مرور خاطرات گل تاریخی گوردون مک کوئین در ومبلی
.....
هنوز هم میتوانید در حیاط خانههای قدیمی اسکاتلند، تکه هایی از چمن ومبلی را در آن بازی پیدا کنید... روزی که اسکاتلند، با گل گوردون مک کوئین انگلیس را شکست داد. |
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/article-0-1b37aa88000005dc-874_634x478.jpg)
قرار دان پرچم اسکاتلند بالاتر از پرچم پرچم انگلستان در میان تیمهای حاضر در جام جهانی 1974 مونیخ، جا گذاشتن انگلیسیها در سفر دور و دراز به آرژانتین در سال 1978، تصاویر کاپیتان بیلی برمنر کنی دالگلیش، پیتر لوریمر و... روی جلد مجلات انگلیسی و.... هر کدام بخشی از خاطرات خوش اسکاتلندی یها در سالهای دههی 70 میلادی ست... یک کارت پستال زیبا از خاطرات درخشان در پاکتی پر زرق و برق که با مهری تاریخی مهر و موم میشود. روزی که اسکاتلندیها در ومبلی به زمین ریختند و بردی تاریخی را جشن گرفتند... با شلیک کنی دالگلیش و ضربهی سر تاریخی گوردون مک کویین
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/article-2392193-1b37804d000005dc-296_634x466_1.jpg)
هنگام یادآوری خاطرات آن بازی در ومبلی، خبری از آن موهای بلند مجعد مک کوئین نیست. گوردون مک کوئین، در سال 2013 خاطرات خود را به یاد میآورد. از دو سال قبل و زمانیکه مشخص شد به سرطان حنجره مبتلاست تا وقایع آن روز در ومبلی...
" من در یکی از برنامههای اسکای اسپرت حاضر بودم. بعد از برنامه یکی از بینندگان ایمیلی به برنامه که صدای گوردون مثل همیشه نیست. نشانههایی که در صدای اوست، شبیه علائم سرطان حنجره است..."
آن بیننده، از قضا یک متخصص گوش و حلق و بینی است. گوردون بلافاصله به پزشک مراجعه میکند و مشخص میشود ابتلا به سرطان واقعیت دارد:
" هیچوقت از آن نترسیدم. اطرافیانم نگران من بودند. خصوصا بچهها. شاید قبلا چنین خبری مثل حکم اعدام بود اما من میدانستم که باید مثبت باشم. علیه سرطان. هیچوقت مثل یک بیمار نبودم...."
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/_methode_times_prod_web_bin_a9d8f3e4-4d4b-11e7-a7b8-5e01acd01516_0.jpg)
روزهای اول درمان برای گوردون دشوار. حتی در برههای او قدرت تکلم ندارد و با سوت زدن همسرش را در فروشگاه خبر میکند. با این حال روند درمانی بهتر و بهتر میشود. مراجعات از شش ماه به یک سال... تا زمانیکه گوردون مک کوئین میتواند خاطرات گذشته را به خوبی برایمان تعریف کند:
"وقتی برای تیم ملی اسکاتلند بازی میکنید حس پیشرفت دارید... و شما تلاش میکنید تا در یک بازی مهم برابر انگلیس به میدان بروید. از آنها شکست میخورید. اینبار تلاش میکنید با پیشرفت خود، برابر آنها پیروز شوید... گلی مهم را بزنید...بهتر از این نمیشود.. ."
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/_methode_times_prod_web_bin_984896ae-ceaf-11eb-9bfa-a3bc386e6928.jpg)
با این حال، حتی خود مک کوئین هم از بازی سال 1977 بیش از گل خود، هجوم طرفداران ارتش تارتان به چمن ومبلی را به باد میآورد. طرفدارانی که تکههایی از چمن، را به خانه میبردند. و زرنگ ترهایشان بخشهایی از تیر دروازه را. تا ماهها در اسکاتلند، کافههای که بخشی از تیر دروازهی آن بازی را جلوی در گذاشته بودند مشتری بیشتری داشتند. مک کوئین میگوید:
"در اتوبوس و در راه ومبلی فهمیده بودیم که چیز عجیبی در حال وقوع است. همه جای لندن اسکاتلندی ها را میدیدید. ما با الی مک کلود به جام جهانی 78 رسیده بودیم، از قدرتهای اروپا بودیم و الی مدام به ما میگفت که شما توان قهرمانی جهان را دارید!"
