در حال ضبط برنامه تیم منتخب و برترین های قرن با بهزاد داداش زاده بودیم که یکباره خبر آمد این سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ساحلی ایران به خاطر اظهاراتش به کمیته اخلاق احضار شده است. به همین منظور تصمیم گرفتیم با ایشان در این خصوص صحبت کنیم و زوایای پنهان قضیه را بررسی کنیم. همچنین بهزاد داداش زاده در گفتگو با رسانه طرفداری مسائل زیادی در خصوص فوتبال ساحلی عنوان کرد. موضوعاتی که از دید ایشان با رعایت آنها تیم ملی فوتبال ساحلی ایران می تواند وضعیت بهتری را تجربه کند. همچنین سرمربی سابق تیم ملی به پیدایش فوتبال ساحلی در ایران پرداخت و توضیحات کاملی در خصوص این ورزش در کشورمان ارائه کرد. تا پایان ما را همراهی کنید.
برنامه تیم منتخب بهزاد داداش زاده در همین هفته منتشر می شود.
سلامی دوباره به مخاطبان رسانه طرفداری. امروز با برنامه تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران همراه بهزاد داداش زاده بودیم. همزمان با اینکه داشتیم برنامه را ضبط می کردیم خبری آمد که بهزاد داداش زاده به کمیته اخلاق اظهار شده اند بابت مصاحبه های فوتبال ساحلی. سلام مجدد. ماجرا از چه قرار بود.
سلام به شما، لطف دارید. اول جا دارد من به عزیزی خادم به عنوان ریاست فدراسیون فوتبال تبریک بگویم همچنین قنبرزاده که در بستر بیماری هستند انشالله شفا پیدا کنند. یکی از کسانی که در فوتبال ساحلی به ما خیلی کم کرد قنبرزاده بود. آن سالها ما زمین فوتبال نداشتیم و فقط باشگاه نفت زمین داشت. ما با فوتبال ساحلی زندگی کردیم، صحبت هایی شد و کمیته اخلاق هم بنده را احضار کرد، شرایط طوری است که هرکس در مورد فوتبال ساحلی صحبت کرده احضار شده است. حالا انتقاد کرده یا تعریف، حتی کسانی که تعریف کرده اند امیدوارم از آنها تشکری صورت بگیرد. چون خیلی از دوستان و هم بازی های من انتقاد می کردند. من گریزی بزنم به تاریخچه فوتبال ساحلی، از سال 2006 این رشته را کریم مقدم در کشور ما راه اندازی کردند. این واقعیت را باید بپذیریم که کریم مقدم این رشته را آورد و بنیان گذار این ورزش ایشان است.
دقیقا می خواستم همین سوال را بپرسم. 15 سال پیش بود که شما و فلاحت زاده جذب این رشته شدید اما چه چیزی برسر فوتبال ساحلی آمد که به بیراهه رفت.
از سال 83 که فوتبال را کنار گذاشتم کریم مقدم راه انداز این رشته در کشور بود و با ورزش همگانی ارتباط زد و این رشته را به ایران آوردند. ولی خب جا انداختن آن سخت بود چون فوتبال ساحلی نسبت به رشته های دیگر متفاوت است. باید لب دریا باشد، ماسه باشد و خیلی شرایط متفاوتی دارد. وقتی که اولین دوره کلاس مربیگری و داوری گذاشتند، ماها آن زمان در فوتبال بودیم و نمی توانستیم شرکت کنیم، بعد از آن یک بازی مجتمع گذاشتند در رودسر به عنوان اولین مسابقات. به ما می گفتند کسانی که پا به سن گذاشته و تمایل دارند به فوتبال ساحلی بیایند تا از عمر ورزشی شان عقب نمانند. ما هم رفتیم تمرین با تیم ایران توسعه. من، کلهر، اکبر یوسفی، علیرضا حسن زاده، مهرانپور، عباس جمشیدیان و خیلی