانان شد. ۵ بار بهترین مدافع سری آ. عنوانی که شاید کیلینی بتواند با آن رقابت کند. فوتبال ایتالیا هر روز پس از رفتن آلساندرو نستا به این فکر افتاده است که آیا نستا ی دیگری پیدا خواهد شد.
یاپ استام
«یاکوب یاپ استام» ۲۷ جولای ۱۹۷۲ در «کمپن» هلند به دنیا آمد. چهره خاص، لقب «صخره کمپن» را برای او به ارمغان آورد اما تا جهانی شدن این نام راه زیادی وجود داشت که با قدم های تند یاپ در سریعترین زمان ممکن طی شد.
استام از تیم محلی منطقه زندگی اش شروع کرد و اولین بازی رسمی خود را روز ۱۵ آگوست ۱۹۹۲ در جریان تساوی یک بر یک «زوله» مقابل حریفی به نام هراکلس آلملو انجام داد. حضور ثابت در ترکیب تیم جدید، یک کوچ اجباری را ضروری جلوه می داد. یاپ در این راستا لباس «لیووردن» را پوشید. سقوط به دسته دوم، پایبندی به این تیم را غیرممکن کرد. استام هوای حضور در بالاترین سطح فوتبال هلند را در سر داشت و حضور در دسته دوم را نمی پذیرفت. یاپ در ادامه به ویلم تیلبورگ پیوست. روند پرشتاب موفقیت وی از همین باشگاه آغاز شد. «صخره» کمک کرد ویلم با فتح جام حذفی اولین افتخار رسمی تاریخ خود را به دست بیاورد. پاداش این موفقیت، جلب توجه سران آیندهوون و در نهایت پیوستن به قرمز و سفیدها بود.
● در آیندهوون
قهرمانی در جام یوهان کرایف، ضمیمه فتح جام حذفی شد تا استام طی فصل ۱۹۹۷-،۱۹۹۶ در بدو ورود به آیندهوون ۲ افتخار باشکوه را جشن بگیرد. درخشش یاپ تا پایان فصل بی وقفه ادامه یافت و سرانجام با کسب عنوان مرد سال فوتبال هلنددر سال ،۱۹۹۷ فصل همکاری مشترک استام و آیندهوون به خوبی پایان یافت. منچستریونایتد پیشنهاد ۱۰ میلیون یورویی ارائه کرد که در حافظه فوتبال ثبت شد. یاپ «بله» را گفت و به گرانقیمت ترین بازیکن هلند و همچنین مدافع تاریخ فوتبال تبدیل شد.
در اولدترافورد روزهای جالبی پیش روی او قرار داشت زیرا طی ۳ فصل بازی برای شیاطین سرخ ۳ عنوان قهرمانی لیگ برتر، یک قهرمانی جام حذفی، یک جام بین قاره ای و از همه مهمتر فتح لیگ قهرمانان اروپا را در کارنامه خود به ثبت رساند. استام پس از یک شروع ضعیف، بازی های فوق العاده زیبایی انجام داد اما نه او و نه هیچ کس دیگری خبر نداشتند پاداش این جان کندن ها در نهایت چه خواهد بود
تکل های وی، دوندگی بی امان، عبور ازسد مهاجمان حریف و هزاران فاکتور دیگر او، تعریفی متفاوت از شرح وظایف سنتی مدافعان را فرا روی فوتبالدوستان قرار داد. یک بار یوهان کرایف در توصیف استام گفت: «یاپ یک مرد دفاعی توصیف ناپذیر است.»
طبق آمار سایت های گوناگون ۹ تکل از ۱۰ تکل او در جریان بازی ها، به نجات دروازه شیاطین سرخ می انجامید که برای یک مدافع آمار خیره کننده ای است. استام کاملاً بی حاشیه به کار خود ادامه می داد تا اینکه در رقابت اروپایی سر و کله برادران اینزاگی پیدا شد.
● متقلب ها
یک بار سیمونه اینزاگی، برادر کوچک پیپو در بازی اروپایی لاتزیو مقابل منچستریونایتد چنان تصنعی توانست موفق به گول زدن داور شود که استام ترجیح داد شخصاً او را جریمه کند. مهاجم لاتزیو فقط با تقلب می توانست یاپ را مغلوب کند. واکنش مدافع هلندی چه بود؟ او در کتاب زندگینامه جنجالی خود با عنوان «رودررو» در این باره به بهترین نحو توضیح داده است؛ «پیپو و سیمونه یکی از بزرگترین متقلب های دنیای فوتبال هستند. باید بگویم اصلاً حوصله تماشای قیافه آنها را ندارم. به عبارت بهتر، شنیدن صدای این ۲ برادر، حال مرا به هم می زند. او نمی دانست چند سال بعد نه تنها باید صدا و تصویر برادران اینزاگی را تحمل کند بلکه ننگ! همبازی بودن با این ۲ نفر را هم بپذیرد.
