به گزارش طرفداری، گفتگو با محمدرضا داورزنی به ایستگاه پایانی رسیده است.
به گزارش طرفداری، محمدرضا داورزنی که میهمان دوربین طرفداری بود، در قسمت چهارم و پایانی صحبت های خود در خصوص مدیریت در رشته های ورزشی صحبت های جالبی را مطرح کرده است.
بخش پایانی گفتگوی محمدرضا داورزنی و سامان خدایی را می بینید و می خوانید:
آقای داورزنی، الان چند وقتی است که در جامعه ورزش عمومی این صحبت می شود که در اداره و مدیریت هر ورزش، قهرمانان آن ورزش نیز سهیم باشند و همه خیلی دوست دارند که این اتفاق رخ بدهد. آیا در والیبال نیز امکانش هست که شاهد این موضوع باشیم که قهرمانان ملی ما نیز در اداره و در مدیریت زیرمجموعه والیبال نیز سهیم باشند؟
یک قهرمان ملی، یک قهرمان المپیک، می تواند مدیر موفقی باشد. به شرطی که آن هنر لازم را داشته باشد. چون ما مدیریت را هنر می دانیم. اکتسابی نیست که شما قهرمان المپیک باشید، بروید دانشگاه و دکترا را نیز بگیرید و بگویید الزاما این شخص می تواند مدیر موفقی باشد. یک قهرمان ملی می تواند با طی مراحل دانشگاهی خودش با داشتن آن هنر مدیریتی یک مدیر موفق بشود. اما الزما این نیست که یک قهرمان المپیک می تواند و باید یک مدیر موفق باشد. این نیست. مدیریت یک مقوله ای است که قسمتی اش هنری است که ذاتی است. ما خیلی از قهرمانان ملی را داریم. خیلی از قهرمانان المپیک را داریم در رشته های مختلف، که این ها قهرمانان خوبی هستند. ورزشکاران خوبی بودند، اما این افراد بتوانند 2-3 نفر را با هم مدیریت کنند، می گوییم که این اتفاق افتاده است که یک شخصی آمده کار مدیریتی بکند و نتوانسته است موفق شود. اما اینکه در فدراسیون والیبال یا سایر فدراسیون ها این شرایط فراهم بشود که قهرمانان آن رشته ها بتوانند مسیر موفقیت مدیریتی را طی کنند، قطعا این اتفاق رخ خواهد داد. در والیبال، در سایر رشته ها.
در والیبال این اتفاق رخ می دهد که ما روی قهرمانانی که قبلا بازی والیبال کردند، رفتند دانشگاه درس خواندند. این ها در جایگاه مختلف والیبال به خدمت گرفته می شوند. اما یک نکته را توجه کنید. موضوع فنی و کار مدیریتی در حوزه فنی یک بحثی است که الان همه کسانی که کار فنی والیبال را انجام می دهند، همه والیبالی هستند. همه کسانی هستند که سابقه و گذشته شان کاملا والیبالی است و بازیکن سابق والیبال بوده اند و این مسیر برای شان مهیا شده است که بتوانند به شکل فنی کار مدیریتی نیز انجام بدهند. اما به شکل عمومی در مدیریت کلان فدراسیون، باید بتوانیم شرایطی را فراهم کنیم که از بین ملی پوشان خوبی که در والیبال هستند، با طی مراحل دانشگاهی و طی مراحل مدیریتی. یک نظریه ماکس وبر دارد که می گوید، قدرت اگر مبتی بر سلسله مراتب نباشد، مشروعیت ندارد. شما اگر می خواهید رشد کنید در یک مسیر مدیریتی، باید پله های رشد و ترقی را طی کنید. یک شبه نمی توانید به صرف اینکه شما ملی پوش والیبال هستید و رفتید دانشگاه، حتما رییس فدراسیون خوبی هم باشید. این موضوع ربطی به شخص من که رییس فدراسیون هستم ندارد. نیست که من بخواهد از خودم تعریف کنم. اما کسی که بخواهد در ورزش کشور مسئولیت مدیریتی بگیرد، اگر تجربه نکرده باشد سطح مختلف کار را، به عنوان ورزشکار، به عنوان مربی، به عنوان مدیر بخش، مدیر استان، مدیر یک باشگاه، شما اگر رئیس فدراسیون تجربه ای در زمینه کار مدیریتی نداشته باشد در گذشته خودش، یک تیم را اداره نکرده باشد، یک