اختصاصی طرفداری - در ماه اکتبر سال گذشته در ورزشگاه پارک دو پرنس در انتظار تماشای بازی دو هم گروهی یوونتوس در لیگ قهرمانان اروپا یعنی پاری سن ژرمن و بنفیکا بودم و پیش از آغاز بازی نیز در گوشی تلفن همراه با توجه به علاقه ای که به دنبال کردن یوونتوس دارم، بازی این تیم را با مکابی تماشا می کردم.
مطابق روال دو فصل اخیر، حین تماشای بازی یوونتوس سر خود را به نشانه نارضایتی از عملکرد فنی این تیم تکان می دادم. خبرنگار فرانسوی که نمی شناختم و در صندلی کنار من حضور داشت، بدون مقدمه از من پرسید که آیا فکر می کنم مکس الگری از عمد به دنبال کسب نتیجه و پیروزی های 1-0 و حداقلی است تا در برابر منتقدان خود قدرت نمایی کند و در عین حال هواداران یوونتوس را آزار دهد؟ در آن زمان برای اولین بار شاید پیش از همه با این گزاره و تئوری رو به رو شدم و در همان زمان نیز با لبخندی پاسخ دادم که بعید می دانم چنین چیزی حقیقت داشته باشد و احتمالا شبیه یک جوک و شوخی فانتزی است.
بیش از هشت ماه از آن روز در پارک دو پرنس میگذرد و گزاره ای که آن روز برای اولین بار شنیدم، بارها و بارها طی هشت ماه اخیر تکرار شده و حتی به نشستهای خبری ماسیمیلیانو الگری نیز راه پیدا کرده است. امروز اما در پایان فصل دوم حضور مکس الگری در یوونتوس (دوره دوم) با قاطعیت میگویم که به طور جدی باید حقیقت این گزاره مورد بررسی قرار گیرد و به احتمال زیاد این گزاره میتواند حقیقت داشته باشد. مکس الگری یوونتوس را در این فصل در چنان بحران عمیقِ فنی قرار داده که آینده این باشگاه در صورت ادامه حضور این فرد، میتواند به شدت تحت تاثیر قرار گیرد. هویت، جذابیت، شکوه و فرهنگ این باشگاه در صورت ادامه حضور مکس الگری و ادامه این روند توسط او، به طور جدی در خطر است و یوونتوس میتواند در چنان مسیر سقوطی قرار گیرد که هیچ گاه در طول تاریخش (حتی در سال 2006) نیز در آن قرار نگرفته است.
در این یادداشت یک بحث فنیِ مختصر و کاربردی درباره وضعیت فنی یوونتوس زیر نظر مکس الگری به شما ارائه میدهم. بحث فنیای که پیش از این نیز در طول فصلی که به اتمام رسیده بارها به آن اشاره کرده ام و مفصل نیز به آن پرداخته ام (اینجا و اینجا). اما حالا در پایان فصل این بحث نیز میتواند حسن ختام ماجرای غم انگیز یوونتوس زیر نظر مکس الگری باشد و بار دیگر وضعیت اسفناک این تیم را از لحاظ فنی تایید کند.
خیلی سریع وارد بحث میشوم. به تصویر زیر دقت کنید که مربوط به PASSMAP یا «Passing Network» یوونتوس در دیدار مقابل سویا است (تصویر از گروه فنی MarkStats استخراج شده). دور برگشت مرحله نیمه نهایی لیگ اروپا که یوونتوس این فرصت را داشت فصل خودش را با وجود کسر کیلویی امتیاز نجات دهد. بارها درباره این نقشه در یادداشتهای فنی گذشته توضیح دادهام. مطالعه و تحلیل تخصصی دقیق این نقشه به طور مستمر در تمامی بازیهای یک تیم میتواند به خوبی به ما نشان دهد که تیم مورد نظر اصطلاحاً «چه کاره» است. همراه با توپ چه برنامههایی را دنبال میکند، روشهایش برای رسیدن به دروازه حریف در جریان بازی چگونه است، کدام بازیکنان در چه پست و فراتر از آن نقشهایی بازی میکنند، کدام بازیکنان نقش ویژه و محوری به عهده دارند و انبوهی دیگر از اطلاعات فنی که توسط بزرگترین مربیان دنیا و تیم فنیشان از این نقشه استخراج میشود و مورد استفاده قرار میگیرد.
