معضل نداشتن یک وینگر راست با کیفیت، برای چندین سال شیاطین سرخ را آزار داده است. می توان گفت که بعد از جدایی نانی، منچستر نتوانست بازیکن با کیفیتی را برای وینگر راست جایگزین کند.
طرفداری | در این سال ها بازیکن های مختلفی در آن پست بازی کرده اند؛ از خوان ماتا و آنتونی والنسیا و دی ماریا گرفته تا لینگارد و رشفورد و آندره پریرا اما هیچکدام نتوانسته اند خلا به وجود آمده را پر کنند.
بعد از کش و قوس های فراوان ، منچستر و دورتموند بالاخره به توافق رسیدند تا جیدون سانچو وستفالن را ترک کرده و به تئاتر رویاها بپیوندد.از نگاه فنی خرید سانچو می تواند تاثیر قابل توجهی بر بازی منچستر بگذارد که سعی می کنیم به آن اشاره کنیم:
۱- توانایی عرض دادن به بازی
جیدون سانچو از وینگرهاییست که روی پای موافق خود بازی می کند. بازیکنی راست پا که در سمت راست به کار گرفته می شود و در کانال کناری زمین فعال است. جناح راست منچستر با توجه به حضور آرون فن بیساکا وضعیت جالبی ندارد. ضعف او در کارهای هجومی باعث می شود که سمت راست منچستر در حملات به مانند سمت چپ فعال نباشد.
میسون گرینوود نیز، وینگر تخصصی نیست و علاوه بر این موضوع ، او یک بازیکن چپ پاست که میل به کات اینساید و حرکت به سمت میانه زمین را دارد. در حالتی که گرینوود کات اینساید کرده، عرض منچستر در حمله کم می شود و فن بیساکا مجبور است برای عرض دادن به بازی روی دستش حرکت کند.
حال با وجود جیدون سانچو، می توان انتظار داشت که این وینگر جوان به بازی عرض دهد و فن بیساکا در زمان حملات عقب تر بماند. یعنی اینکه تیم حالت نامتقارن بگیرد، از یک سمت لوک شاو / تلس به حملات اضافه شوند و رشفورد به داخل بزند و از سمت دیگر سانچو بازیکنی باشد که عریض بازی می کند. در حالت گفته شده، بیساکا عقب می ماند و عرض ۳ نفره ای در دفاع ایجاد می شود تا تیم در ضدحمله آسیب پذیر نباشد. مانند ترکیب فرضی زیر ( در زمان حمله )
مگوایر لیندلوف فن بیساکا
فرد مک تومینای
شاو فرناندز سانچو
رشفورد کاوانی
یکی از راه های موثر برای خنثی کردن تیم سولسشر ، ایجاد تراکم در سمتی بود که رشفورد و شاو بازی می کنند. از آنجایی که سمت راست چیزی برای ارائه نداشت ، استفاده از این روش جلوی حملات منچستر را می گرفت. با ورود سانچو به ترکیب ، توازن خوبی در سمت چپ و راست شکل می گیرد و نقش جناح راست در حملات پر رنگ تر خواهد شد.
تصویر ۱ هیت مپ جیدون سانچو در فصل ۲۰۲۰/۲۱ و تصویر ۲ مناطقی را نشان می دهد که سانچو در آن پاس دریافت کرده است.
۲- توانایی بازی در دو سمت
سانچو از وینگرهاییست که توانایی بازی در دو سمت را دارد. زمانی که سمت راست بازی می کند به بازی عرض می دهد و زمانی که چپ باشد بخوبی کات اینساید می کند؛ برخلاف بازیکن هایی مثل لروی سانه که شتاب پایین و ضعف در پای غیر تخصصی، باعث می شود که حرکاتشان تکراری و قابل حدس باشد و نتوانند در دو سمت با کیفیت یکسانی بازی کنند. در نبود رشفورد میتوان از سانچو در سمت چپ و گرینوود در راست استفاده کرد.
۳- تطابق با تفکرات سولسشر
منچستر در دوران مربی نروژی، در بسیاری از بازی ها منفعل و محتاط نشان داده است. در حالتی که تیم عقب نشسته و برای بازیکنان خط حمله فضای خوبی مهیا شده، داشتن وینگرهایی سریع و دونده می تواند ضدحمله های خطرناکی شکل دهد. حضور همزمان رشفورد و سانچو در ضدحملات، مانند دو فنری است که فشرده شده و ناگهان رو به جلو باز می شود.
