"عالی بود که من هم بخشی از آن تیم بودم. باشگاهی که توسط بهترین مدیران و مربیان رهبری میشد. این احساسی است که نمیتوانم به خوبی توضیح دهم. شهر آبردین در دهه 80 پر از هیاهو بود، هوادارن هر فصل برای فینال جام به استادیوم میرفتند، آنها در اروپا سفر میکردند همه چیز در شهر شکوفا شده بود و من بسیار افتخار می کردم که بخشی از آن بودم."
جان هیویت زنندهی گل قهرمانی آبردین برابر رئال مادرید در فینال 1983
....
انگار با اپهای تغییر قیافهی امروزی 40 سال چهرهاش را پیرتر کرده باشید: چشمها هنوز حتی از پشت عینک درخشان بدون فریم اشعهی فراست و تیزهوشی و کمی رندی را به اطراف میفرستند. خطوط روی گونه و پیشانی، شبیه درختی تنومند گذر سالها را نشان میدهند، لبها هنوز هم به سختی باز میشوند و ترکیب تمام اینها، هنوز هم شبیه همان شب تکرار نشدنی 40 سال قبل معجونی از امیدواری، کاریزما و هیجان را در گیلاس شما میریزد... این تصویر پیرمردی است که پس از 40 سال در برابر دوربین بی بی سی لب به توصیف خاطرات شگفتانگیزترین موفقیت تاریخ لبالب از افتخار و پیروزی خود گشوده. داستان شبی که آبردین کوچک با شکست رئال مادرید... بله رئال مادرید، قهرمان اروپا شد.... به مربیگری الکس فرگوسن..
|
"این چیزی به جز معجزه نبود..."
این، کلماتی است که الکس فرگوسن برابر دوربین بی بی سی بر زبان میآورد. و آن پیروزی را مقدم بر تمام اتفاقات 26 سال حضور خود در الدترافورد، شگفت انگیزترین موفقیت خود مینامد. مستند بی بی سی با عنوان "آبردین 1983، یک بار در طول زندگی" آخرین و جدیدترین مستند دربارهی قهرمانی تیم آبردین در مسابقات جام برندگان جام اروپا در سال 1983 است.
اولین مستند، در 10 سالگی آن اتفاق و توسط جک وبستر برای کمپانی ای وی سی ویدئو تهیه میشود. مصاحبه با فرگی که در آن روزگار به تازگی کارش در الدترافورد رونق گرفته، تاریخچهای از بازیکنان قدیمی موفق باشگاه، مسیری که در آغاز دههی 80 با جذب گوردون استراکان و الکس مکلیش آغاز شد، پخش هایلایت بازیهای کلیدی آبردین برابر سلتیک و رنجرز در لیگ و جام حذفی اسکاتلند و در نهایت پرداختن بازی به بازی مسابقات جام در جام 1983.... مستند بی بی سی اما با ساختی متفاوت به روایت داستانهایی از آن تیم میپردازد. کنکاشی پیرامون نحوهی مدیریت فرگوسن در آن تیم جوان. روایتی پس از 40 برای شیفتگان مرور خاطرات آن روزگار. برای شاهدان آن بازی. و برای نسلی که آن تیم را نمیشناسد...
فرگی در آن زمان به مراتب یک مربی ترسناک تر از دوران حضورش در منچستریونایتد است. اریک بلک، بازیکنی که در 19 سالگی گل اول بازی برابر رئال مادرید را به ثمر رساند میگوید:
"او در آن زمان شبیه یک طوفان در رختکن بود. کسی که به دنبال شهرت خود بود و میخواست جوی جنون آمیز در رختکن به وجود آورد. فرگوسن به دنبال ایجاد ذهنیت برنده در ما میگشت..."
رئال مادرید پس از آن بازی در گوتنبرگ سوئد، در 10 فینال اروپایی دیگر به میدان رفته: 2 دو فصل پیاپی در سالهای 84 و 85 جام یوفا را برده و در هر 8 فینال لیگ قهرمانان که حاضر بوده پیروز شده! و این یعنی آبردین، آخرین تیمی است که رئال مادرید را در فینالی اروپایی شکست داده... اما آنچه آن قهرمانی آبردین را ماندگار میکند، نه فقط اعداد و ارقام که سن و سال پسران آن تیم است...
تیمی که مسن ترین بازیکن آن 28 سال داشت. تیمی با 4 بازیکن جوان اسکاتلندی. بلک و هویت، گلزنان 20 ساله... نیل کوپر 19 ساله و نیل سیمپسون در 21 سالگی. هویت، پسری است که از 16 سالگی به آبردین میآید. در سال 1979. اولین خرید الکس فرگوسن در باشگاه آبردین و بازیکنی که در آن شب بارانی با ضربهی سر شیرجهای خود در دقیقهی 114 بازی، رئال مادرید را غرق میکند. اگرچه هیچکدام از اینها هم هیویت را در حاشیهی امنی نسبت به خشم فرگوسن قرار نمیدهد:
"یک بار در زمستان از تمرین باز میگشتیم. زمین استادیوم پیتودری برفی بود و مجبور بودیم با ماشین به سالنی سرپوشیده برای تمرین برویم. من در ماشینم 4 نفر از بچهها را سوار کردم و فرگی هم با بنز خود جلوتر از ما حرکت میکرد. سرعت او به 20 تا هم نمیرسید. بچهها اصرار داشتند از او سبقت بگیرم و من این کار راه کردم. وقتی به باشگاه رسیدیم فرگوسن شروع کرد به داد و بیداد کردن: "میفهمی چه میکانی هویت دیوانه؟ داری با جانت بازی میکنی. و با میلیونها پاوند بازیکنی که در ماشینت نشسته!"