به هر حال استام در منچستریونایتد روزهای پرفروغی را پشت سر می گذاشت. قدرت بدنی فوق العاده بالا، اصلی ترین وجه تمایز وی با هم پست هایش تلقی می شد. نقش تأثیرگذار یاپ در فصل رؤیایی ۱۹۹۹-۱۹۹۸ انکارناپذیر بود. او مانند سایر بازیکنان شیاطین سرخ تا پای جان دوید و مزد زحمات خود را با فتح ۳ جام گرفت. هواداران مشکل پسند اولدترافورد، کمتر خارجی را دوست داشتند اما استام خیلی زود در سرودهای حماسی آنها جای ویژه ای یافت. «او یک هلندی بزرگ است، او یک هلندی بزرگ است.» این جمله ورد زبان هواداران سرخ دوست بود اما هیچ کس خبر نداشت ۲ سال بعد خواندن این سرود ممنوع می شود.سریال بدشانسی های وی از فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۰ آغاز شد؛هنگامی که بیشتر بازی های فصل را به دلیل آسیب دیدگی از دست داد. منچستریونایتد بدون او هم به راه خود ادامه می داد و حتی راحت تر از گذشته جام لیگ برتر را بالای سر می برد.
شیاطین در سراسر فصل کمترین میزان گل خورده را در بین تیم های جزیره رقم زدند. مدافعانی مانند یانسن، سیلوستره، هنین برگ، دیویدمی، برادران نویل و براون این موفقیت را از آن خود می دانستند اما فرگی در یک جمله به غائله خاتمه داد: «یاپ استام همیشه یاپ استام است، نه کس دیگری!» او راست می گفت. یاپ در آگوست ۲۰۰۱ به بالاترین مقام خود در جزیره دست یافت و عنوان بهترین مدافع انگلستان را از آن خود کرد. این اتفاق با چاپ کتاب زندگینامه وی توأم شد.
او در این کتاب ضمن توهین به برادران اینزاگی، همتیمی هایش را متقلب های درون محوطه جریمه نامید که حاضرند برای به دست آوردن یک ضربه پنالتی انواع و اقسام نمایش ها را اجرا کنند. او همچنین سرآلکس را مشوق حرکت زشت مهاجمان اولدترافورد دانست و در بخش دیگر کتاب «روی کین» را زیر تازیانه انتقاد گرفت. عکس العمل فرگوسن چگونه بود؟
او در تمام طول تابستان و یک هفته از فصل جدید صبر کرد و سپس به بهانه مصدومیت و پیشنهاد بالای لاتزیو، در ازای مبلغ ۱۶ میلیون یورو استام را به فیروزه ای پوشان پایتخت ایتالیا فروخت تا همه بدانند بزرگترین بازیکنان منچستریونایتد رفتنی هستند اما فرگوسن همیشه می ماند. شاید اختتامیه سایت هواداران تیم انگلیسی برای بیان احساسات متناقض دست اندرکاران و هواداران این باشگاه کافی باشد؛« هنوز نمی دانیم ماجرا از چه قرار است. هر ۲ طرف راست می گویند. فقط زمان، تصمیم فرگوسن را تأیید خواهد کرد اما به هر حال یاد و خاطره استام همواره در اولدترافورد باقی خواهد ماند چون با ارائه بازی های زیبا در رقم خوردن لحظات باشکوه باشگاه نقش مهمی داشت.»
● دوران سرکشی
یاپ زخم خورده که در جزیره فقط طی بازی منجر به پیروزی ۶ بر ۲ منچستریونایتد مقابل لسترسیتی گل زده بود، در لاتزیو فرصت های زیادی برای خودنمایی به دست آورد، با این حال نتوانست بهره لازم را ببرد و البته... ناگهان خبر رسید استام به خاطر مثبت بودن آزمایش دوپینگ، ۵ ماه محروم شده است. بدشانسی های وی پایانی نداشت و دیگر مجبور نبود ترکیب صورت سیمونه اینزاگی را که حتی به وی سلام هم نمی کرد، تحمل کند! صخره هلندی ۵ ماه محرومیت را سپری کرد و در آخرین فصل پوشیدن پیراهن لاتزیو، جام حذفی ایتالیا را بالای سر برد. او در جریان یکی از بازی های لاتزیو مقابل میلان، توپ را به تیرک دروازه دیدا کوبید تا علاقه اش را به سرخ وسیاه ها نشان بدهد.
