پیش بازی کامل، مصاحبهی بازجویانه نویل و کرگر با تن هاخ، عکسهای لحظه ای از الدترافورد و تمام حرف و حدیثهای پیش از بازی، به قلم امیرحسین صدر را از
اینجا بخوانید
.........
شیطان که در نبردش در برابر مسیح در آسمان شکست خورده بود، درست پس از تولد بشری او، در تعقیب وی بود. و سپس در بیابان و پس از آن بر روی صلیب — پس از شکست غیرقابل بازگشتش در جلجتا — نبرد با قوم مسیح را آغاز نمود. این جنگ در طول تاریخ مسیحیت شدت یافته است و تا پایان زمان ، تا وقتی که شیطان این بار در هنگام آمدن دوباره مسیح ادامه خواهد یافت.
(مکاشفه یوحنا باب ۱۲، 4- ۱۷)
|
شیطان بازمیگردد... بعد از دوران استیلا بر شرق و غرب. همسایگان شمالی. دشمنان جنوبی... پیرمرد سیاهپوش از سرزمینهای شمالی از راه رسید. او که زمان در انقیادش بود. با جادوی زمان. وقتی همه چیز تمام شده مینمود. وقتی همه در انتظار پایان بودند. برمیخواست. دشمنانش را شکست میداد. دوران استیلای شیطان. دوران استیلای الکس فرگوسن. عصر کابوسهای مردمان بندرنشین.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/jhjhjhjk_4.jpg)
مردم بندرنشین. پادشاهان. لردها. مالکان زمین و زمان. روزگاری که آنان پیروز بودند. پیروز و پیروز و پیروز. ردای سرخشان ردای پیروزی بود. آن پیرمرد سرخ. "اگر سرخ نیستید بمیرید." چشمانش نافذ بود و گیرا. صورت پر چین و چروکی داشت. وقتی دستانش را بر میافراشت میفهمدی انسان عادی نیست. بیل شنکلی آفریدگار بزرگ بود. روزگار خوش مردم بندرنشین به تباهی کشیده شد. کابوسهای تیره و تار. شیطان همه جا بود. گاهی در معبد بزرگ شهر. سفر به ومبلی برای ملاقات شیطان. شیطان با یقهای افراشته. با ردایی که عدد 7 بر آن نقش بسته بود. با گناهی کبیره. با غرور و غرور و غرور. با تیری زهرآگین بر قلب. با شکست در معبد بزرگ.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/jhjhjhjk_6.jpg)
گاه برای شکست شیطان به جایگاه او سفر میکردند. به قعر جهنم. به وادی شکست بزرگ. شکست و تحقیر. فریادهای نفرتبار شیاطین بر سر مردمان بندرنشین. 1،2،3،4..... بدرقهی تلخ به دست پسرک سپیدموی. در زمانی که مالکش پیرمرد سیاهپوش بود. بدرقه با توهین و ناسزا. گل به خودی جیمی کرگر. گاه در خانهی شیطان او را شکست میدادند. آن برد 4 گله با درخشش جرارد. شکستی برای دلخوشی. برای شادمانی یک روزه. اما اهریمن نیرومندتر بازمیگشت. با افتخاری بزرگتر. با سرکوب. با غارت تمام افتخارات مردم بندرنشین. با غارت شکوهی که سالها مردمان بندرنشین با خاطر خوش آن سر بر بالین میگذاشتند.
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/000.jpg)
گاه شیطان همبستر آنان میشد. در روزهای جشن و سرمستی. در روزهای استیلا بر تمام انسانها. وقتی مرد قابل اطمینان دوبار خطا کرد. کرگر. دو بار لغزش در یک روز. هدیهای گرانبها به شیاطین سرمست. وقتی شیطان درخشش آن هشتمین قدیس را به هیچ میانگاشت. تلخی همبستر شدن با شیطان در خانه. وقتی مرد ریشطلایی پای به بندر گذاشت ظلم و جور به غایت رسیده بود. شیطان آنان را به سخره میگرفت. طعنهها از شمال و جنوب به گوش . مرد ریشطلایی در خانهی شوالیههای سفید آغاز کرد. شکست پایتختنشینان. شکست تاتنهام. فینال اروپا. بالا بردن معبود یگانهی مردم اروپا. مردمان شهر او اما بت دیگری دارد.
مرد ریشطلایی به رقبا تاخت. شیرهای درندهی لندنی. توپچیها، حتی بدون باروت. همسایهی کوچکتر .اورتون. همان همسایهای که روزگاری شانه به شانهی خدایان آنفیلد میجنگید. دشمن بزرگ در نزدیکیاست. در شهر شیطان. دشمن بزرگ همسایهی پر سرو صدای یونایتدیهاست. مردمانی با کیسههای زر. همانها که هر چه بخواهند میخرند. بی حد وحصر. دشمن بزرگ به اژدهای هفتسر میماند. مرد موطلایی با شمشیر تیز و بران به جنگ آنها میرود. شکستشان داده. شکست خورده. هروقت یک سر اژدها قطع میشود، هفت سر به جای آن میروید. حالا با هالند... مرد ریشطلایی راه مبارزه را میداند. شمشیر او سرانجامبر قلب دشمن فرو رفته. خون دشمن آبی آسمانی است. اژدهای هفتسر منچسترسیتی جان میدهد. جام نوزدهم... فقط یکی مانده. تا آن بیستمی لعنتی...
![](https://ts12.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/jhjhjhjk_1.png)
جشن در شهر آغاز شده. همه از پایان دوران تلخ گذشته حرف میزنند اما شیطان در کمینگاه است. شیطان زخم خورده. در ود پیچیده از درد. شیطان مستاصل. حالا حتی خون سیاهشان را خراش کوچک مرغهای دریایی برایتن هم به زمین میریزد. و نیش زنبورهای برنتفورد. امشب اما شب دیگریست...
نفرین دشمنان شیطان را ضعیف و ضعیف تر کرده. امیدها، به مردی بدون موست. به مردی که کمتر میخندد. به مردی از سرزمینهای پست. به تن هاگ یا تن هاخ. مردم شهر، حالا دشمن خود را شناخته اند. عامل بدبختی را. امشب نه کسی فریاد اخراج سر مربی سر میدهد و نه تعویض کاپیتان و .... امشب، دار و دسته ی 58یها، قرار است تا مجسمه ی تثلیث مقدس الدترافورد تظاهرات کنند. علیه گلیزرها. علیه پیرمرد ثروتمند آمریکایی. با شعار "ماهی از سر می گندد"... و پس از آن... به دنبال زخمی بر دشمن. مکیدن خون. دشنه ای از پشت سر... . برای زنده ماندن. برای سقوط نکردن به چاه 0 امتیازی. مرد بی مو برای زنده ماندن به نبرد مرد ریشطلایی میرود. یک زخم کاری در آغاز کوره راه فصلی طولانی. و مرد ریش طلایی به دنبال آغاز پرواز لیوربرد از فراز خانه ی دشمن. به دنبال آن جام لعنتی بیستم.... خون سرخ دشمن، بهای زنده ماندن...