Behzad S.hبازی آخر میلانو ندیدم؛ امانتیجه و تعداد گل بوضوح مشخصه همون دلایل قبلی برای تداوم ناکامیها هنوز معتبر هست.۱_ درباره ضعف تاتاروشانو بشدت اغراق میشه چون اسم و رسمی نداره اما تا بازی با لاتزیو حتی یک گل سوتی نمیتونید ازش سراغ بگیرید که صد درصد مقصر باشه.تقریبا
همه گلهاشو تک به تک و روی ضعف مدافعین خورده. و اتفاقا سیوهایی هم داشته. پس ساده ترین دلیل همیشه درست ترینش نیست. مشکل میلان فعلا نبود منیان نیست که با تعویض گلر درست بشه.۲_امار گل گویاست. ضعف شدید ساختار تدافعی و داغون بودن و قد کوتاه مجموعه مدافعین بویژه دفاع های وسط که تازه دارن ضعفای مختلف شونو عیان میکنن در کنار نفوذهای بی رویه تئو و افت اخیر کالابریا با رفتن کسیه و اضافه شدن یه مشکل جدید (ینی خلأ یک هافبک دفاعی تخریبگر و جنگنده) ،این ضعف را بدجور تشدید کرده بطوریکه دیگه آمارها رقت انگیز شده و توی ذوق میزنه.این حرف را الان نمیزنم مدتهاست این اعتقادمه و الان هرکس ده درصد فوتبال مدرن را بفهمه میدونه این واقعیت فنی میلان هست.۳_ دربخش حمله با افت تئو و ژیرو و لیائوکه بعد ناکامی در جام جهانی دچار کاهش روحیه و افت انگیزشی شدن تیم مشخصا به بن بست فنی رسیده این نیست که تاکتیکها یا بدنسازی لزوما ایراد داشته باشه ایراد اصلی این تیم روانی و ذهنی هست و فقط با چند برد پیاپی ممکنه بهتر بشه یا شوک تغییرات کادرفنی .۴_ در آخر درباره خریدها قبلا بحث شده. بنظرم مالدینی همپای نفرات و کادرفنی یه افت فاحشی را تجربه کرده و اصلا در بازار( با همون بودجه کم!) موفق نبوده. ریسک بیموردش روی اوریگی، دلخوشی به تداوم تأثیرگذاری زلاتان و خرید گرانقیمت و مبهم دکتلار و تمجیدهای احساسی درباره اون و عدلی همگی ناکام ماند.میلان یک بازنده مطلق در مارکت بود. برای تیمی که بشدت به تقویت نیاز داشت تضعیف فنی (جدایی یک هافبک بی جانشین!) نمیتونست ابدا خوشایند باشه و فرجام طبیعی اون نزول فنی و سراشیبیه که بمرور در مقاطع حساس فصل داره آثارش را نشون میده.هیچ آفتی بی دلیل نیست.