های دیگر بودند، تقریبا یک تیم فوتبالی، رفتیم آنجا که برای ایران توسعه ما در پیست اسب سواری تمرین می کردیم در صورتی که ماسه آن تفاوت داشت و به همین خاطر پای من هم پیچ خورد و نتوانستم در مسابقات شرکت کنم. بعد از آن تیم ملی تشکیل شد. فرشاد فلاحت زاده گل مسابقات شد و تیم ایران توسعه قهرمان شد که فرشاد سرمربی تیم ملی شد، کریم مقدم هم به عنوان نماینده فدراسیون انتخاب شد. آن موقع نه کمیته بود و نه زیرمجموعه رشته ای. یک روز در فدراسیون بودم که کریم مقدم را دیدم و گفت اگر میخواهی بیا، می خواهیم از اسم شما استفاده کنیم و به مسابقات برویم. تیمی که شاکله اش از ترکیب بچه هایی که در مسابقات بودند و بچه های شهرستانی، این را هم بگویم من خودم شهرستانی هستم. به هرحال آن بچه ها با فرهنگ های مختلف به تیم ملی آمدند. من، مهرانپور، عباس جمشیدیان و چند بازیکن دیگر. 10 بازیکن را فلاحت زاده انتخاب کرد و البته خیلی ها هم آمدند دعوت شدند ولی خط خوردند. ما به دبی برای بازی های آسیایی رفتیم تازه آنجا فهمیدیم توپ فوتبال ساحلی چیست، قانونش چیست. مارکو مربی چین بود و او دو توپ به ما داد. ما با توپ پلاستیکی سبز تمرین می کردیم ولی این توپ را که به ما داد دیدیم چقدر متفاوت است. بازی اول با ژاپن بود، خود فلاحت زاده با کریم که می رفتیم در فکر این بودند که چه کسی را داخل زمین بگذارند و ما هم آمده بودیم کمک کنیم. من به ایشان گفتم ناراحت نباش من و مهرانپور را بالا بگذار چون سن ما از همه بیشتر بود. چون تیم ما بیشتر دفاعی بازی می کرد و جوانتر ها باید در دفاع حضور می داشتند. وقتی این ها را گفتم، ما را روی سکو گذاشتند و تیم بازی کرد. ما از بالا آنالیز کردیم دیدیم فوتبال ساحلی بی نظیر است. ژاپن 7 گل به ما زد و در دوازده دقیقه اول چنان بازی می کردند که 5 گل خوردیم. وقتی نیمه اول تمام شد، هم من هم مهرانپور هم رضا حسن زاده و بقیه، همه فوتبالی بودیم دیگر، صحبت کردیم که چگونه بتوانیم دفاع کنیم و اصلا جلو نرویم. در نیمه دوم فقط یک گل خوردیم و در تایم سوم هم یکی دیگر خوردیم ولی خیلی سریع یاد گرفتیم. هوش فوتبالی خیلی بدردمان خورد در فوتبال ساحلی. بازی بعد با فیلیپین بود، مرا داخل گذاشتند و یک گل برگردان زدم، چیزی بود که از ژاپنی ها یاد گرفتم، آمدیم جزو 4 تیم. فرشاد ترکیب خیلی خوبی گذاشت برای بازی بعد که یکباره ما چین را بردیم. خوش بین ترین ها هم فکر نمی کردند ما چین را ببریم و رفتیم مسابقات جهانی. اگر آن موقع بازیکن جوان انتخاب می کردند خب نمی توانستند این اتفاق را رقم بزنند. محمود ایوبی بازیکن فوق العاده جوانی بود اما استرس داشت، احمدزاده استرس داشت چون فضای شهرستان تا بیایی تهران و بروی خارج تفاوت دارد، مثالی هست می گویند بچه ای از شهرخودش نیامده به مرکز استان، از استان نیامده تهران، اما تهران یکباره برود خارج، خب این هضمش سنگین است. آن موقع هم که روانشناسی نداشتیم که بازیکنان را آنالیز کنند و روحیه شان را برگردانند، ما خودمان به این ها کمک کردیم. محمود ایوبی یکی از بازیکنان خوب ساحلی بود