مقصد بعدی، سن سیرو نام داشت. این جابجایی بلافاصله پس از یورو ۲۰۰۴ رخ داد وجالب اینکه یاپ اولین افتخار خود را در لباس تیم جدید با برتری مقابل باشگاه سابقش جشن گرفت. دارودسته برلوسکنی هم به وی وفا نکردند. سایت میلان طی یک بیانیه رسمی اعلام کرد استام بازیکن آزاد است و می تواند راهی تیم دیگری شود. تصور می شد وی در بازگشت به کشورش لباس آیندهوون یا هیرنوین را بپوشد اما در نهایت ناباوری با آژاکس یک قرارداد ۲ ساله امضا کرد. بازیکن اسبق منچستریونایتد، در لیگ و جام حذفی شاهد قهرمانی خرگوش ها بود و نیز قبل از بازنشستگی بار دیگر جام حذفی هلند را بالای سر برد. مدافع طلایی تیم ملی هلند سرانجام روز ۲۹ اکتبر ۲۰۰۷ رسماً از فوتبال خداحافظی کرد.
دیگر این مدافع بزرگ را در میادین فوتبال نخواهیم دید. مهم نیست به عنوان یک فوتبالیست چقدر خوب کار کرده باشید بلکه مسأله اصلی به نوع جدایی شما از ورزش محبوبتان بستگی دارد؛ اینکه آنقدر بمانید تا خاطره بازی های زیبایی که انجام داده اید از اذهان پاک شود یا خیلی زود بروید و جاودانه شوید یا وقتی هیچ کس انتظار ندارد، در مخفیگاه دوران گمنامی اعلام بازنشستگی کنید...استام، یکی از بهترین مدافعان دنیا راه سوم را انتخاب کرد. خداحافظ صخره!
فرگوسن: فروش یاپ استام اشتباه بزرگی بود
"وقتی من به دلشکستگی ها و مواردی که باعث یأس بودند فکر میکنم، مشخصا مورد یاپ استام یکی از این موردها برای من بود. اونجا من یک تصمیم بد گرفتم."
در ادامه دو بخش مصاحبه های استام:
وقتي به يونايتد فكر ميكني اولين چيزي كه به ذهنت ميرسد، چيست؟
راستش را بخواهيد تمام خاطرههاي مهم و افراد فوقالعادهاي كه در آنجا با آنها آشنا شدهام را به ياد ميآورم. لحظاتي كه در آن باشگاه سپري كردم واقعا خاص بودند چون ما توانستيم جامهاي زيادي در عرصه تيمي به دست بياوريم. از طرفي من هم به عنوان بازيكن و هم از لحاظ شخصيتي رشد زيادي داشتم. خيلي سخت است كه بخواهم بهترين خاطرهام را انتخاب كنم ولي فكر ميكنم كه قهرماني در سه فصلي كه در يونايتد توپ زدم با بازيهاي خاطرهانگيزي كه به نمايش ميگذاشتيم، فوقالعاده بودند. آن لحظاتي كه جام را جلوي هوادارانمان با خوشحالي تكان ميداديم واقعا فراموشنشدني است.
دلت براي چه چيز منچستر تنگ شده است؟
من آنجا دوستان زيادي داشتم و شما هم ميدانيد كه برخي اوقات آدم سعي ميكند تا با دوستانش بيش از پيش در ارتباط باشد ولي اغلب آن چيزي كه ميخواهي نميشود. مطمئنا دلم براي اولدترافورد و جو خاصي كه بر آن جمع حاكم بود تنگ شده است.