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/getpaidstock.com-648b485b947ab_0.jpg)
و بعد مک کوئین از ورود به ومبلی میگوید:
" تونل آنجا بسیار طولانی ست. هنگام راه رفتن در آن چیزی را نمی دیدیم و فقط سر و صدای ورزشگاه را میشنیدیم. وقتی وارد زمین شدیم منظرهی شگفت انگیزی بود. دریایی از ارتش تارتان. اسکاتلندی ها در همه جا. چیزی که هرگز رخ نداده و نخواهد داد."
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/article-0-1b37a91e000005dc-160_634x451.jpg)
از 98 هزار نفر تعداد رسمی تماشاگر ثبت شده برای آن بازی در ومبلی، 70 هزار نفر اسکاتلندی بودند. و این در حالیست که بسیاری، بدون آنکه بلیت رسمی داشته باشند هر کدام خود را به روشی به ومبلی رساندند. برای تماشای بازی مهیج تیم انگلیس به رهبری دان ریوی برابر اسکاتلندی ها.
" ریوی، من و جو جردن را به خوبی از دوران لیدز میشناخت. از طرفی در تمام طول آن هفته من و جو در تمرینات هدف ارسالها بود. چیزی که الی مک کلود میخواست، یک ارسال عالی و پرواز ما دو نفر، یکی در تیر نزدیک و یکی در تیر دورتر بود."
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/getpaidstock.com-648b487f05aca_0.jpg)
و بعد مک کوئین در 61 سالگی، با تمام جزئیات خاطرات آن گل را از روی عکس ترسیم میکند :
" هارتفورد همیشه ضربات ایستگاهی ما را عالی مینواخت، آن توپ از جناح چپ روی سر من نشست. من بالاتر از همه در محوطهی جریمه. می توانید بروس ریوچ، شماره 6 را ببینید. تروور فرانسیس پیراهن 7 را پوشیده است و من فکر می کنم شماره 11 ری کندی....."
مک کوئین سپس با تسلط بر هیجان خود میگوید:
" بیچاره گری مک الیستر. او یک بار برابر انگلیس پنالتی خراب کرد و هنوز هم شماتت میشود. دنیای همین است. با یک گل جایگاه های زیادی تغییر میکند. با این حال، من با آن زندگی میکنم. من عاشق فوتبال هستم و آن روز، بهترین روز زندگی من بود.... ما در تلویزیونهای بزرگ میتوانستیم از ابعاد جشن طرفداران با خبر شویم. تمام مهمانی هایمان لغو شد. طرفداران لندن را به یک مهمانی بزرگ تبدیل کرده بودند. همه جا بوی ویسکی میآمد... صبح روز بعد، طرفداران در راه قطار به هیوستون جلوی من را میگرفتند و میخواستند تکه چمنهای یادگاریشان از ومبلی را با دست لمس کنم! خب امکان امضای آنها که نبود... "
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/article-2392193-1b3e4519000005dc-766_634x417.jpg)
مک کوئین پس از آن گل و آن بازی از لیدز راهی من یونایتد میشود. و اسکاتلند، علیرغم شایستگی در جامهای بعدی و بعدی ناکام میماند. در 1978 و پس از شکستن غرور مک کلود برابر. پسران حشمت خان مهاجرانی و حشمت ریزه میزه. در 1982 و 1986 حتی با ورود نسل جدید و گرم و سونز و هنسن و دالگلیش هم بدبیاریها ادامه دارد و در آغاز دههی 90، فاصلهی میان فوتبال انگلیس و اسکاتلند روز به روز بیشتر و بیشتر میشود... حالا پیرمردهای اسکاتلندی، هنوز هم شیفتهی مرور آن گل مک کوئین به دروازهی ری کلمنس به گزارش جان موتسون هستند... حتی اگر چشمهایشان با خبر مرگ کلمنس و آن شیرجه های معرکه، موتسون و آن صدای جادویی و گوردون مک کوئین، بازیگر نقش اول آن نمایش تر شده باشد... هنوز هم بوی خوش آن تکه چمن از حیاط پشتی به مشام میرسد آقای مک...