آنجا به خوبی می دوید ولی چون استرس داشت نمی توانست گل بزند، هیچوقت یادم نمی رود ما و فرشاد چقدر کمکش کردیم. اینها طبیعی بود و انتخاب های فلاحت زاده بود. بعد از آن من گفتم دیگر به ساحلی نمی آیم، اگر قرار بود اینجوری من ساحلی بازی کنم که فوتبال چمن را ادامه می دادم. خیلی سخت بود و بعد از آن فرشاد از من خواست کمک ایشان باشم و مقدم گفت می توانیم دو کمک مربی داشته باشیم و قبول کردم. آمدیم و با فلاحت زاده بازیکنان را تغییر دادیم. انتخاب بازیکن داشتیم، اردوهای متفاوت داشتیم و شهر به شهر می رفتیم و بعد از آن مقدم تصمیم گرفت یک مربی دیگر بیاورد. همین مارکو اوکتاویو را آوردند و سرمربی تیم 2008 شدند ایشان. در سال 2008 مارکو اوکتاویو هرچیزی بلد بود من و فلاحت زاده از ایشان یاد گرفتیم و در آسیا سوم شدیم. به مسابقات جهانی رفتیم، ما باراول رتبه شانزدهم شدیم و این بار سیزدهم. در جام جهانی برزیل بازیکنان شهرستانی که در مسابقات رودسر بودند همه دوپینگ کرده بودند و به ما نگفتند، موقع اعزام مصطفوی گفت که نامه ای آمده که بازیکنان دوپینگی نمی توانند بروند، اینجا کریم ترفندی زد و گفت هرکس دوپینگ نکرده بیاید امضا کند. ما هم 12 بازیکن برای مسابقات جهانی انتخاب کرده بودیم، اسامی و مدارک هم داده بودیم و 48 ساعت وقت بود. نصف بچه ها آمدند اعتراف کردند که آنجا دوپینگ کرده اند. از دوازده نفر یکباره شدیم هفت نفر. حتی خود من بابت دروازه بان رفتم پیش مصطفوی، ایشان گفته بودند که هرکس می خواهد برود یک چک 50 میلیون اینجا باید بگذارد و برود. حتی خود فرشاد گفته بود من بابت یک نفر چک می گذارم. مصطفوی قبول نکرد و ما با 7 نفر رفتیم برزیل. آنجا وقتی دیدند هفت نفر هستیم گفتند باید حتما یک گلر ذخیره داشته باشید، حتما 9 نفر باید لیست بدهید که آنجا فرشاد بازیکن-مربی شد و من هم دروازه بان-مربی. یعنی من هم دروازه بان تیم ملی شده بودم هم مربی. وقتی هم تمرین می کردیم یک بازیکن کم بودیم، از رضا صادقپور که بازیکن فوتبال بود، پسندیده نماینده حراست، از این ها خواستیم بیایند کمک ما تا بتوانیم 5 به 5 تمرین کنیم. اینجور ما در برزیل شانزدهم شدیم. جالب است آنجا ما مترجم هم نداشتیم و وقتی بازی با کانادا به پنالتی کشید، 6-6 شدیم. در دو ثانیه بازی مساوی شد و سر یک اوت دستی شاید اگر یک نفر بازیکن با تجربه داشتیم، نمی گذاشت بازی مساوی شود. تجربه نداشتیم دیگر، آن توپ را اوت دستی انداختند و پنالتی شد و گل کردند. در پنالتی ها فرشاد گفت اول من بزنم، دوم بهزاد سوم احمدزاده. من گفتم اولین پنالتی مهم است، بگذار احمدزاده بزند جوانتر است، دوم من و سوم شما. گفتیم می بریم دیگر. می دانستیم که احمدزاده هم از لحاظ روحی بهتر شده اما یکباره پنالتی را زد بیرون. بعد تیم کانادا آمد پنالتی را رفت گل دیدیم، من آمدم توپ را بردارم پنالتی بزنم دیدم آنها دارند خوشحالی می کنند. ما نمی دانستیم فقط یک ضربه پنالتی داریم و تک به تک بوده است. ما هنوز قانون ها را نمی دانستیم و باید به این اعتراف کنیم، بعد ها کم کم کم یاد گرفتیم و