اتحادیهی نویسندگان صدر، در مجموعهی "داستان اصالت"، سال به سال و دوره به دوره پیش خواهد رفت. در هر قسمت، ظهور، نزول و ثبات در تیمهایی که روزی مانند من سیتی در این فصل تاریخ را نوشتند را بررسی خواهیم کرد. مربیان را. ستارگان را. مالکان. طرفداران... و به دنبال پرسشهایی اساسی میگردیم.
نقش پول در موفقیت تیمها. بسترهای فرهنگی و اجتماعی در فصول درخشان و .... برای یافتن هر چه کاملتر معنای واژهای که این روزها، به بهانهی فصل تاریخی من سیتی، مرگ برلوسکونی بزرگ، مصاحبهی اولی هونس و.... بارها تکرار میشود: اصالت
(در صورت تمایل برای تاریخ نگاری هر تیم بزرگ در هر دوره، به اکانت اتحادیه نویسندگان صدر پیام دهید.)
|
داستان مردی که بدون او احتمالا امروز منچسترسیتی نه فقط صاحب عنوان تیم اول منچستر که تنها تیم فوتبال در شهر منچستر بود!
|
در سالهای پایانی دههی 1920، رکود بزرگ اقتصادی مانند ابری سیاه اروپا و آمریکا را در بر میگیرد. از بورس آمریکا تا باشگاهی در شمال انگلستان. باشگاهی که با مرگ مالک خود، جان هنری دیویس، در سال 1927، در آستانهی انحلال و ورشکستگی دارد. باشگاهی که پس از کسب دو قهرمانی در سالهای فوتبال آماتوری در دههی 10، حالا با صعودها و سقوطهای پیاپی لقب یویو را گرفته... باشگاهی به نام منچستریونایتد!
در روزهای تیره و تار باشگاه منچستریونایتد اما در فاصلهی 10 دقیقه تا الدترافورد و در سلفورد، کارخانههای پوشاک مردی به نام جیمز ویلیام گیبسون روزهای رونق و شکوفایی را میگذراند. یک تاجر سنتی انگلیسی متولد منچستر. مردی که پس از مرگ پدر و مادر در نوجوانی آداب داد و ستد را از دایی تاجر خود ویلیام فل میآموزد. پستهای مختلف را در کارخانههای آقای فل میگذراند و پس از 15 سال در آغاز قرن بیستم کارخانهی خود را تاسیس میکند.
جیمز گیبسن با روابط خود میتواند قرارداد بزرگی در سالهای جنگ منعقد کند. قرارداد تامین یونیفرم ارتش بریتانیا در جنگ. ورود پول و سرمایه به کارخانه، شهرت گیبسن و تقدیر از یک کارآفرین وطن پرست از سوی ارتش سلطنتی.
پس از جنگ هم کارخانهی گیبسن سفارشات یونیفرم رانندگان اتوبوس انگلیس را میپذیرد. تا آغاز رکود بزرگ در میانهی دههی 20 و تغییرات بزرگ. گیبسن در سال 1931 مسیر جدیدی را برای خود بر میگزیند. یک قمار بزرگ. یک ریسک هولناک و یک معاملهی دور از حاشیهی امن. خرید باشگاه من یونایتد در آستانهی ورشکستگی...
در کریسمس 1931 جیمز ویلیام گیبسن، با یک چک 2000 پاوندی به خانهی والتر کریکمر، رییس باشگاه من یونایتد میرود. گیبسن تمام بدهیهای باشگاه منچستریونایتد را پرداخت میکند، حقوق عقب افتادهی بازیکنان را تسویه میکند وبوقلمون های شام کریسمس در الدترافورد را تهیه میکند!
حالا او رییس جدید باشگاه منچستریونایتد است. باشگاهی که در اولین بازی فصل فقط 3500 نفر برای تماشای بازی آن برابر ساوتهمپتن به الدترافورد 65،000 نفری میآیند. تا نیم فصل فقط 6 بار پیروز شده، در جایگاه چهاردهم جدول لیگ دسته دو ایستاده و چند روز بعد از ورود آقای گیبسن 7-0 از وولورهمپتن شکست میخورد!
الن امبلینگ، پیرمردی 82 ساله است که این روزها ساکن ساسکس شرقی است. الن، خواهرزادهی آقای گیبسن است و خود فکر میکند "آخرین فرد زندهایست که این شخصیت بزرگ در منچستریونایتد را از نزدیک به یاد میآورد". امبلینگ میگوید:
"او یک تاجر موفق بود اما خرید من یونایتد توسط او را نمیتوان یک خرید سوداگرانه دانست. این به جامعه، به شهر منچستر و کارگران مربوط میشد و نه بازگشت پول یک سرمایهگذاری."
گیبسن کار خود را در الدترافورد آغاز میکند. مشکلات باشگاه، چیزی فراتر از بازیکنان، کادر فنی و سرمربی است. کریکمر، رییس قبلی باشگاه روی نیمکت مربیگری مینشیند و با کمک او، گیبسن کمپ تمرینی کلیف را میساز. کمپی که تا سال 2000 پابرجاست و از آن دو نسل طلایی تاریخ باشگاه، پسران بازبی و پسران کلاس 92 الکس فرگوسن ظهور میکنند.
سپس گیبسن به سراغ شرکت راه آن استافوردشایر میرود تا ایستگاه قطار الدترافورد را تاسیس کنند.