فابیو کاناوارو
فابیو در ۱۳ سپتامبر ۱۹۷۳ در شهر ناپل در جنوب ایتالیا متولد شد. او از همان دوران کودکی بسیار لاغر و قد کوتاه بود و در میان دوستان و هم بازی هایش از چشم ها ناپدید میشد. او بازی فوتبال را از ۳ سالگی در حیاط خانه اش شروع کرد و علاقه زیادی به فوتبال داشت. کم کم به کوچه و خیابان پا گذاشت و تیم کودکان فوتبالیست را در خیابان نزدیک خانه اش تشکیل داد. فابیو از همان بچگی حس بزرگی و کنترل بر دیگران را داشت. بچه ها و هم بازی هایش را به دسته ها گوناگون تقسیم میکرد و با تیم های دیگر در کوچه و خیابان به بازی می پرداخت. مادر فابیو، لیزا همیشه نگران سلامت فرزندش بود و به او میگفت: ( تو با این جثه لاغر و نحیف چطور قدرت داری که از صبح تا شب در سرما و گرما بازی کنی؟ مریض میشوی. تو باید در خانه به استراحت بپردازی.) اما فابیو مادرش را متقاعد میکرد که مراقب سلامتی اش است. به این ترتیب دوران کودکی فابیو سپری شد و او به مدرسه رفت. در مدرسه نیز در تیم فوتبال نونهالان ثبت نام کرد و پس از تعطیل شدن، در حیاط مدرسه به تمرین فوتبال می پرداخت و دیر وقت به خانه برمی گشت و مورد شماتت خانواده اش قرار میگرفت. بارها به دلیل بازی فوتبال تکالیف مدرسه اش را انجام نداد و از سوی معلمش تنبیه شد. گویا فوتبال در خون و رگش جریان داشت و نمی توانست آن را کنار بگذارد.
فابیو به هر ترتیبی که بود دوران دبستان را به اتمام رساند و وارد دبیرستان شد. او با پول توجیبی هایش توانست در باشگاه فوتبال نوجوانان ثبت نام کند و هر روز پس از اتمام مدرسه به آنجا برود. در ضمن برای اینکه بدنی قوی داشته باشد به کلاس های بدنسازی نیز میرفت. فابیو کاناوارو با نمرات متوسط و با مکافات دیپلمش را گرفت و پس از دیپلم به طور جدی وارد عرصه فوتبال شد. البته ناگفته نماند که فابیو پسری دقیق و هوشیار بود و همیشه همه نظرات مربیان و تجربیات خود را در دفتری یادداشت میکرد، که اکنون قصد دارد نوشته های مکتوب دفتر یادداشتش را به چاپ برساند. وی کمکم به تیم ملی جوانان ناپل راه پیدا کرد و استعدادش را در زمینه فوتبال به همگان نشان داد. مربیان به او پیشنهاد دادند که به خاطر قد و قواره اش در پست مدافع به تمرین بپردازد. فابیو در کنار آلساندرو نستا یکی از بهترین مدافعان به تمرین پرداخت و نکات مفیدی را از او آموخت و طبق عادتش هر شب که به خانه بازمی گشت همه گفته های نستا را یادداشت میکرد.
فابیو کاناوارو جهانی شد
فابیو کاناوارو در ۳ جام جهانی ۱۹۹۸، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ همراه تیم ملی ایتالیا بود. اولین بازی ملی او در برابر ایرلند شمالی در سال ۹۷ بود که تنها گل ملی او هم در همان بازی به ثمر رسید. فابیو با بازی در فینال جام جهانی ۲۰۰۶ در ۱۰۰ بازی ملی خود شرکت کرد و به جمع باشگاه صدتایی ها پیوست.
کاناوارو در پایان بازی های جام جهانی ۲۰۰۶ نه تنها پیروزی کشورش را جشن گرفت بلکه با بالا بردن جام قهرمانی، صدمین بازی ملی خود را رویایی کرد. برادر کوچکترش پائولو کاناوارو نیز مانند وی مدافع است و برای باشگاه ناپولی بازی میکند. این دو برادر به طور همزمان از سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ در پارما قدرت نمایی می کردند.فابیو با قدی حدود ۱۷۶ سانتی متر در سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ بهترین مدافع باشگاه ناپولی بود و سپس وارد باشگاه پارما شد. او فعالیتش را از سال ۲۰۰۲ در اینترمیلان شروع کرد و سپس در سال ۲۰۰۴ به یوونتوس پیوست. او با یوونتوس به افتخارات زیادی رسید و طرفداران زیادی پیدا و عنوان بهترین مدافع را در یوونتوس از آن خود کرد. فابیو کاناوارو با حضورش در جام جهانی ۲۰۰۶، هم قوت قلب هم تیمی هایش بود و هم آنها را رهبری و هدایت میکرد.
باشگاه رئال مادرید به کاناوارو پیشنهاد همکاری داد و به این ترتیب امرسون هافبک برزیلی و فابیو کاناوارو مدافع میانی یوونتوس را به خدمت گرفت. مبلغ این دو انتقال ۲۵ میلیون یورو اعلام شد. رییس رئال مادرید از اینکه توانسته فابیو را به این باشگاه بیاورد بسیار خرسند و راضی است.
