سرچشمه زن ستیزی وی به دوران کودکی اش باز می گردد. آنگاه که آزار های دختر عمویش، آرامش را از یاد او برده بود. سالیان بعد دریافت که دختر عموی وی، مادرش بوده است. روابط این دو پس از فاش شدن این حقیقت تیره و تار و سبب وابستگی فرید به پدربزرگش شد. پدربزرگ وی در محل به خاطر ضرب و شتم زنان به ستمگری یاد می شد و این خصوصیت وی تأثیری عمیق بر نوه نوجوانش گذاشت.
بالاخره دوران کودکی و نوجوانی گذشت و فرید مردی بالغ شد. حاصل ازدواج وی ۴ فرزند بود. روزگار را با کارگری و باغبانی برای خانواده های ثروتمند آبادان می گذراند. به مرور زمان، آتش نفرت وی از زنان شعله ور تر شد و در سال ۷۳ به جرم حمله به بانوان به یک سال زندان و در سال ۷۷ به سبب همان جرم به ۴ سال زندان محکوم شد. در حین طی کردن دوران محکومیت با خود عهد بست که روزی با قتل زنان انتقام خود را از آنان می گیرد. پس از آزادی طولی نکشید که فرید به سرکار برگشت و هنگام دوچرخه سواری اولین قربانی خود را در نخلستان نزدیک به خرمشهر پیدا کرد. او در اعترافات خود اینگونه بیان می کرد که قتل زنان برایش دردسر کمتری از ضرب و شتم آنان داشت.
(زنها را میکشتم، چون از آنها بدم میآمد و کینه داشتم، اگر کتکشان میزدم دستگیر میشدم به خاطر همین تصمیم گرفتم آنها را بکشم تا دستگیر نشوم.)
معیار وی برای انتخاب قربانیانش تنها جنسیت آنان بود و جمجمه دختر ۹ ساله تا پیرزن ۶۰ ساله را با میله آهنین خود می شکافت. جنایات وی تا چهار سال (۱۳۸۳_۱۳۸۷) ادامه داشت تا سرانجام زنی به نام فوزیه که در مهر ماه با چاقو مورد حمله قرار گرفته بود توانست جان سالم به در ببرد و اقدام به قتل را به پلیس گزارش دهد. پس از دستگیری، او تمام اتهامات را کذب خواند تا زمانی که با فوزیه مواجه شد و لب به اعتراف گشود. هر چه از جلسات بازجویی می گذشت پرونده های قتل بیشتری باز میشد. وی به قتل پانزده زن و یک مرد اعتراف کرد. او در پایان اعترافات خود گفت : (هیچ کدام از طعمههایم را از قبل نمیشناختم و آنها را هنگامیکه در حال کار کردن در نخلستانها، چیدن علف در کنار رودخانه و یا دوچرخه سواری بودند، انتخاب کرده و به قتل میرساندم. میله آهنی را نیز پس از هر قتل در گودالی که ساخته بودم، مخفی میکردم.بعد از هر قتل آرام میشدم، البته بعضی مواقع هم احساس عذاب وجدان میکردم، ولی زود به آرامش میرسیدم. سن و سال طعمههایم برایم اهمیتی نداشت، فقط به جنسیت آنها فکر میکردم و میخواستم از آنان انتقام بگیرم.)
پس از انجام آزمایشات روانشناسی مشخص شد که وی عاقل است و باید با مجازات احتمالی اعدام رو به رو شود. فرید پس از با خبر شدن از مجازات اعدام ، ادعا کرد که تمام اعترافات، در زیر شکنجه پلیس از او گرفته شده و صحت ندارد. قاضی حرف های او را جدی نگرفت و سرانجام فرید بغلانی، زاده آبادان در ۲۲ آبان ۸۹ در محوطه زندان کارون اهواز، جلوی چشمان پدر و مادرش به دار آویخته شد.
پرونده "قاتل دوچرخه سوار" آخرین پرونده از قتل های سریالی آبادان و خرمشهر بود.
از نظر شما ، متهم اصلی این پرونده فرید یا خانواده وی است؟