به گزارش طرفداری، کتک کاری پایان بازی گل گهر سیرجان و تراکتور تبریز تازه ترین درگیری فوتبالیست ها در لیگ ایران است اما اتفاق تازه ای نیست. آرمین سهرابیان و سعید مهری که با مشت و لگد به جان هم افتادند و هر دو تا اطلاع ثانوی محروم شدند، نه اولین درگیری فوتبال ما را رقم زدند ونه آخرینش را! فوتبال همیشه با این درگیری ها همراه بوده، حتی آن روزها که خبری از قراردادهای حرفه ای نبود و فوتبال بیشتر جنبه سرگرمی داشت، هر از گاهی در این رقابت هیجان انگیز کار به زد و خورد می کشید. اما مهم نحوه برخورد با این زد و خورد است.
در سال های اخیر هر بار که دو فوتبالیست در زمین بازی به هم پریده اند، جدا از محرومیت هایی که ارکان قضایی فوتبال برای آنها در نظر گرفته، رسانه ها هم آنها را به جرم رعایت نکردن اخلاق و کنترل نکردن احساسات شان سرزنش کرده اند اما باید اعتراف کرد اغلب این سرزنش ها، هرگز بازدارنده نبوده و باعث تغییر رویه ستاره های فوتبال نشده است. هر بار که فوتبالیستی از کوره در می رود و کاری خلاف عادت و غیر متعارف انجام می دهد، اغلب رسانه ها ابتدا روحیه جوانمردی آقا تختی را مثال می زنند و در ادامه با همان کلیشه های رایج و دائمی، جوانی که قطعا خودش هم از کرده اش پشیمان است را به رعایت اخلاق دعوت می کنند و حرف های تکراری رسانه ها هیچ تاثیری روی تغییر رفتار ستاره ها نمی گذارد.
اما 50 سال پیش از این، در یک درگیری فوتبالی میان ستاره های سرخابی، یک ورزشی نویس قدیمی که حالا شاید ساکن خیابان یکم بهشت باشد، قلم به دست گرفته و به شکلی که شایسته است کلاس درسی برای ما ورزشی نویس های امروز تلقی شود، مردان درگیر در دعوای دربی 27 دی ماه سال 1349 را نصیحت کرده است.
دربی 27 دی ماه 1349، در حالی که با نتیجه مساوی دنبال می شد، بعد از کتک کاری و اخراج دو بازیکن پرسپولیس و تاج (همایون بهزادی و مهدی لواسانی) با تنش بیشتری ادامه پیدا کرد و در نهایت با درگیری میان داور و دو بازیکن سرخپوش (مهراب شاهرخی و حسین کلانی) نیمه تمام ماند. داور نتیجه را سه بر صفر به سود تاج اعلام کرد و چند روز بعد اطلاعات هفتگی با انتقاد از نحوه برگزاری بازی های قهرمانی باشگاه های کشور با تیتر جذاب؛ حیف از این نبرد باشکوه که ناتمام ماند، به قلم علیرضا طاهری که مطمئن نیستم باید کنار نامش زنده یاد به کار برد یا نه، کنار تصاویر زنده یاد یونس علیشیری به این بازی پرداخت.
صرف نظر از این که نویسنده در این مطلب به درستی آینده فوتبالی که گرفتار جنجال باشد را ترسیم می کند و می نویسد اگر درگیری ها و بداخلاقی ها ادامه داشته باشد، مردم دیگر رغبتی به تماشای فوتبال و پر کردن ورزشگاه ها نشان نمی دهند، در پایان مطلب، کلاس درس رایگان برای ورزشی نویسان نسل های بعد از خود راه می اندازد و خطاب به بازیکنان درگیر در جنجال های دربی می نویسد؛
بچه های خوب، روی سخن ما با شماست؛ شما که بارها افتخار آفریده اید و عزیز ما هستید. با شما که ما دوست تان داریم و صفحات خود را به نوشتن خاطرات شما سرداران چمن سبز اختصاص داده ایم. با شما هستیم بچه ها که خلاف انتظار اسیر احساسات خود شدید و تماشاگران تان را از تماشای نبردتان که می توانست پر شکوه باشد، محروم کردید. نه... بچه ها این کار شما درست نبود و خودتان بهتر می دانید که چقدر این کار احساسات دوستداران تان را جریحه دار کرد... ما همه چیز را از یاد می بریم بچه ها! چون خوب می دانیم که باز چمن سبز تنها نبردگاه ورزشکاران خواهد بود نه مسائل دیگر!
طبیعی است این نوشته نه فوتبالیست را از رسانه بیزار می کند و نه باعث دلخوری طرفداران ستاره های خاطی از رسانه می شود و نه فوتبالدوستان را علیه فوتبالیست ها می شوراند. بی دلیل نیست که آن زمان رابطه ستاره های فوتبال و ورزشی نویسان رابطه ای دوستانه و توام با احترام بود. نویسنده با قلمی شیرین، بدون نیش و کنایه، بدون سرزنش و بازخواست، با قهرمانان آن روز فوتبال ایران حرف می زند. از آن جمع قهرمان، حالا حسین کلانی یکی از اسوه های اخلاق و ادب و احترام فوتبال ماست. باور کنید اغراق نیست اگر مدعی شویم بخشی از روند تغییر رفتار کلانی بزرگ از یک جوان احساساتی به یک چهره باوقار می تواند تاثیر همین ادبیات محترمانه رسانه های آن روزگار باشد. از همه جالب تر این است که نویسنده بسیار ظریف به فوتبالیست می گوید تماشاگر به ورزشگاه می آید که بیننده نبرد باشکوه شما در میدان رقابت فوتبالی باشد و با همین ظرافت، توقع فوتبالدوستان از حضور در ورزشگاه و تماشای فوتبال را در چارچوب دیدن یک بازی بی حاشیه و لذت بردن از یک رقابت ورزشی نگه می دارد و اجازه نمی دهد تماشاگر تصور کند دعوا و درگیری هم از جاذبه های فوتبال است.
حتما چند سطر آخر نوشته 50 سال پیش اطلاعات هفتگی را دوباره بخوانید و در لذتی که ما از خواندن چند باره این متن آموزنده بردیم، سهیم شوید. متنی که شعاری و کلیشه ای نیست و انگار حرف های خودمانی یک رفیق با رفقایش است.
پی نوشت: بد نیست هر از گاهی، منتقد نگاهی به رفتار و کردار خود داشته باشد و کرده و ناکرده هایش را نقد کند. ما که هر روز در نقد اهالی ورزش می نویسیم، بد نیست نقد کردن درست را از نسل اول ورزشی نویسان ایران بیاموزیم...
بیشتر بخوانید:
کلاس درس رایگان برای ما ورزشی نویسان / ترمیم رابطه رسانه و فوتبال
بازخوانی یک شکست قدیمی؛ از حجازی روحیه ای برتر از این سراغ داشتیم