با توجه به توانایی های پل پوگبا و برونو فرناندز در ارسال پاس های عمقی با طول زیاد، منچستر به سرعت وارد فاز ضدحمله شده و دو وینگر خود را پشت خط دفاعی حریف صاحب توپ می کند.
با داشتن دو بازیکن سرعتی در خط حمله می توان در ضدحملات و حمله هایی که با تعداد نفرات پایین پی ریزی می شود نیز موفق بود. کاری که مثلث هجومی لیورپول در سالیان اخیر انجام داده است.
۴- خلاقیت و ارسال پاس گل
مدل بازی جیدون سانچو مانند اشلی یانگ ، دنیل جیمز و دیگر وینگ های کلاسیک نیست که مبتنی بر سانترهای بلند از کناره ها باشد. او یک وینگر مدرن است که تکنیک فردی و خلاقیت بسیار خوبی دارد. حرکات او معمولا با ورود به درون محوطه، ارسال کاتبک یا سانترهای دقیق با ارتفاع کوتاه همراه است که موقعیت های خطرناکی می سازد. او در ایجاد مثلث ها، کارهای ترکیبی و یک دو کردن ها نیز بازیکنی تواناست.
سانچو در هر بازی به صورت میانگین ۲.۶۱ پاس کلیدی داده که منجر به شوت زنی شده است. ارسال ۴۱ پاس گل در ۳ فصل اخیر که ۳۶ تای آن در حالت Open Play بوده می تواند تاثیر او در حملات دورتموند را نشان دهد. ۵ پاس گل او نیز از نقطه کرنر ارسال شده که نشان از توانایی او در ارسال ضربات ایستگاهی دارد. منچستر با وجود سانچو طراوت بیشتری پیدا خواهد کرد.
عکس شماره ۳، گراف پاس گل های سانچو را در فصل ۲۰۱۹/۲۰ نشان می دهد. همانطور که می بینید، پاس های عرضی و ارسال کاتبک و پاس هایی که زاویه کمی دارند، از ویژگی های سانچو است و موقعیت های خطرناکی مقابل دروازه حریف ایجاد می کند. با توجه به جایگیری های دقیق کاوانی، همکاری این ۲ نفر می تواند گل های بسیاری به وجود بیاورد.
۵- گلزنی به مقدار لازم
بازی در سمت راست زاویه شوتزنی ایده آلی برای یک وینگر راست پا به وجود نمی آورد ، و سانچو نیز در بسیاری از مواقع وینگر راست دورتموند بوده است. به علاوه اینکه وینگر انگلیسی در ابتدای فصل اخیر فرم جالبی نداشت و افت کرده بود، افتی که گریبانگیر دورتموند نیز شد و نزدیک بود آن ها را از مسابقات لیگ قهرمانان اروپا خارج کند.
تعداد 37 گل در ۳ فصل اخیر و طی ۹۲ بازی آماری قابل قبول به شمار می رود. در همین بازه زمانی تنها دو وینگر یعنی محمد صلاح (۶۳) و کیلیان امباپه (۷۸) تعداد گل بیشتری از او زده اند و امباپه در بسیاری از بازی ها زیر نظر توماس توخل یک وینگر نبوده ، بلکه به عنوان مهاجم دوم یا مهاجم هدف بازی کرده است.
حضور سانچوی تازه نفس بار گلزنی و ارسال پاس گل را تقسیم می کند و به فرناندز و رشفورد فشار کمتری وارد می شود. از این ۳۷ گل، ۳۱ گل با پای راست و ۶ گل با پای چپ زده شده و اثری از ضربه سر دیده نمی شود. شاید سانچو در ادامه بتواند خود را تطبیق دهد و ارسال های شاو را در تیر دورتر قطع کند اما در حال حاضر همچین چیزی در بازی او وجود ندارد.
نگاهی به شوت های او و منطقه ای که توانسته در آن گل بزند، ( عکس ۴ و ۵ ) بیانگر این است که وینگر جدید شیاطین سرخ در باکس می تواند بازیکنی تمام کننده باشد، اما نمیتوان از او انتظار داشت مانند فرناندز با شوت های از راه دور و بیرون محوطه اقدام به گلزنی کند.
در پایان به نظر می رسد منچستر یونایتد قطعه دیگری از پازل خود را با خریدی گران قیمت تکمیل کرده و در صورتی که سانچو درگیر مصدومیت بلندمدت و افت کیفیت نشود، برای شیاطین سرخ بازیکن تعیین کننده ای خواهد شد.
- یادداشت ارسالی از: حامد عباس نژاد