ویژگی های فیزیکی، ذهنی و فنی
تمرکز بالا و بازی خوانی فوق العاده فابیو کاناوارو همیشه زبانزد اهالی فوتبال ایتالیا بوده است. تکل های دقیقش در کنار زمین، قدرت بدنی بالا و آمادگی همیشگی اش باعث شده است تا همیشه از او به عنوان یکی از بهترین مدافعان فوتبال دنیا یاد شود.
فابیو کاناوارو در دو نظرسنجی که در ایتالیا و آلمان برگزار شده، به عنوان خوش هیکل ترین بازیکن فوتبال انتخاب شده است.
کاناوارو در بین طرفداران فوتبال ایتالیا به عنوان متواضع ترین و خوش اخلاق ترین بازیکن فوتبال شناخته شده است.
فابیو کاناوارو یکی از موسسان انجمن خیریه FCF است و همیشه در رابطه با حرکات بشردوستانه پیش قدم بوده است. “FCF” مخفف “فابیو کاناوارو و فرارا” است.
الگوی او در فوتبال، چیرو فرارا و دیه گو مارادونا بوده اند.
فابیو کاناوارو با ۱۳۶ بازی رکورد دار بازی در تیم ملی ایتالیاست و پس از ناکامی این کشور در دفاع از عنوان قهرمانی و حذف از مرحله گروهی جام جهانی ۲۰۱۰ از فوتبال ملی کناره گیری کرد.
او از سال ۲۰۱۰ در تیم الاهلی دوبی توپ میزد و ژوئیه سال ۲۰۱۱ پس از یک سری معاینات پزشکی تصمیم به خداحافظی از دنیای فوتبال گرفت.
فرانکو بارزی
بعد از پائولو مالدینی بیشترین بازی را برای تیم میلان انجام دادهاست و به عنوان کاپیتان موفق به کسب پنج اسکودتو شده و همچنین سه بار جام باشگاههای اروپا را بالای سر بردهاست.بارزی همچنین یکی از اعضای ایتالیا در جام جهانی ۱۹۸۲ بود و موفق شد همراه تیم ایتالیا قهرمان جهان بشود. او در آخرین بازی ملیاش، در فینال جام جهانی ۱۹۹۴، در مقابل برزیل اولین ضربه پنالتی تیمش را از دست داد.
این مدافع بازیساز همراه فرانس بکن بائر آلمانی از بهترین لیبروهای تاریخ فوتبال میباشد . یک بازیکن کامل با خصوصیات توام دفاعی، هجومی، بازیسازی، رهبری و هدایت کننده تیم که در قلب تیم آث میلان افسانه ای اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ قرار داشت. وی به عنوان کاپیتان تیم آث میلان دو بار در سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰ جام قهرمانی باشگاههای اروپا را بالای سر برد. وی از باارزش ترین بازیکنان جام جهانی ۱۹۹۰ در کشور خود بود.
او در جام جهانی ۱۹۹۴ در حالیکه بازوبند کاپیتانی تیم ملی ایتالیا را بر دست داشت در مرحله گروهی بازیها دچار مصدومیت شد، اما با صعود تیم ملی ایتالیا با درخشش روبرتو باجیو، پائولو مالدینی و روبرتو دونادونی به دیدار نهایی رقابتها در این دیدار حضور داشت و با رهبری خط دفاع ایتالیا موجب شد ۱۲۰ دقیقه زوج روماریو و به به تو در دست یابی به گل ناموفق باشند. این کاپیتان مصدوم تازه به میدان بازگشته، در ضربات پنالتی فینال جام ۹۴ به عنوان اولین پنالتی زن ایتالیا معرفی شد (تصمیم اشتباه) و آخرین ضربه خود برای تیم ملی ایتالیا را به بالای دروازه کلودیو تافارل گلر برزیلی فرستاد. وی تا سال ۱۹۹۷ در باشگاه آث میلان به بازی پرداخت.
فرانس بکن بائر
یکی از بزرگ ترین بازیکنان در قید حیات تاریخ فوتبال، فرانس بکن بائر آلمانی است. او که در تاریخ 11 سپتامبر سال 1945 در شهر مونیخ متولد شد، یکی از تاثیرگذارترین چهره ها در دنیای ورزش جذاب فوتبال است و دو بار نیز در سال های 1972 و 1976 با کسب عنوان برترین بازیکن فوتبال اروپا، توپ طلا را به خود اختصاص داده است. همچنین وی تنها فردی است که توانسته هم به عنوان کاپیتان و هم به عنوان مربی، به ترتیب در سالهای 1974 و 1990 به مقام قهرمانی جام جهانی دست یابد.