این تصویر PASSMAP باشگاهی بزرگ به نام یوونتوس در یک نیمهنهایی اروپایی است. این نقشهای است که در هر دوره مربی گری میتواند تحت عنوان «چگونه فوتبال بازی نکنیم» به مربیان و آنالیزورها آموزش داده شود. یک ضدارزش استثنایی و کامل که میتواند نقشه راه باشد. باور کنید که حتی یک تیم محلی در یک سطح نیمهحرفهای (که دارای سرمربی است) نیز نمیتواند چنین PASSMAP زشت، بیمعنی، آشفته و بدون دلیل را در یکی از آخرین بازیهای فصلش خلق کند. این تیمی است که هیچ برنامهای همراه با توپ ندارد، مشخص نیست بازیکنانش قرار است در چه پست و نقشی به میدان روند، هیچ علاقهای به بازی با توپ ندارد، وظایف بازیکنان همراه با توپ معنایی ندارد و در یک کلام یا سرمربی ندارد، یا سرمربیاش علاقهای به کار فنی ندارد، یا سرمربیاش توانایی کار فنی ندارد و در نهایت یا اینکه سرمربیاش یک انسان دارای مشکلات روانی است! باور کنید چیزی جز یکی از این چهار گزاره نیست و باتوجهبه اینکه یوونتوس روی کاغذ سرمربی دارد، تنها یکی از سه گزاره آخر میتواند صحیح باشد و انتخابش را به شما واگذار میکنم!
برای اینکه بتوانید یک مقایسه صحیح انجام دهید و بهتر مفهوم PASSMAP (توضیحات مفصل فنی) را به طور درست و صحیح درک کنید، به یک PASSMAP از ناپولیِ جذابِ لوچانو اسپالتی در فصل تازه به اتمام رسیده، دقت کنید. تصویر زیر PASSMAP تیمی است که صاحب دارد، یک سرمربی دارای ایده دارد، تیم فنی دارد، کار فنی میکند و در یک کلام، علاقه به فوتبال بازی کردن دارد. یک PASSMAP مدرن که بارها و بارها از ناپولی در طول فصل تکرار شده و بیانگر تفکرات سرمربیاش بوده. آرایش جذاب 5-3-2 که بارها در طول فصل از آن صحبت کردهام (اینجا و اینجا) در نقشه متجلی است.
پنج بازیکن خط جلو بهخوبی فضاهای فنی مشخص این آرایش را به خود اختصاص دادهاند. تیمی پویا که همراه با توپ بهخوبی آن را در زمین حریف به گردش درآورده و موقعیتسازی کرده است. بازیکن شماره 68 (استانیسلاو لوبوتکا) بهخوبی نقش محوری در جلو خط دفاعی عهدهدار بوده و وظایفش مشخص است و انبوهی از اطلاعات فنی دیگر که از این نقشه قابلاستخراج است و تفکر تیم را همراه با توپ مشخص میکند. تماشای این نقشه از لحاظ زیباییشناسی بصری نیز بسیار لذتبخش است و هماهنگی زیبایی دارد. حالا این نقشه را با نقشه قبلی مقایسه کنید تا متوجه عمق فاجعه فنی در یوونتوس شوید. این فقط مربوط به بازی با سویا نمیشود. همانطور که در یادداشتهای گذشته به طور مفصل بحث فنی کردهام، یوونتوس در تمامی بازیهای این فصلش چنین شرایطی را دارا بوده و این مسئله واقعاً باورنکردنی است.
حالا اگر رویکرد یوونتوس را بدون توپ نیز در همان بازی با سویا بررسی کنیم، اوضاع بدتر هم میشود چرا که هویت و فرهنگ یوونتوس زیر سوال میرود. بدون توپ رویکرد سرمربی این باشگاه، نه صرفاً رویکرد بی رویکردی (!) که این بار رویکرد بزدلانه و حقیرانه است. تیمی به عظمت یوونتوس با هنرنمایی پرزیدنت سابق کلاه بردارش (کلاه برداری از هواداران خودی) این گونه از لحاظ فنی حقیر شده که بدون توپ تنها به حضور در محوطه جریمه خودی و دفاع سنتی "بکش زیرش" پرداخته است. تصویر زیر نقشه موسوم به «Territories of control» یوونتوس در دیدار مقابل سویا بدون مالکیت توپ است (تصویر از گروه فنی MarkStats استخراج شده). این نقشه به ما نشان میدهد که بازیکنان یوونتوس از حیث انجام کنشهای تدافعی، کدام مناطق را در زمین مسابقه پوشش دادهاند.