در سال 2008 هم مارکو آمد و به ما یاد داد. بعد از آن هم که من رفتم مربی داماش گیلان شدم و از ساحلی جدا شدم. مسابقات دیگر ساحلی هم بازیکنان همان بازیکنان بودند، لیگی نبود و کلا 20 بازیکن بودیم هر بار 8 بازیکن انتخاب می شد و 2 بازیکن جا به جا می شد این هم سلیقه مربی بود. سال 2010 هم تیم به مسابقات جهانی رفت و اوت شد و من از داماش بیرون آمدم و برای سال 2011 از من خواستند بیایم سرمربی تیم ملی ساحلی شوم. معینی زیر نظر کمیته آموزش بود که سرپرست شدند و من سرمربی شدم. آنجا من آمدم یک تحول در فوتبال ساحلی به وجود آوردم، مدارکش هم موجود است و به قول دوستان تاریخ را نمی توان عوض کرد. رفتیم فدراسیون نبی گفت هرچه می خواهید از من به خانم شهریاری، رئیس دفترم بگویید. من گفتم به همه استانها نامه بزنیم و سه بازیکن برای تیم ملی انتخاب کنیم. ما استانهای زیادی داریم و با این کار باعث شد 100 بازیکن را دعوت کنیم. در سه روز دعوت کردیم این بازیکنان را تا جلسه سوم ما به این بازیکنان آموزش فوتبال ساحلی می دادیم و بعد هم فوتبال می گذاشتیم تا بهترین ها را انتخاب کنیم. 25 نفر برای مسابقات آسیایی انتخاب کردیم. به این نفرات که به تیم ملی آمده بودند و الان هم با آنها در ارتباط هستم و همه هم مربی شده اند، گفتیم که بروید به استان هایتان و فوتبال ساحلی را آنجا آموزش دهید. گفتیم که از فدراسیون به شما نامه می دهیم که تشکیل باشگاه دهید چراکه می خواستیم لیگ تشکیل دهیم. یک پروتکل و برنامه خوب داده بودم به فدراسیون و خانم شهریاری. بعد از آن بازی های آسیایی رفتیم و آنجا از من خواستند دو بازیکن را ببریم برای بازی های آسیایی، من رفتم پیش کفاشیان و به ایشان گفتم این دونفر گزینه های من نیستند، دو گزینه دیگر دارم و کفاشیان گفتند می خواهم تیم برود جام جهانی چون برایم خیلی مهم است. حالا ما نمی دانستیم چه چیزی برایشان مهم است اما برای ایشان یک چیز مهم بود. در آخر آن دو گزینه ای که سفارش کرده بودند را من همراهم نبردم، بازیکنان و همه هستند و شاهد هستند و حتی یکی از این بازیکنان مدنظر من بود که بیاید به مسابقات اما به یکباره پیشنهاد مالی به من دادند که خیلی ناراحت شدم و آن بازیکن را خط زدم. به بازی های آسیایی که رفتیم، در فرودگاه اتفاقی افتاد. نمی خواهم کالبد شکافی کنم این موضوع را، به هرحال من اگر بهزاد داداش زاده شدم در فوتبال شدم در ساحلی بهزاد داداش زاده نشدم، ساحلی اسم مرا یکد می کشید و با اسم من، فلاحت زاده، مهرانپور شناخته شد ولی تمام بازیکنان ساحلی تمام از این ورزش مطرح شدند و به همه جا رسیدند البته فقط در همان فضای ساحلی، البته که همین الان هم بیایند در فضای شهری کسی این ها را نمی شناسد خب پس صلاح نیست راجع به بازیکنان صحبت کنم و گذشته شان. عمر بازیکن هم کوتاه است و شأن و شخصیت هرکس برایش قابل احترام است. بازیکن را که می خواستم اخراج کنم، خودم گفتم به خاطر شرایط مو و اینکه ژل می زد این کار را کردم. حالا در فضای مجازی چیزهای دیگری گفتند. من فقط الان ناراحتم از اینکه اگر انتقادی