در سالهای قبل از جنگ دوم، هنوز خبری از بهبود در نتایج نیست. تا فوریهی 1944 و زمانیکه گیبسن با 40،000 پاوند هزینه در زیرساختهای اقتصادی باشگاه، به سراغ یک مربی تازه نفس میرود.... مردی جوان که در 34 سالگی و پس از بازی برای لیورپول و من سیتی کفشها را آویخته... مردی به نام مت بازبی!
در سال 1948، منچستریونایتد برای اولین بار پس از 40 سال به فینال اف ای کاپ میرسد. فتح اولین جام پس از سال 1910. اگرچه آقای گیبسن در آن بازی به علت بیماری در ورزشگاه حاضر نیست.
کریکمر که در آن روزها در سمت دستیار گیبسن هنوز در باشگاه حاضر است در نامهای شرح بازی فینال برابر بلکپول و برد 4-2 را برای رییس مینویسد:
"همه چیز طبق برنامه پیش رفت. نمایش ما عالی بود و جمعیت اتمسفری بی نظیر را به وجو آوردند. امروز استرتفورد، سالفورد و تمام منچستر بزرگ به پسران شما ادای احترام کردند، اگرچه این مهمانی بدون شما چیزی کم داشت"
بعد از جنگ، هنوز دردهای بزرگی برای طرفداران وجود دارد. از دست دادن عزیزان، مصایب و ویرانیها و نگاه به الدترافورد تخریب شده. من یونایتد در آن سالها مجبور است به خاطر خرابیهای به بار آمده از جنگ در الدترافورد ، در ورزشگاه مینرود، خانهی من سیتی بازی کند.
گیبسن در 70 سالگی همچنان شیفتهی ساخت و ساز و اجرای اهداف بلندپروازانه است و اینبار او به سراغ الدترافورد ویران شده میرود. تعمیر و بازسازی ورزشگاهی که زیر بمباران لوفت وافه ی رایش تخریب شده. من یونایتد سرانجام و در سال 1950 به الدترافورد باز میگردد. پیروزی 3-0 برابر بولتون واندرز، همسایهی منچستر جشن بزرگی برای بازگشت به الدترافورد در آغاز فصل 1950/51 است.
رقابت در بالای جدول. رتبهی چهارم لیگ در سال 1951. نایب قهرمانی فصل 51/52 و ... سرانجام قهرمانی پرشکوه و فتح لیگ در سال 1953. با بازیکنان جوان تازه نفسی که جانشین قدیمیها میشوند. راجر بیرن 22 سال، جانی بری، جکی بلنچفلاور....
من یونایتد قهرمانی را با برد 6 گله برابر آرسنال در هفتهی آخر جشن میگیرد. اما.... در روز پایانی جای یک نفر خالیست. مردی که در ماه سپتامبر، در روزهای آغازین فصل و وقتی من یونایتد پیروزی در دربی را برابر من سیتی جشن میگیرد، برای همیشه با الدترافورد وداع میکند. جیمز ویلیام گیبسن، متولد 1877. مرگ سپتامبر 1952!
پس از گیبسن، میراث او در باشگاه برای همیشه ماندگار میشود. در حالیکه همه انتظار دارند فرزند جیمز، الن گیبسن جانشین پدر شود، آلن اما به خاطر بیماری همسر از این سمت امتناع میکند و مردی نام آشنا برای پیرمردهای انگلیسی جانشین گیبسن میشود.
باشگاه بزرگ، تیمی که گیبسن ساخت، قهرمان لیگ و اف ای کاپ حالا رییسی بزرگ میخواهد. جانشین جیمز گیبسن، هارولد هاردمن است. مردی که سالها قبل با تیم ملی بریتانیا، مدال طلای المپیک 1908 را به لندن آورده. هاردمن با جاه طلبی و ایدهآل گرایی و البته اعتماد به بازبی پیش میرود. با دست و دلبازی نظرات بازبی را میپذیرد. به هرید بابی و جرجی جوان اعتماد میکند. مردانی که بعدتر امپراطوری بابی چارلتن و جرج بست را در الدترافورد به راه میاندزاد.
این هاردمن است که با الهام از نام خانوداگی خود، سرسختانه و استوار پس از فاجعهی هوایی مونیخ پیام خود را به طرفداران و بازماندگان باشگاه در برنامهی اولین بازی پس از سقوط میرساند:
"یونایتد (ایهام میان نام باشگاه و معنی یونایتد، اتحاد) ادامه خواهد یافت. باشگاه وظیفهای در قبال مردم و فوتبال دارد. ما باید ادامه دهیم حتی اگر به سختی در هم شکسته باشیم. این تراژدی ای است که تا سالیان سال ما را غمگین میکند اما ما میدانیم که تنها نیستیم. این ضربهای بزرگ به فوتبال بریتانیاست و ما میدانیم که هر جا فوتبال بازی شود، مردم به یاد ما خواهند بود...."
هاردمن پیش از آن بار دیگر صلابت خود را به رخ میکشد. وقتی پس از تاسیس جام باشگاههای اروپا در سال 1955، اتحادیه به تیمهای انگلیسی اجازهی شرکت در آن مسابقات را نمیدهد، این هاردمن است که سران اتحادیه را "مرتجعین سرسخت مینامد" و با کمک بازبی و شکستن سد، منچستریونایتد را به نخستین تیم انگلیسی حاضر در مسابقات اروپایی تبدیل میکند....
عنوانی که یک دهه بعد با پیروزی درخشن پسران بازبی در ومبلی، به "نخستین قهرمانان انگلیسی در اروپا" ارتقا مییابد. و ترسیم تصویر شیاطین سرخ تشنهی موفقیت با ورود سر الکس فرگوسن در عصر معاصر.... منچستریونایتد، پرافتخارترین تیم در لیگ فوتبال انگلستان...