اتحادیهی نویسندگان صدر، در مجموعهی "داستان اصالت"، سال به سال و دوره به دوره پیش خواهد رفت. در هر قسمت، ظهور، نزول و ثبات در تیمهایی که روزی مانند من سیتی در این فصل تاریخ را نوشتند را بررسی خواهیم کرد. و به دنبال پرسشهایی اساسی میگردیم. نقش پول در موفقیت تیمها، مردان بزرگ، بسترهای فرهنگی و اجتماعی و .... برای یافتن هر چه کاملتر معنای واژهای که این روزها، به بهانهی فصل تاریخی من سیتی بارها تکرار میشود: اصالت
قسمت اول: رئال مادرید
قسمت دوم: منچستریونایتد
|
وقتی مردم در اینجا دربارهی بیل شنکلی صحبت میکنند، تصور میکنید او فراتر از یک انسان بوده! قادر به انجام هر کاری. وقتی به گذشته نگاه میکنید این چیزها درست است. هیچکس با مشکلات او مواجه نبود. ساخت باشگاه، زمین تمرین، بازیکنان، هویت و ... از هیچ کجا. خوشحالم که مجبور نیستم چنین کارهایی را دوباره انجام دهم چون همهی چیز را در این باشگاه بیل شنکلی انجام داده... بدون او، لیورپول با چیزی که امروز میشناسیم متفاوت بود"
یورگن کلاپ پس از قهرمانی لیگ قهرمانان در مصاحبه با مجلهی لیورپول اف سی
|
![](https://ts10.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/top10pix_9.jpg)
روز 19 آوریل سال 1954، تیره و تار ترین عید پاک در بندر مرسی ساید است. روزی که لیورپول 4 بار دروازهی میدلزبورو را باز میکند، بیلی لیدل، بزرگترین بازیکن تاریخ باشگاه در آن دوران آخرین گل خود را در دسته 1 میزند و تمام اینها عذابی مضاعف در اتمسفر سورئال آن روز آنفیلد است.: 22 هزار نفر در آنفیلد سقوط از پیش مشخص شدهی لیورپول را همراه بورو به دسته 2 نظاره میکنند.
جان مارتین، طرفدار قدیمی لیورپول، چیزهایی از 15 سالگی خود و آن بازی به یاد میآورد:
"حتی به عنوان یک هوادار نوجوان آرمانگرا امیدی به بازگشت لیورپول به کلاس بالاتر نداشتم. درست است که ما بیلی لیدل بزرگ را داشتیم. رانی موران را داشتیم، و یک وینگر جدید به نام الن آکورت که برای مقدماتی جام جهانی 1958 به تیم ملی هم دعوت شد اما تیم ما، تیمی متوسط با بازیکنانی که صادقانه تلاش میکنند اما سرانجام بازندهی سربلند هستند بود..."
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/liverpool-manager-shankly-pictured-tv-williams-21658284_37.jpg)
سرمربی لیورپول در آن دوران دان ولش است. مردی که به نظر مارتین "هرگز بخشی واقعی از باشگاه نبوده" مردی که بیشتر دوران فوتبال خود را در چارلتون اتلتیک گذرانده و در برابر هیات مدیرهی لیورپول، که مطابق سنت دیرینهی آن سالهای فوتبال انگلیس در تصمیمات تیم، تا تعیین ترکیب 11 نفره نقش دارند، حرفی برای گفتن ندارند. هیات مدیرهای متشکل از یک صاحب رستوران، یک وکیل و یک تاجر زغالسنگ!
در حقیقت دو یا سه مربی بزرگ در آن دوران از جمله سر مت بازبی در من یونایتد و هری پاتس در برنلی هستند که در باشگاه خود حرف اول را میزنند و با مدیرانی پیشرو همراهند. در سال 1956 و پس از سپری کردن دو فصل در دسته 2، مشخص میشود که اگر چیزی در باشگاه لیورپول تغییر نکند، آنها برای همیشه یک باشگاه متوسط باقی خواهند ماند. همان سالی که توماس ویلیامز، به سمت مدیر باشگاه ارتقاء مییابد.