فرانس بکن بائر که از همان دوران کودکی علاقه زیادی به فوتبال داشت، در سن 14 سالگی به تیم جوانان باشگاه بایرن مونیخ در شهر زادگاهش پیوست و در سال 1961 نیز کار خود را در یک شرکت بیمه رها کرد تا به طور کامل به رویای خود که تبدیل شدن به یک بازیکن حرفهای در ورزش فوتبال بود بپردازد.
در سال 1963، رقابتهای بوندسلیگا، بالاترین سطح فوتبال کشور آلمان، برای اولین بار به صورت رسمی آغاز به کار کرد، اما در آن سال تیم بایرن مونیخ برای حضور در این رقابت ها انتخاب نشد. با این وجود، فرانس بکن بائر یک سال بعد اولین تجربه رسمی خود را با این باشگاه آغاز کرد و در ابتدا به عنوان هافبک چپ و در ادامه در میانه میدان به کار گرفته شد.
بایرن مونیخ در اولین فصل حضور خود در رقابت های منطقه ای جنوب آلمان موفق به کسب جواز حضور در رقابتهای بوندس لیگا شد و در ادامه نیز در سالهای 1966 و 1967 توانست در هر دو عرصه داخلی و اروپایی به افتخار دست یابد. پس از مدتی بکن بائر به مقام کاپیتانی باشگاه رسید و موفق شد به همراه بایرن به چهار قهرمانی در کشور آلمان و نیز 3 قهرمانی پیاپی در جام باشگاههای اروپا دست یابد (بین سال های 1973 تا 1976). بکن بائر با کسب این افتخارات، فوتبال آلمان را در دهه 1970 تحت سلطه خویش در آورد.
یک سال پس از شروع کار رسمی در بایرن مونیخ، بکن بائر با بازی در تیم آلمان غربی، ماجراجوییهای خود در تیم ملی را نیز آغاز کرد. در طی دوران درخشان حضور این بازیکن در تیم ملی، وی موفق شد 14 گل برای آلمان غربی به ثمر برساند و در مجموع، 103 بار نیز به پوشیدن پیراهن تیم ملی مفتخر شود.
فرانس بکن بائر به خاطر سبک ظریفانه و فوتبال ناب و منحصر به فردش، مورد تحسین بازیکنان هم دوره، مربیان و فوتبال دوستان زیادی قرار گرفته است. این بازیکن بااستعداد، باهوش و با کلاس که در 3 جام جهانی بازی کرده، این افتخار را داشت که به قیصر یا امپراطور ملقب شود. او همچنین پست سوئیپر هجومی یا لیبرو را نیز در فوتبال ابداع کرد، جایگاه و پستی در فوتبال که بازیکنی کلیدی در این پست حضور داشته و با دویدنهای طولانی و انفجاری و پاسهای استادانه، حملات و حرکات هجومی تیم را پایهریزی میکند. در سال 1971 این بازیکن به عنوان کاپیتان تیم آلمان غربی انتخاب شد و همراه این تیم توانست در رقابت های قهرمانی اروپا در سال 1972 و نیز جام جهانی 1974 به مقام قهرمانی دست یابد.
در اواخر دهه 1970، بکن بائر نیز همانند پله عمل کرد و به باشگاه نیویورک کاسموس در ایالات متحده ملحق شد، تیمی که در آن دوران، در رقابتهای فوتبال آمریکای شمالی بسیار موفق عمل می کرد. پس از بازگشت مجدد به اروپا، بکن بائر این بار به هامبورگ رفت (1980 تا 1982) و در سال 1984 نیز با بازگشت مجدد به آمریکا و باشگاه نیویورک کاسموس، به دوران بازیگری موفقیت آمیز خود در فوتبال خاتمه داد.
مارسل دسایی
مارسل دسایی در سالهای خوب دوران حرفهای خود برای تیمهای بزرگی مثل مارسی، آث میلان و چلسی به میدان رفت تا این تیمها از عملکرد قدرتمندانهاش بهره ببرند. او در پست هافبک دفاعی بهترین نمایشها را داشت و در پست دفاع وسط نیز حضوری قدرتمندانه را تجربه کرد.