برای اینکه بازیکنان در این نقشه ظاهر شوند، باید حجم مشخص و حداقلی از کنشهای تدافعی را در مناطق مختلف و تحت کنترل خود، ارائه داده باشند. اگر بازیکنی در این نقشه وجود نداشته باشد، به این معنی است که عملاً بدون توپ، فعالیتی نداشته و نتوانسته حجم مشخصی از کنشهای تدافعی را از خود نشان دهد. نگاه کنید که مکس الگری چهقدر تفکراتش حقیرانه است که در نیمهنهایی رقابت درجه دو اروپایی باشگاهی به عظمت یوونتوس را وادار کرده این گونه در محوطه جریمه خودی جمع شود و بدون توپ فقط روش سوپر مدرن (!) علیاصغری را با بکش زیرش ها و دفع توپهای پیاپی اجرا کند. هیچ بازیکنی از یوونتوس هیچ کنش تدافعی مستمری در نیمه زمین سویا نداشته که این گزاره، در فوتبال مدرن، فاجعه مطلق و سیاهی است که فراتر از آن چیزی نمیتواند وجود داشته باشد. شما فکر میکنید این رویکرد فقط مربوط به بازی مقابل سویا میشود؟ همانطور که بارها در گذشته نیز توضیح دادم، پاسخ خیر است. یوونتوسِ الگری به طور مستمر طی دو فصل گذشته به همین شکل بازی کرده است.
مشخص نیست چه بر سر مکس الگری طی سالهای خانهنشینی پس از دوره اول حضور در یوونتوس آمده که تبدیل به چنین فردی از لحاظ فنی و حتی شخصیتی شده. فردی که دو فصل است از آزاردادن هواداران خودی با اظهارنظرهایش، حرکات مسخرهاش در کنار زمین، داد و فریادهای بیدلیلش و لجبازیهای کودکانهاش لذت میبرد. او از قدرتنمایی در برابر منتقدانش آرام میشود و حقیقتاً بعید نیست که بهعمد دنبال پیروزی 1-0 باشد تا در برابر منتقدانش قدرتنمایی کند و درعینحال هواداران یوونتوس را نیز آزار دهد. گزارهای که در ابتدای یادداشت به آن اشاره کردم، چند بار در نشستهای خبری الگری نیز از او پرسیده شده و عصبانیت او را به همراه داشته که نشان میدهد میتواند حقیقت داشته باشد.
مکس الگری میگوید فوتبال اختراع شیطان است؛ اما از نظر من، او خودش حتی میتواند مخترع شیطان بوده باشد. او با عملکرد فنیاش، اظهارنظرهایش، مصاحبههایش و مسخرهبازیهای تکراریاش در کنار زمین از لحاظ روحی و روانی نیز میتواند بررسی شود. در تعریف سادیسم احساسی آمده: «شخص از تحقیر و آزار روحی دیگران لذت میبرد و از پایمالکردن شخصیت دیگران ارضا میشود.»
این تعریفی است که ما در ذرهذره حرکات، صحبتها و زبان بدن مکس الگری طی دو فصل گذشته و علیالخصوص فصل تازه به اتمام رسیده، شاهد بودهایم و به نظر میرسد این مسئله میتواند پروژهای برای مطالعه تخصصی توسط یک روانشناس باشد. از لحاظ فوتبالی اما حتی تصور اینکه یوونتوس قرار باشد یک فصل دیگر با مکس الگری با این روند ادامه دهد، بهخودیخود همچون یک شکنجه میماند چه برسد به اینکه تحقق نیز پیدا کند. جناب الگری این روزها بدون توجه به پیشنهاد گران قیمت الهلال، به دنبال کارهای پیش فصل یوونتوس است و تا این لحظه نیز ارادهای در مدیریت یوونتوس برای تغییر دیده نشده است. اگر مکس الگری در یوونتوس بماند و رویکردش همان رویکرد دو فصل گذشته باشد، سقوطی به ناکجاآباد در انتظار یوونتوس خواهد بود که هواداران این تیم آرزو کنند ای کاش به بار دیگر به سال 2006 بازگردند.