هیویت در آن روز با جریمهی کسر 20 پاوندی از دستمزد خود مواجه میشود. و بدتر از آن مجبور میشود ماشینهای فرگی را بشوید... نه تنها گلهای هیویت که حتی عملکرد درخشان تیم هم برای فرگی جاه طلب کافی نیست. چند روز پس از شکست رئال مادرید، آبردین خسته و فرسوده برای فینال جام حذفی اسکاتلند به مصاف رنجرز میرود. بازیکنان با ساقهای خسته عملکرد درخشانین دارند و با این حال بازی را میبرند. فرگی اما خشمگین به کنفرانس خبری میآید:
"شرم آور بودیم... فقط ویلی میلر و الکس مکلیش در خط دفاعی، واقعا بازی میکردند. بردن جام مهم نیست... من استانداردهای آبردین را از پیش تعیین کردهام و باید به آن حد برسیم..."
سپس بلک به داستان ترک تیم توسط استراکان به خاطر تندرویهای فرگوسن میگوید:
"این یکی از موارد نادری بود که خود الکس فهمید زیادهروی کرده. او و سپس آرچی ناکس دستیارش عذرخواهی کردند. اگرچه به نظرم آن هم تصنعی بود به هر حال ما استراکان را از دست دادیم..."
آبردین، سپس موفق میشود در بازی سوپر جام اروپا هم هامبورگ را شکست دهد اما موفقیت آن تیم به سرعت و به شکلی رازآلود محو میشود. بازیکنانی جوانی که گمان میرود یک نسل طلایی برای فوتبال اسکاتلند رغم خواهند زد درگیر مصدومیت میشوند. بلک در 28 سالگی از فوتبال خداحافظی میکند. هیویت، سیمپسون و کوپر نیز همگی پیش از رسیدن به 30 سالگی بازنشسته میشوند. در سال 2002 مایکل کِریک (متفاوت با هافبک سالهای بعد من یونایتد) در یک کتاب بیوگرافی از فرگوسن با عنوان رییس، جنبههای متعدد الکس فرگوسن، دربارهی آن نسل آبردین میگوید:
"بازیکنانی که همگی در 25 سالگی متلاشی شدند... شاید آنها فشارهای زیادی را از سوی مربی خود دریافت کرده بودند..."
کوپر، هافبک دوندهی تیم که همیشه لبخندی روی صورت داشت در مصاحبهای در سال 2016 میگوید:
"ما بیش از حد بازی کردیم و فرگی به این اعتراف کرد. این باعث شد که من حالا دچار مشکل شوم. چند روز پیش در حال بازی گلف، مجبور شدم از یک واکر استفاده کنم، اما باز هم زانوی چپم آسیب دید... در آن تیم اگر اندکی مصدوم میشدید، میترسیدید بگویید... همه چیز به جنگندگی بر میگشت..."
دو سال بعد کوپر با زندگی وداع میکند. در 54 سالگی. و جیم لیتون، با این حال دوستان و هم تیمیهای او، جنبههای مثبت بازی در آن تیم را بسیار بیشتر از جنبههای منفی آن میدانند. بلک در مستند بی بی سی میگوید:
"من خوش شانس بودم که عضوی از آن تیم بود. در آن زمان شرایط همین بود. حاضر نیستم هیچ چیز را با عضویت در آن تیم عوض کنم..."
و هیویت با اشاره به سنتهای رایج در دههی 80 میگوید:
"همه چیز مربوط به آن دوران بود. ما در نوجوانی، صبحها در مدرسه فوتبال بازی میکردیم. ظهر در کوچه و عصرها در باشگاه! شاید سه بازی در دو روز. خبری از سیستم پیشرفتهی علوم ورزشی، تغذیه، رژیمها و ... که امروز در مقابل بازیکنان جوان است نبود..."
با وجود همهی اینها، الکس فرگوسن درسهای زیادی از آن دوران میآموزد. درسهایی که اثر آن در تغییرات رفتار او با پسران کلاس 92 من یونایتد مشهود است. مراقبت همیشگی از نسلی که پس از رسیدن به قلهی فتح سه گانه در سال 1999، تا یک دهه بعد در سطح اول فوتبال اروپا باقی میمانند و فرگی با گیگز و اسکولز و گری نویل، 9 سال بعد بار دیگر فاتح اروپا میشود. و تمام این موضوعات، در سایهی چیزی بیشتر از فرگی رنگ میبازد.
روحی که از گووان تا همپدن پارک، از آبردین تا گوتبرگ و از الدترفورد تا نوکمپ همیشه و هر جا در تیمهای او جاری است... فرگی، پیش از فینال گوتبرگف با سرمربی حریف خوش و بش میکند. با مردی که در نوجوانی جادوی ساقهایش را روی سکوهای همپدن پارک نظاره کرده. در فینال جام باشگاههای اروپا. در بازی رئال مادرید و اینتراخت فرانکفورت. فرگوسن، در فینال 1983 رو در روی الفردو دی استفانو، سرمربی رئال مادرید میایستد. با یک بطری ویسکی برای مرد بزرگ مادریدها. کاری که از جاک استاین آموخته. و دی استفانو به فرگی میگوید:
"آبردین چیزی دارد که با پول قابل معاوضه نیست... شما روحی دارید... یک روح تیمی..."