دوران حرفه ای مارسل دسایی
او که حالا در ابتدای ۵۰ سالگی خود قرار دارد و اندکی دچار اضافه وزن شده است، هنوز هم غیرقابل شکست به نظر میرسد. این موضوع را زمانی که برای مصاحبه با دسایی او را ملاقات کردیم بهخوبی متوجه شدیم. دسایی در آکرایِ غنا بهدنیا آمد. مادرش در تصمیمی سرنوشتساز با یک دیپلمات فرانسوی ازدواج کرد و همین باعث شد تا مارسل به فرانسه منتقل شود. او در فرانسه با فرهنگی بسیار متفاوت از سرزمین مادری روبهرو شد، جایی که وقتی تنها چهار سال داشت آن را ترک کرده بود. دسایی جوان فوتبال خود را با باشگاه نانت آغاز کرد. او که در آن زمان تنها ۱۴ سال داشت هرگز فکرش را هم نمیکرد که فوتبال، دوران حرفهایش را به مرزهایی فراتر از رویاهای آزادش ببرد. او در سن ۱۷ سالگی به تیم ذخیرههای باشگاه راه یافت. در سال ۱۹۸۶، مارسل دسایی اولین بازی حرفهای خود را برای نانت انجام داد. تجربه انجام بازیهای متعدد باعث پیشرفت و تبدیل او به یک وزنه برای تیم شد. عملکردش در ادامه مورد توجه مارسی و موناکو قرار گرفت.
او در مارسی برای رسیدن به ترکیب اصلی تلاش بسیاری کرد و در خط انتهایی کنار بازیکن بزرگ متولد ساحل عاج یعنی باسیل بولی قرار گرفت. نمایشهای دسایی باعث شد تا او برای مسابقات انتخابی جام جهانی ۱۹۹۴ انتخاب شود اما فرانسه نتوانست به آن رقابتها راه یابد. مارسی نیز در فینال مسابقات اروپایی ۱۹۹۳ به فینال رسید و برابر قدرت آن روزهای فوتبال جهان یعنی آث میلان با ضربه سر بولی به یک پیروزی تاریخی رسید. مارسی دو سال قبل از آن هم برابر ستاره سرخ در فینال شکست خورده بود. البته این قهرمانی بعدها برای المپیک مارسی گران تمام شد. قهرمانی آنها در لیگ فرانسه پس گرفته شد چون در یک بازی لیگ به والنسین رشوه داده بودند تا برابر آنها بازی را شل بگیرند و بنابراین مارسی بتواند با خیال راحت برای فینال اروپایی تمرکز کند. برنارد تاپی، مالک باشگاه به همین دلیل به زندان افتاد. پس از آن بود که دسایی به میلان منتقل شد، تیمی که در فینال اروپا آنها را شکست داده بود.
اما بازی کردن برای میلان در آن زمان برابر بود با قرار گرفتن تحت فشار، به خصوص که در آن زمان هر تیم در هر بازی اجازه داشت تنها از سه بازیکن خارجی بهصورت همزمان استفاده کند. برای میلان، جدا از مارسل دسایی، سایر بازیکنان خارجی عبارت بودند از: مارکو فن باستن، میشل لادروپ، ژان پیر پاپن، جووانی آلبر و دژان ساویچویچ. اما بر خلاف تمام احتمالات دسایی سنگ تمام گذاشت.
دسایی با میلان لیگ قهرمانان اروپا، اسکودتو و جام حذفی ایتالیا را فتح کرد. بعدها، ورود ژرژ وهآ، روبرتو باجو و پاتریک کلایورت ترکیب میلان را تقویت کرد اما وقتی سیلویو برلوسکنی خساست به خرج داد افت میلان هم آغاز شد. در سال ۱۹۹۷، میلان بدترین فصل ده سال اخیرش را سپری کرد و درست پیش از جام جهانی، مدیر ورزشی چلسی، کالین هاچینسون نزد دسایی آمد تا او را برای آمدن به لندن متقاعد نماید. او شگفتزده شده بود و انتظار پیشنهاد چلسی را نداشت. لیورپول نیز برای جذب دسایی اقدام کرد اما او میخواست فرزندانش به مدرسه فرانسوی بروند. لیورپول به دسایی پیشنهاد کرد که به خاطر مدرسه فرزندانش در لندن زندگی کند و هر روز با هلیکوپتر برای تمرین به مرسی ساید بیاید اما هافبک فرانسوی نپذیرفت. او با شهرتی بزرگ به چلسی آمد اما متوجه فضای متفاوت فوتبال در جزیره شد. غرور او در مقابل بازیکنان تنومندی مثل دین دوبلین و دانکن فرگوسن شکست. بازی در مقابل توپهای هوایی، بازیکنان قدرتمندتر از خودش و مهاجمان حریف که زیر پایش تکل میزدند چیزی نبود که دسایی به آنها عادت کرده باشد. او حتی برای چهار ماه دچار افسردگی شد.
