["۲۱۳" شماره اتاق قاتل سریالی آمریکایی، "جفری دامر" میباشد که بیشتر قتلهای خود را در این اتاق انجام میداده.
او یکی از بی رحمترین قاتلان زنجیرهای آمریکا بود. مقتولین وی که تماماً مرد بودند! بعد از کشته شدن مورد تجاوز قرار میگرفتند. او آنها را تکهتکه میکرد و به فریزرش انتقال میداد. زمانی که پلیس به محل زندگی وی حمله کرد ظرفهای پر از اسید دیده میشد که در داخل آنها اسکلت انسان بود. همچنین در کمد خانهاش جایی محراب مانند بود که در آن شمع و استخوانهای قربانیهایش را قرار داده بود و نوعی مراسم مذهبی مخصوص در آن برگزار میکرد]
Driving compulsion morbid thoughts come to mind
Sexual release buried deep inside
Complete control of a prized possession
To touch and fondle with no objection
Lonely souls an emptiness fullfilled
Physical pleasure and addictive thrill
An object of perverted reality
An obsession beyond your wildest dream
وسواس شدید افکار بیمارگونه، به ذهن میرسد
رهایی جنسی، در اعماق دفن شده است
کنترل کامل تصاحب تسخیر شده
بدون هیچ مخالفتی، لمس و نوازش کردن
ارواح تنها، مکانی خالی را پرکردهاند
لذت جسمانی و هیجان اعتیاد آور
چیزی از جنس واقعیت نامعقول
وسواسی، ورای پر تلاطم ترین رویاهایت
Death loves final embrace
Your cool tenderness
Memories keep love alive
Memories will never die
مرگ، آخرین آغوش را دوس دارد
ظرافت بسیار عالی تو
خاطرات، عشق را زنده نگه میدارند
خاطرات هیچگاه نمیمیرند
The excitement of dissection is sweet
My skin crawls with orgasmic speed
A lifeless object for my subjection
An obsession beyond your imagination
Primitive instinct a passion for flesh
Primal feeding on the multitudes of death
Sadistic acts a love so true
Absorbingly masticating a part of you
هیجان تشریح دلانگیز است
با سرعتی برابر با ارگاسم، پوستم مورمور میشود
چیزی بیجان برای استیلایَم
وسواسی ورای تصوارتت
غریزهی بنیادی همانند اشتیاق برای گوشت بدن
خوراندن اولیه، به جماعت مرده
اعمال سادیست برای عشقی که بسیار واقعیست
قسمتی از تو را چشمگیرانه خرد میکنم
Death loves final embrace
Your cool tenderness
Memories keep love alive
Memories will never die
مرگ، آخرین آغوش را دوس دارد
ظرافت بسیار عالی تو
خاطرات، عشق را زنده نگه میدارند
خاطرات هیچگاه نمیمیرند
I need a friend
Please be my companion
I don't want to be
Left alone with my sanity
به یک دوست نیاز دارم
لطفا دوست من باش
نمیخواهم با سلامت روانیام تنها بمانم
Erotic sensations tingle my spine
A dead body lying next to mine
Smooth blue black lips
I start salivating as we kiss
Mine forever this sweet death
I cannot forget your soft breaths
Panting excitedly with my hands around your neck
احساسات شهوانی، پشتم را میلرزاند
یک جنازه کنارم دراز کشیده است
با لبهایی نرم و کبود
وقتی که شروع به بوسیدن میکنیم، بزاق ترشح میکنم
این مرگ شیرین، تا ابد برای من است
نمیتوانم نفسهای ضعیفت را فراموش کنم
با دستهایم دور گردنت، هیجان زده نفس نفس میزنم
Shades are drawn
No one can see
What I've done
What's become of me
Here I stand
Above all that's been true
How I love
How I love to kill you
سایهها افکنده شدهاند
هیچکس نمیتواند
آنچه که انجام دادهام
و به آنچه که تبدیل شدهام را ببیند
اینجا
بالای تمام چیزهایی که واقعی بودهاند میایستم
چقدر دوست دارم
چقدر دوست دارم که تو را بکشم