شکست تحقیر آمیز کی روش مقابل انگلیس یکی از نقاط سیاه کارنامه کی روش است. تصور بفرمایید بدون کسب جام ملتها در ایران، شما این کشور را ترک میکنید. در آخرین سالها و شاید آخرین روزهای فوتبالی خود، بدنبال آن بود که چهارمین جام جهانی متوالی خود را هم پشت سر بگذارد. ابتدا به کلمبیا رفت. وی در کوپا امریکا نتایج نسبتا خوبی گرفت. آرژانتین را دو صفر، قطر و پاراکوئه را 1-0 برد. در برابر شیلی هم بدون گل متوقف شد و در ضربات پنالتی بدون حتی یک گل خورده جام را ترک کرد. هر چند در ادامه و در جریان مسابقات انتخابی نتایج خوبی نگرفت و برکنار شد. او با همان سرسختی که از کی روش می شناسیم نا امید نشد. ابتدا صحبت از حضور روی نیمکت عراق بود. ولی وی شانسش را در مصر بیشتر میدید. با مصر به فینال جام ملتهای آفریقا رسید. در ضربات پنالتی جام را به سنگال تقدیم کرد. اتفاقی که در پلی آف جام جهانی هم افتاد و بازهم در ضربات پنالتی و زیر بارش نور لیزر شاهد حذف مصر و سنگال بودیم. هر چند مصریها دنبال تداوم حضور سرمربی پرتغالی بودند ولی او رویای حضور در جام جهانی را در سر می پروراند.
در ایران هیچکس صحبتهای مقامات رسمی را برای ابقای اسکوچیچ باور نمی کرد. جایگاهی به غایت متزلزل که پس از قرعه کشی و مشخص شدن حریفان ایران و قرار گرفتن در سیاسی ترین گروه تاریخ جام جهانی دیگر خود اسکوچیچ هم میدانست که وقتشه، رفتن وقتشه. با بازگشت تاج، وی کی روش را برگرداند. هر چند این اقدام مورد نقد های بسیاری قرار گرفت. بسیاری از عدم وفاداری و قدرشناسی صحبت می کردند. از طرفی بسیاری که در گذشته به خاطر برانکو یا مصاحبه های خاص کی روش دل خوشی از او نداشتند، بر طبل قدرشناسی بیشتر کوبیدند. البته کی روش که استاد نبرد رسانه ای است، با توجه به زمان کوتاه باقیمانده تا جام جهانی ترجیح داد با رویکرد آشتی جویانه دشمنی های قدیمی را بفراموشی بسپارد. او از منتقدین خواست برای سه هفته پرچم سفید صلح در دست بگیرند.
اوضاع با پیروزی برابر اوروگوئه در دیدار دوستانه داشت خوب پیش میرفت. هر چند شکست برابر تونس هم در کارنامه او دیده میشد. دیدار با ابراهیم رئیسی و نحوه پوشش اخبار آن به نوعی ادامه کار را رقم زد که اکثریت مردم ایران، اعلام کردند این تیم ملی آنها نیست و برای برد این تیم خوشحالی نمی کنند. از طرفی بازیکنان تحت فشار قرار داشتند. آنها سرود ملی را نخواندند و دست بند سیاه استفاده کردند و باعث شد مقامات حکومتی هم شدیدا به آنها اعتراض کنند و حتی روزنامه کیهان آنها را "بی غیرت" خواند. از طرفی بازی فیزیکی و برتری نیروی هوایی انگلیس، در کنار مصدومیت بیرانوند و حضور حسینی بدون کمترین آمادگی ذهنی سنگین ترین باخت تاریخ ایران در جام جهانی را بنام کی روش ثبت کردند. مخالفان کی روش فرصت را غنیمت شمردند و پرچم های صلحی را که هیچوقت بدست نگرفته بودند، زمین گذاشتند!!! آنها پیرمرد! پرتغالی پول پرست را هدف شدید ترین حملات قرار دادند. گفتند که او هم بازی را باخته، هم هواداران را و هم اخلاق را.
صحبت از رکورد منفی کی روش بود و حذف با سه تیم در جام جهانی. پایان کارنامه کی روش با یک تورنمنت فاجعه بار. براستی کدام مربی در چنین شرایطی و در کوتاهترین زمان، می توانست تیمش را چنین متحول کند. استاد جنگهای روانی، استاد بازسازی روحی، شخصی کاریزماتیک که بازیکنانش در ایران برایش تا آخرین نفس و تا آخرین دقایق مبارزه می کنند و بینهایت او را دوست دارند، توانست باز هم از یک آوردگاه سخت سربلند بیرون آید. دقیقه 98 شاید صدها گیگ مطلب آماده انتشار علیه پیرمرد پول پرست پرتغالی بود و اینکه او کارمای کارش را دارد پس میدهد و این حق اسکوچیچ بود که بتواند نتیجه کارش را بگیرد. اسکوچیچی که در اوج نا امیدی جانشین ویلموتس شد و توانست با نتایجی فوق العاده و پیروزیهای چشمگیر ایران را از باتلاقی که ویلموتس آن را گرفتار کرده بود، نجات دهد. البته برای جام جهانی پیروزی مقابل لبنان و سوریه و عراق کافی نیست. شاید مهمترین فرصت را اسکوچیچ در برابر کره از دست داد. جایی که سرمربی سابق خونه به خونه که مثل موم در دست استیلی و امثالهم نرم بود و ابدا یک سرمربی مقتدر و کاریزماتیک نبود و حتی بازیکنان او را قبول نداشتند، یک تساوی و یک شکست کسب نمود. بنابر این وفاداری به اسکوچیچ میتوانست به یک آبرو ریزی در جام جهانی منجر شود.