مسابقه را برگزار نکرده باشد، یک تیم را رهبری نکرده باشد. نمی شود از او انتظار داشته باشیم که بیاید در فدراسیون آزمون و خطا کند. مدیریت یک مقوله ای است که در سطح فدراسیون ملی می بایست از قبل شما تجربه کرده باشی در سطوح مختلف و بعد مبتنی بر تجریبات قبلی بیایی فدراسیون را اداره کنید. میدان فدراسیون، میدان کسب تجربه نیست. حتما مدیریتی که می خواهد در فدراسیون کار کند، باید سوابقی در حوزه مدیریتی داشته باشد که بخش های مختلف ورزش را طی کرده باشد. شما در جای دیگری کار کردید، حوزه ورزش حوزه ای نیست که شما بخواهی مثلا با یک کارخانه صنعتی قیاسش کنید. بله هستند که مدیران صنعتی که می توانند ورزش را اداره کنند، اما اینکه تصور شود که ما بخواهیم یک قهرمان ملی را یک شبه بکنیم رئیس فدراسیون و بگوییم این مدال المپیک دارد، چون بحث من هم عمومی است و فقط فدراسیون والیبال نیست، بگوییم این مدال المپیک دارد و حتما می تواند موفق باشد. این میدان، میدان این نیست که شما بیایید مدیریت را تجربه کنید. حتما باید در سطوح مختلف در سطح باشگاهی، در سطح استانی، کار کرده باشید. اگر در شهر خودتان در استان خودتان یک تیم را اداره نکرده باشید، نمی توانید به عنوان یک مربی امسال کاپیتان تیم ملی بودید، سال بعد بگویند شما بیایید سرمربی شوید. حتما باید در سلسله مراتب رشد مربیگری کار کرده باشید. تیم شهرتان، تیم استان تان، یک تیم باشگاهی خوب را اداره کرده باشید و بعد بگویید این کارنامه اش و می تواند تیم ملی را اداره کند. این بخش در حوزه مدیریت نیز همین است. یک شبه نمی توانی کسی که قهرمان المپیک شده است، در یک رشته ورزشی بگویند که این می تواند رئیس فدراسیون موفقی باشد. و کارنامه ش چه بود؟ هیچ. تاحالا جایی کار مدیریتی کرده است؟ خیر. تازه می خواهد بیاید و در فدراسیون کار کند. بعد این بحث را بکنیم که نه آقا فرصت بدهیم و کسب تجربه کند. من بعضی وقت ها، بعضی از نقطه نظرات بعضی از دوستان را می خواندم که می گفتند، فلانی بیاید فدراسیون، 4 تا مدیر خوب می توانند بیاید کنارش مشاوره بدهند تا فدراسیون خوب اداره شود. مدیری که کسب تجربه مدیریتی نداشته باشد، اگر قرار باشد دیگران اداره اش کنند، دیگر نشد مدیریت که. برای همین به شکل کلی این فضا باید به شکل عمومی در کشور باشد که از بین کسانی که به کار مدیریتی علاقه دارند، چون می دانید که خیلی از ورزشکاران ما در سطوح ملی دوست دارند کار مربیگری کنند. کار مربیگری کردن با کار مدیریت کردن خیلی متفاوت است. این که شما بخواهی یک سازمان را اداره کنید، یک فدراسیون را اداره کنید یا یک تیم را. این مقوله ها با هم متفاوت است. یک نفر می تواند مدیر موفقی باشد اما مربی تیم نتواند موفق عمل کند. یک نفر می تواند یک سرمربی بسیار موفق باشد، بتواند تیمش را در المپیک روی سکو ببرد. اما این آدم اگر بخواهد کار مدیریتی در فدراسیون کند، الزاما نمی تواند کار کند. این مقولات را یک مقدار باید با هم تفکیک کرد. وقتی در مورد مدیریت صحبت می کنیم، این را باید بدانیم که خود این مدیریت یک فرایند است که باید طی شود. صرف اینکه من دکترای مدیریت دارم یا مدرک دانشگاهی دارم، حتما الزاما نمی توانم مدیر موفق باشم. شاید یک قهرمان المپیک و جهان با طی مراحل دانشگاهی و کسب تجربه بتواند سلسله مراتب مدیریتی را طی کند و یک مدیر موفق شود اما الزاما این نیست که حتما یک قهرمان ملی بتواند مدیر موفقی شود.