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/liverpool-manager-shankly-pictured-tv-williams-21658284_3.jpg)
توماس والنتین ویلیامز با نام اختصاری تی. وی ولیامز. یک تاجر پنبه در سالهای آغازین قرن نوزدهم. آقای ویلیامز از سال 1918 سهامدار باشگاه است. با بسته شدن ساختمان تجارت پنبه در بندر لیورپول و تغییرات بزرگ در صنایع منسوجات پس از جنگ، ویلیامز برای همیشه تجارت را کنار میگذارد و با 1000 سهم، به عنوان سهامدار عمدهی باشگاه قدرت در عزل و نصب مدیران و مربیان را دارد.
در دسامبر 1959، ویلیامز برای مذاکره با یک مربی جوان به هادرزفیلد سفر میکند. با پیشنهاد مربیگری "بهترین باشگاه کشور!" و مربی جوان پاسخ میدهد: "مگر بازبی از منچستریونایتد رفته؟!" پس از شوخی طعنه آمیز، مباحث جدی تری مطرح میشود:
"من در صورت داشتن اختیار تام و بدون دخالت هیچ شخص دیگری در تمام امور باشگاه مربیگری لیورپول را خواهم پذیرفت."
خوشبختانه پاسخ توماس ویلیامز به بیل شنکلی مثبت است!
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/liverpool-manager-shankly-pictured-tv-williams-21658284_18.jpg)
«اعتماد به نفس و عزم راسخ مربی جدید لیورپول مشهود است. وقتی کنار او هستید، به وضوح انرژی مردی را که برای ساخت چیزهای بزرگ آمده را دریافت میکنید."
خبرنگار دیلی پست، به عنوان یکی از حاضران مراسم ورود بیل شنکلی به باشگاه لیورپول، به توصیف مشاهداتش میپردازد و لزلی ادواردز در لیورپول اکو مینویسد:
"لیورپول، مردی را که میخواست به خدمت گرفت. او 100% متعلق به این باشگاه است. یک متخصص و یک مرد مشتاق"
اینکه اظهار نظر ادوارد چقدر ناشی از خوشبینی دائمی مهمترین نشریهی شهر لیورپول است و چقدر یک پیشبینی شگفتانگیز واقع بینانه بیشتر شبیه رازی بی پاسخ است. اما تیلور، مربی قبلی لیورپول علیرغم شناخت کامل از تیمی که دو فصل را در دسته 2 گذرانده در پیامی برای شنکز به روزنامهها میگوید:
"از طرف من به آقای شنکلی بگویید برای او آرزوی موفقیتهای بینالمللی باشگاه را دارم. امیدوارم او به رویاهای جاهطلبانهاش برسد"
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/picture12.jpg)
مشکلات لیورپول، چیزی بیشتر از بازیکنها، بازی در دسته 2 و شکست چهار صفری است که شنکز در اولین بازی خود برابر کاردیف متحمل میشود. همه چیز در باشگاه بیشتر شبیه یک ویرانه است. یک "بیابان ویرانه"
ملوود فقط یک زمین تمرین نیست. همانطور که آنفیلد فقط یک استادیوم فوتبال نیست و لیورپول یک باشگاه فوتبال. ملوود در زمان ورود بیل شنکلی در سال 1959 یک زمین بیابانی با مهمات جنگی در گوشه و کنار آن است. شنکز در بدو ورود به آنجا با اشاره به ویرانیهای ناشی از جنگ میپرسد:
"مگر اینجا آلمانی داریم؟"
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/liverpool-manager-shankly-pictured-tv-williams-21658284_24.jpg)