اما دسایی عقب ننشست و تغییراتی در بازی خود ایجاد کرد. به تماشای فیلم بازیها نشست و فهمید قرار نیست در انگلیس تمام نبردهای تن به تن را پیروز شود. به جای آنکه در درگیری مستقیم شرکت کند میبایست در فضای مناسب قرار میگرفت و متوجه شد برای آنکه مهاجمان حریف توپ را از او نگیرند باید زودتر پاس بدهد. جدا از مسائل فنی، دسایی در لندن از نظر امکانات ورزشی، کیفیت باشگاه و استادیوم نیز با یک افت محسوس روبهرو شده بود. کمپ تمرینی در مقایسه با میلان بد بود و استمفورد بریج تنها ظرفیت ۳۲ هزار نفر را داشت. اما همین نیز برای او یک چالش و ماجراجویی جدید بود. سال ۹۸ بهترین تجربه برای دسایی رقم خورد. او همراه با فرانسه قهرمانی جهان را در خانه تجربه کرد. جام جهانی ۱۹۹۸ آغاز یک دوره موفق برای خروسها و دسایی بود.
دسایی در سال ۲۰۰۴ و پس از تجربه شش سال موفق با چلسی، به قطر رفت تا دوران حرفهای خود را به پایان برساند. این حرکت هوشمندانه بود زیرا میتوانست برای یک یا دو سال در لیگ با مالیات کمتر به میدان برود. او همراه با الغرافه و اسپورتس کلاب قطر در دوفصل پیاپی قهرمانی لیگ این کشور را تجربه کرد. اگرچه در ۳۶ سالگی، فشار آوردن به خود و حفظ استانداردهایی بسیار بالایی که دسایی از خود انتظار داشت دیگر دشوار شده بود. تصمیم گرفتن برای خداحافظی از فوتبال چندین ماه ذهن او را درگیر خود کرده بود تا آنکه بالاخره سختترین تصمیم دوران ورزشی بینظیر خود را گرفت.
لیلیان تورام
ليليان تورام حرفه خود را از سال 1990 از تيم موناكو آغاز كرد ودر همان سال موفق به كسب مقام قهرماني ليگ فرانسه شد. او به مدت 6 سال در اين تيم ماند و در سال 1993-1994 در مرحله يك چهارم نهايي ليگ قهرمانان اروپا مقابل بارسلونا به ميدان رفت و تيم موناكو در هر دو بازي رفت و برگشت از بارسا شكست خورد.
او در سال 1996 به درخواست كارلو آنجلوتي به تيم پارما پيوست و قرار دادي 5 ساله با اين تيم به امضاء رساند و توانست با بازيكناني نظير بوفون، كاناوارو، و هرنان كرسپو بهترين دوران باشگاه پارما را رقم بزنند.
سال 99-1998 سالي خاطره انگيز براي او بود و توانست جام جهاني 1998 را بالاي سر ببرد. در همان سال تيم پارما توانست با رهبري آلبرتو مالساني كوپا ايتاليا را بالاي سر ببرد و او براي اولين بار توانست طعم اروپايي شدن را بچشد و با شكست 3-0 مارسي قهرمان جام يوفا را از آن خود كند.
حضور او در جام ملت هاي اروپا 2000 براي تيم ملي فرانسه موثر بود و اين تيم توانست عنوان قهرماني را از آن خود كند .
او در سال 2001 و با قراردادي 5 ساله به تيم يوونتوس پيوست و زير نظر مربيان بزرگي نظير مارچلو ليپي، كارلو آنجلوتي و فابيو كاپلو كار كرد. او با يووه 4 عنوان قهرماني را در ليگ ايتاليا بدست آورد. هر چند به دليل تباني و رسوايي تيم يوونتوس 2 بار قهرماني اين تيم از اين تيم سلب شد و به سري B سقوط كرد كه همين امر موجبات حضور تورام را در بارسا فراهم كرد .
او در جام جهاني 2006 به ركورد 121 بازي در تيم ملي فرانسه رسيد.
ادامه دارد....