از برنامه ها صحبت کردیم، از دغدغه هایی که بوده. اما می خواهم بپرسم، دغدغه اصلی شما برای والیبال ایران چیست؟
والیبال یک جزئی از سیستم کلی کشور است. من اعتقادم این است که ساختار عمومی کشور باید به گونه ای شود که جزیره ای عمل نشود. الان خیلی از اتفاقاتی که در ورزش کشور و خیلی از بخش های دیگر کشور رخ می دهد، مبتنی بر یک ساختار سیستماتیک کلی نیست. یک برنامه نیست که بخش های مختلف کشور در این نظام جامع، جایگاه مخصی داشته باشند و کار کنند و هرکس وظیفه ای داشته باشد. این یکی از دغدغه هایی است که ما در کشور به شکل عمومی داریم. عکس اتفاقاتی که در کشور ما رخ می دهد، نوعا جزیره ای دارد اتفاق می افتد. و این شایسته ملت ما نیست. ما در حوزه اقتصاد، در صنعت، کشاورزی، نانو، هسته ای، علوم پایه، علوم اجتماعی، ورزش و بخش های مختلف نگاه می کنیم، عنوان این را در مجلس داریم، برنامه دوم، برنامه سوم، برنامه پنجم. اما در جامعه واقعیت این نیست که یک برنامه کلان حاکم است و منابع کشور مبتنی بر این منابع کلان دارد توزیع می شود و ما یک رشد متوازن در سطح کشور داریم که دارند به همه امور نظارت می کند که رشد کنند. اکثرت اتفاقات به شکل جزیره ای رخ می دهد. بعضی از اتفاقات اثر منفی روی سایر بخش ها دارد و بعشی ها اثر مثبت دارد که متاسفانه در خیلی از کارها، می بینیم که هر بخش فقط به فکر خودش است. خارج از اینکه این تصمیم چه اثراتی را می گذارد. بعضی از تصمیماتی که در مجلس گرفته می شود، بعضی هایش خوب است و بعضی هایش برای رشد و شکوفایی بازدارنده است. در دستگاه های مختلف، بعضی از تصمیمات، تصمیماتی است که شاید در آن بخش فقط خوب باشد. مثلا یک تصمیم درخصوص مالیات گرفته می شود. در اقتصاد کلان ما شاید کار خوبی باشد، اما در اجرا می بینید که این تصمیم چه اثری در حوزه ورزش کشور گذاشته است. بعضی از تصمیمات مثلا در مجلس یک قانون گذاشته می شود و دولت و وزارت ورزش را برای درآمد اختصاصی خود ملزم می کند. ما وظیفه مان این نیست که ورزش را برای مردم گران کنیم. بعضی از تصمیمات ورزش را برای مردم گران می کند. آن خانواده ای که در شهرستان و بخش زندگی می کنند، بچه شان می خواهد ورزش کند و براساس قانون اساسی، این ورزش باید رایگان باشد. خانواده ای که در تهران یا شهرستان زندگی می کنند و چند بچه دارند، در سبد اقتصادی شان، بخش کوچکی برای ورزش می گذارند. این که ما یک تصمیم در مجلس می گیریم که امکانات ورزشی به مزایده گذاشته می شود. قانون گذار می گوید که امکانات زائد را به مزایده بگذارید، بعد می آییم همه اش را در کشور به مزایده می گذاریم، وقتی به مزایده می گذاری، بخش خصوصی می آید یک سالن را اجاره می کند، چون به مزایده گذاشته شده است و بیشترین قیمت را داده است. او این بیشترین قیمت را از کی می خواهد بگیرد؟ از مردم می خواهد بگیرد. من بچه شهرستان که بچه ام در شهرستان زندگی می کند و می خواهد استخر و سالن برود، باید پول بدهد به بخش خصوصی تا از سالنی که دولت ساخته، استفاده کند. من این را مدتی که در وزارت خانه بودم، در شورای معاونین به دفعات گفتم. بعضی از تصمیم هایی که در مجلس گرفته می شود، این تصمیمات، تصمیماتی است که شاید در آن مرحله بگوییم که می خواهیم درآمد عمومی کشور را می خواهیم افزایش دهیم و هر دستگاهی باید درآمد خودش را افزایش دهد. دستگاه ورزش جایی است که باید خدمات به مردم بدهد. پس این امکان را فراهم بکند که این 85 میلیون ایرانی در اقص نقاط کشور دسترسی آسان به ورزش داشته باشند. شما هزینه کشور و لباست را بدی و یک هزینه مختصری بدهی که از یک سالن ورزشی استفاده کنی. اما وقتی به مزایده گذاشته می شود، شما 5-6 برابر هزینه ای که باید بدهی را پرداخت می کنید. امکان اینکه فرزندان خیلی از مردم از خیلی از مجموعه های ورزشی استفاده کنند، نیست. به دلیل اینکه اینقدر گران شده است، که افراد عادی نمی توانند بروند و کارت سالیانه استخر بگیرد. این سرایت می کند در تهران که جای خود دارد اما سرایت می کند به شهرستان های مختلف و بعد که مراجعه می کنیم، می بینیم که تعداد زیادی از خانواده ها دیگر وقتی معیشت مردم دچار مشکل می شود، تو سبد اقتصادی اولین چیزهایی که حذف می شود، طرف می گوید من پول اجاره خانه و خورد و خوراک ندارم بدهم، دیگر پول استخر و کلاس فوتبال و کلاس تکواندو و کشتی را چطوری می توانم بدهم؟ این نکات، نکاتی است که آرزو می کنم در ساختار برنامه ریزی کشور، اصلا برنامه ریزان ما به گونه ای برنامه ریزی کنند که همه این عوامل را با هم ببینند.
آقای دکتر خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. خیلی فراتر از والیبال رفت و این نکاتی که گفتید، شاید کمتر بهش پرداخته شده باشد از جانب مسئولان و رسانه. خب یکی از دغدغه های مردم همین ورزش کردن است که امیدوارم بهش توجه شود. باز هم توجه می کنم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
بیشتر بخوانید:
محمدرضا داورزنی در طرفداری: اگر ولاسکو را هم مثل کی روش با وزیر طرف می کردیم، والیبال هم مثل فوتبال می شد
محمدرضا داورزنی در طرفداری: سعی کردیم برای المپیک 2024 و 2028 قدرتمندترین تیم جهان را بسازیم
محمدرضا داورزنی در طرفداری: سرمربی ما هنوز که هنوز است کابوس برزیلی هاست