کرده ام و کمیته اخلاق مرا می خواهد، می خواهم بروم و شفاف شود این مسائل، من زحمت زیادی برای ساحلی کشیده ام. بعد از سومی همان هیچ امکاناتی به ما ندادند، بعد تازه فهمیدیم که چرا به ما می گویند برویم جام جهانی. یکی از 5 ستاره فدراسیون کفاشیان، فوتبال ساحلی بود. بعد از مسابقات ایتالیا ما مقام نیاوردیم و خودم رفتم، هیچکس هم سراغمان را نگرفت بعد از سال 2012 خانم شهریاری رئیس دپارتمان شد. خب پس زحماتی که بچه ها از سال 2006 تا 2012 کشیدند چه؟ خیلی جالب است با یک گزارشگر صحبت می کردیم فهمیدیم به او هم اطلاعات غلط داده اند. می گفت از سال 2012. تا قبل 2012 منِ بهزاد داداش زاده 400 امتیاز در رنکینگ آسیایی آوردم. فرشاد فلاحت زاده سال اول آورد و این امتیاز بندی می شود. خانم شهریاری آمد و زحمت زیادی کشید وساحلی را رسانه ای کرد، پخش زنده گرفت و اردوهای خوبی گذاشت و کارهای خوبی کرد. من کتمان نمی کنم. در میان رسانه هم چون من می دانم سایت طرفداری یک رسانه بی طرف است و دوست دارد صحبت های طرف مقابل را بشنوند، من خودم زنگ زدم به مهدی هژبری دوست خوبم که من می خواهم بیایم در مورد ساحلی صحبت کنم در صورتی که همه رسانه ها خودشان به من زنگ زدند. همه آن رسانه ها که مصاحبه ام را پخش کرده اند خودشان به من زنگ زده اند. وقتی ساحلی حذف شد به من زنگ می زنند، اول کریم مقدم بود که گفت من صحبت نمی کنم، اصلا مقدم ساحلی را بوسید کنار گذاشت و رفت مینی فوتبال. از ترسش دیگر نمی تواند فراخوان بدهد و چند پیشکسوت بیاورد چون ممکن است به نام خودش تمام کنند. فرشاد فلاحت زاده اولین مربی است که ما را به جام جهانی برد، این یک واقعیت است ولی بهزاد داداش زاده، من هم بازیکن تیم ملی بودم، هم گلر بودم، هم کمک مربی بودم و هم سرمربی که تیم را بردم جام جهانی. این را که نمی توان کتمان کرد. تاریخ را که نمی توان عوض کرد بعد از آن آقایان آمدند سکان دارشدند و مقام آوردند دستشان هم درد نکند. الان اگر من در مورد ساحلی انتقاد می کنم حق من است، من برای ساحلی زحمت کشیده ام و هزینه کرده ام. ماشینم را برای ساحلی فروخته ام، یک مثال بزنم، یک ماشین سوناتا داشتم وقتی داشتم می فروختم خدا شاهد است، تعهد دادم، آن موقع کارشناسی ماشین هم نبود به آنها گفتم من سرمربی ساحلی بوده ام وقتی توپ و کاور را جمع می کردم ماسه میریخت توی صندوق عقب. وقتی صندوق عقب و لاستیک را نشان آنها دادم دیدند که لاستیک نیست و تماما ماسه است. می گفتند تو با این ماشین ماسه حمل می کنی ولی چنین چیزی نبود که. من برای تیم ملی لباس هم خریدم و زمانی که بازیکن بودم نفری 25 تومان لباس خریدیم برای بازی های آسیایی. پس ببینید دلمان برای این ورزش می سوزد، نه پست می خواهیم نه مقام، الان که صحبت کردم همه بازیکنان جرات پیدا کرده اند صحبت کنند. تا قبل از آن به هرکسی زنگ می زدند سکوت می کرد، تیم ملی رفته بود جام جهانی و شکست خورده بود و سکوت کردند. از تیمی 12 نفره به صورت خودجوش 3 یا 4 نفر مصاحبه می کردند چرا؟ اگر من می گویم بازیکن سالاری حتما بازیکن سالاری بود.
