حسن تعلیل یکی از زیباترین و یا حتی زیباترین آرایهی ادبیات فارسی است.
وقتی شاعر یا نویسنده برای موضوعی دلیلی غیر واقعی بیاورد به گونه ای که این دلیل بتواند خواننده را قانع کند ، آرایه ی حسن تعلیل پدید میآید.
حسن تعلیل در لغت به معنای برهان و دلیل نیکو آوردن است. گرچه این دلیل ، واقعی، علمی یا عقلی نیست اما مخاطب آن را دلپذیر تر از علت اصلی مییابد.
نمونه هایی از این آرایه در شعر شاعران:
🌹پیش دهنت پسته ز تنگی زده لاف/ ز آن است که هرکس دهنش پاره کند (سنا)
🌹خمیده پشت از آن گشتند پیران جهاندیده/ که اندر خاک می جویند ایام جوانی را (نظامی)
🌹علت کوری یعقوب نبی معلوم است/ شهر، بییار مگر ارزش دیدن دارد؟!(شهریار)
🌹هنگام سپیده دم خروس سحری / دانی ز چه رو همی کند نوحه گری؟ یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح/ از عمر شبی گذشت و تو بیخبری(ابو سعید ابوالخیر)
🌹رسم بدعهدی ایّام چو دید ابر بهار / گریهاش بر سمن و سنبل و نسرین آمد(حافظ)
🌹بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد / حاصل بیحاصلی نَبْوَدْ به جز شرمندگی(صائب)
🌹در وداع شب همانا خون گریست/ روی خونآلود از آن بنمود صبح(خاقانی)
🌹قادری بر هر چه میخواهی مگر آزار من/ زانکه گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست(سعدی)
🌹باران همه بر جای عرق می چکد از ابر/ پیداست که از روی لطیف تو حیا کرد( قاآنی)
🌹ز بهر آنکه همی گرید ابر بی سببی/ همی بخندد بر ابر، لاله و گلزار (سنا)
🌹گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد/ اکسیر عشق بر مِسَم افتاد و زر شدم (سعدی)
🌹خاک بغداد به مرگ خلفا میگرید/ ورنه این شط روان چیست که در بغدادست (خواجوی کرمانی)
🌹دانی چرا چون ابر شد در عشق، چشم عاشقان/ زیرا که آن مه بیشتر در ابرها پنهان شود(مولانا)
🌹صدف که دم نزند دانی از چه خاصیت است/ ز شرم نطق تو وز رشک لؤلؤ لالا(انوری)
🌹 خورشید فروزنده شبی پرده نشین شد/ کآمد به در از پرده مه چهارده تو(فروغی بسطامی)
🌹چوب را چون بشکنی گوید تراق/ این صدا از چیست؟ از درد فراق
🌹ذره را تا نَبُوَد همت عالی حافظ/ طالب چشمهی خورشید درخشان نشود(حافظ)