ممد پویوللحن خاص و حرکات دستاش
طوری حرف میزد که حتی اگه هیچ سنخیتی با فوتبال نداشتی بحرفاش گوش میدادی
یجوری با عشق از اعماق وجودش حرف میزد که انگار نه انگار تو تلویزیون و جلو میلیون ها آدم حرف میزنه
نه کلاسی نه غروری قشنگ میشد خاکی بودن رو باهاش لمس کرد جوری که انگار تو عالم رفاقت و با واژه های خودمونی داره برای تو حرف میزنه
و یجوری در مورد تاریخ و اعداد حرف میزد که انگار هزاران سال زیسته
فقط میتونم بگم عاشق کارش بود و عشقشو با بقیه عاشقانه به اشتراک میذاشت