یک جورهایی احساس می شود در کمیته فوتسال بازیکنان و شاگردانتان را رودرروی شما قرار می دهند. چنین حسی دارید؟
الان مردم خودشان خیلی آگاه هستند. کمیته دپارتمان فوتبال ساحلی ارتباطات خوبی دارند. الان شما ببینید مشخص بود که خودجوش صحبت هایی شده حتی بیانیه ای که کاپیتان تیم زده فقط همان دو سه نفر امضا کرده اند و خیلی از بازیکنان دیگر امضا نکرده اند حالا شاهد هم وجود دارد، چرا که من داشتم واقعیت ها را می گفتم. اصلا بگوییم بهزاد داداش زاده بد و می خواهد برای فوتبال ساحلی مشکل ایجاد کند، فرید بلوک باشی چه؟ او هم دروغ می گوید؟ یا علیزاده مالک تیم شیرازی چه؟ او هم دروغ می گوید؟ به نظر من بهترین نفر خود خانم شهریاری است که باید پاسخگو باشد. امیدی که یکی از بازیکنان هم دوره من است رفته پیش ایشان و گفته اند که خیلی چیزها در ساحلی است که نمی توانم بگویم! این نشد، چرا از تایلند حذف شدیم به خاطر اردو نداشتن؟ خب ما هر سال اردو نداشتیم خود من در دوران خودم در نوشهر، گیلان و جاهای دیگر اردو می گذاشتیم مگر فدراسیون اردو می گذاشت؟ این ها همه بهانه است، من می گویم ما یک خانواده هستیم و باید شفاف باشیم. اگر با هم باشیم تیم نتیجه می گیرد در تایلند همه با هم نبودند، سرمربی تیم خودش می داند، بچه ها هم عنوان کردند که سرمربی هاشم پور نبود و کسی دیگری تیم را هدایت می کرد و بازیکن هم بازی نمی کرد. خیلی اتفاقات در ساحلی افتاده، به من زنگ زدند حتی نوشته اش هم هست که بازیکن پول می گرفت تا به مربی بگوید بازی نمی کنیم اگر فلانی داخل زمین نباشد. خدا جای حق است و این یک جایی ضربه می زند. یک سوال از خود خانم شهریاری دارم من، کاری به بازیکن ندارم، بازیکن نون را به نرخ روز می خورد، این ذات بازیکنان است البته اکثرشان قابل احترام است اما یک تعداد اینجور هستند. من مشکلی ندارم با کسی و بارها به خانم شهریاری هم گفته ام که اگر می خواهید مربی انتخاب کنید از لیگ انتخاب کنید، بگذارید انگیزه به وجود بیاید، مشوق باشید. میرشمسی، نامداری اصفهان، طبیب نژاد پارس جنوبی را انتخاب کردم و گفتم اینها گزینه های خوبی هستند. خود میرشمسی انتخاب شد حالا میرشمسی رفت بازی های جهانی و سوم شد چرا عوضش کردند؟ میرشمسی آمد و گفت چرا اخوی خانم شهریاری باید دور و برتیم باشد، از خانواده ساحلی کسی باید باشد و گفت اگر بشود می خواهم جوانگرایی کنم که آقایان پا به سن همین کسانی که صحبت می کند زیراب میرشمسی را زدند و مارکو را آوردند. اینجا استارت نابودی ساحلی بود، پولی نبود و با مارکو 15 هزار دلار ماهی قرار داد بستند. پولی نبود مارکو 2-3 ماه پولی نگرفت و بچه ها در تایلند بودند، همه گواه می دهند حالا مخالفانشان نه موافق ها، شهادت می دهند که چطور اردو را سرمی کردند چجور تیم نتیجه نگرفت و می خواستند تیم نتیجه نگیرد تا پاداش ندهند. من از خانم شهریاری به عنوان رئیس دپارتمان خواهش دارم که از ما دفاع کند. پاداش سال 2006 ما کجاست؟ سال 2008، 2011. همین الان چرا نگرفتند؟ بالاخره یک رسانه باید عنوان کند، من از همینجا از همه بچه های ساحلی می خواهم شفاف باشند و صحبت کنند و از عزیزی خادم، قنبرزاده تمنا دارم اگر قرار است گزینه انتخاب شود برای ساحلی یا خود خانم شهریاری باشد، کسی از خانواده ساحلی کنارشان باشد که لمس کرده باشد این ورزش را و پایش به ماسه خورده باشد. از بازیکنان ساحلی زمان ما افراد تحصیل کرده ای داریم و دکترا دارند و خودشان رئیس هیات فوتبال ساحلی شهرها یا استان هایشان هستند و لیگ برگزار کرده اند و اشراف کامل دارند، از این افراد استفاده کنند وگرنه اگر گزینه ای دیگر بیاید یا گزینه خود بازیکنان چون شنیده ام بازیکنان دارند گزینه خودشان را می آورند، باز هم ساحلی ما به نا کجا آباد می رود. الان دو سال است ما هیچ تورنمنتی نداریم تا جام جهانی 2023 فکر می کنم. 2021 را از دست دادیم و قطعا تا 2023 می شود تصمیمات درستی گرفت.
انشالله فوتبال ساحلی ما به روزهای خوبش برگردد، ممنون از شما و مخاطبان رسانه طرفداری.