کی روش که حدود شش سال در دو مقطع دستیار فرگوسن بوده، سرمربی هرچند نا موفق در رئال مادرید بوده، مربی رونالدو و پرتغال بوده، برزیل را متوقف کرده، در ایران پرتغال را متوقف کرده، نیجریه را متوقف کرده و مراکش را برده و به اسپانیا و آرژانتین باختهای خفیفی داده که همه یاد لایی خوردن پیکه می افتیم و جمله فردوسی پور که "چقد خوبیم ما!!!" واقعا قابل مقایسه با اسکوچیچ نیست. برای مثال اسکوچیچ چه افتخاری را در برابر برانکو دارد؟ همین برانکو در جام جهانی با پرتغال بازی داشت که باخت. با مکزیک بازی داشت که باخت. هر دو را هم با اختلاف دو گل. اولی را 2-0 و دومی را 3-1. در برابر آنگولایی که لیگ نداشت، نتیجه ای بهتر از مساوی کسب نکرد. یک امتیاز، دو زده و شش خورده. تفاضل منفی چهار. بدترین جام جهانی کی روش از بهترین جام جهانی برانکو بهتر بود. او در دو دور قبل، یکبار یک امتیاز، دو زده چهار خورده تفاضل منفی دو و یکبار هم چهار امتیاز (بهترین نتیجه تاریخ ایران در جام جهانی) دو زده دو خورده آنهم وقتی با دو تیم با رنکینگ تک رقمی همگروه بوده.
در بدترین مقطع کی روش به مصاف ولز رفت. بدون بیرانوند. بدون حمایت همه جانبه مردمی. بازیکنانی در هم شکسته که غرورشان در بازی با انگلیس له شده. حسینی که روحیه اش در بدترین شرایط از بدو تولد قرار داشته. بازیکنان سرود ملی را در بازی اول نخواندند و تحت فشار حاکمیت نیز قرار دارند. تا دقیقه 90 تیم موفق نشده. تصور هت تریک گرت بیل دور از دسترس نمی نمود. ولی کی روش تیمی ساخته که در بازی با انگلیس هم تا دقیقه 103 دست بردار نبود و دیرهنگام ترین گل جام جهانی را به ثمر رسانده بود. در این بازی هم دو گل در دقیقه 98 و 101 به ثمر رساندند. یعنی رکوردهای رتبه اول، دوم و چهارم دیرهنگام ترین گلهای تاریخ جام جهانی متعلق به تیم کی روش است. اولین برد مقابل یک تیم اروپایی را کسب کرد. اولین پیروزی با اختلاف دو گل به ثمر رسید. بر خلاف برانکو که در دور دوم مسابقات حذف شده بود، برای سومین بار پیاپی کی روش در روز سوم مسابقات شانس صعود دارد.
حتی باخت پر گل به امریکا هم نمی تواند این حقیقت را تغییر دهد که کی روش سر بلند تیم را ترک میکند. او توانست دو سوم تمام بردهای تاریخ ایران در جام جهانی را به نام خودش ثبت کند. البته رکوردهای وی محدود به ایران نیست. از لحاظ تعداد بازی با 234 بازی رتبه هشتم را دارد. با 128 برد ملی رکورد دار است. هیچکس بیشتر از او برد ملی ندارد. هم جزو با سابقه ترین هاست و هم میزان بردش که از همه بیشتر است. در واقع نشان میدهد فقط تجربه ندارد و میزان بردش از کسانی هم که حتی 50 بازی ملی بیش از او سرمربی بوده اند بیشتر است (بورا میلوتینویچ با 286 بازی ملی رکورد دار است و تنها 111 برد دارند). از لحاظ بازی رسمی رده دوم را در اختیار دارد. او 127 بازی رسمی مربی بوده و پس از تابارز که 134 بازی رسمی دارد یکی از با تجربه ترین هاست. در بحث برد رسمی بعد از یواخیم لوو که دستیافتنی مینامید (91 برد رسمی)، کی روش با 73 برد رسمی در رده دوم قرار دارد. با چهار حضور در جام جهانی پس از کارلوس آلبرتو پریرا (شش حضور) و بورا میلوتینویچ (پنج حضور)، در رده سوم قرار دارد.
البته این بحث های کی روش – برانکو و کی روش – اسکوچیچ هم مثل استقلال – پرسپولیس و رونالدو – مسی است. یعنی هزار فکت و آمار هم نمی تواند نظر مخالف و منتقد را تغییر دهد. بنابراین نباید اصراری برای تحمیل نظرات به یکدیگر داشته باشیم.