تکههای شیشه و آهن و چوب در گوشه و کنار زمین تمرین به بازیکنان آسیب میزند. در قدم اول تمام ضایعات به خارج از کمپ تمرینی باشگاه منتقل میشود و بعدتر ورود تجهیزات. سکوهای چرخ دار متحرک، دیوارهایی برای تمرین شوت زدن بازیکنان، تخته های شنا، دروازههای کوچک. بیلی هوارد، بازیکن 17 سالهی آن دوران لیورپول میگوید:
"آن روزها من با دوچرخه به کمپ تمرین میرفتم. فردای روزی که شنکز با لیورپول قرارداد امضا کرد را فراموش نمیکنم. وقتی در رختکن بودم او ناگهان از پشت سر من آمد و گفت پسر جان، نمیدانی قوطی روغن کجاست؟ درهای اینجا زیاد جیرجیر میکنه!" و من با تعجب به او جای روغن را نشان دادم"
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/snapinsta.app_241102577_136350425361866_4249472446947013202_n_1080.jpg)
شنکز، همه جا هست. هنگام روغن کاری درها. جمع کردن خرده شیشهها. پشت ماشین برف روب برای آماده کردن چمن آنفیلد... روزهای جمعه، در ملوود مسابقهی فوتبال بین بازیکنان تیم اصلی لیورپول و تیم کادر فنی برگزار میشود. آنجا هم خود شنکز همیشه یک پای بازیست. یک مسابقهی کاملا جدی. شنکز مسابقهی سنتی جمعه ها در ملوود را "ومبلی کوچک" میخواند.
در فصل اول خبری از خرید بازیکن جدید نیست. از دسامبر 1959 تا تابستان 1960. و در فصل 1960/ 61، تنها یک بازیکن خریداری میشود. در تابستان 1961 است که با ورود رانی ییتس و ایان سنت جان لیورپول شکل و شمایل یک تیم مدعی را میگیرد. بیل شنکلی با اضافه کردن سه بازیکن به تیمی که تحویل گرفت، میتواند به 8 سال سخت بازی لیورپول در دسته 2 پایان دهد. 3 بازیکن جدید و یک کمپ تمرینی تازه. شنکز در جشن صعود میگوید:
"میدانید چرا مربیگری در لیورپول را پذیرفتم؟ رازش این بود که من قبلا در این استادیوم برابر آنها بازی کرده بودم و جایگاه کاپ را دیده بودم. میدانستم غرش طرفداران در آنجا چه نیرویی دارد. مردمی که مثل خود من عاشق فوتبال بودند و با آن زندگی میکردند."
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/liverpool-manager-shankly-pictured-tv-williams-21658284_34.jpg)
شنکز، در دومین فصل بازی در لیگ دسته 1، جام قهرمانی را به آنفیلد محبوبش میآورد. افتخاری بزرگ. پسرانی بزرگ. باشگاهی بزرگ. سپس رویاهای بازی جمعه در ملوود و ومبلی کوچک به پیروزی برابر لیدز در فینال اف ای کاپ و در ومبلی بزرگ تبدیل میشود. سپس بازی بزرگ اروپایی و پیروزی برابر اینتر در آنفیلد که با بدبیاری و باخت 4-3 در مجموع دو بازی و پروندههای پر ابهام از مردی به نام دژو سولتی رویای رسیدن به فینال اروپا را محو میکند. در سال 1970، بیل شنکلی با انقلابی دیر در آنفیلد نورافکنهای آنفیلد را بازسازی میکند. استانداردهایی تازه برای میزبانی در بازیهای اروپایی.
رویاهای بیل شنکلی، با وداع او در سال 1974 هیچگاه به پایان نمیرسد. باب پیزلی، همراه همیشگی شنکز ر بوت روم، رختکن قدیمی باشگاه در دههی 50 جامهای اروپایی را یکی پس از دیگری به آنفیلد میآورد. و جو فاگن، دستیار دیگر شنکز در آن روزها. و کنی دالگلیش... و میراثی که پیش از هرکدام از آن جامها در لابلای آجرهای آنفیلد و زمین چمن باشگاه و تور سرخ رنگ دروازه جاودانه میماند: لیورپول، باشگاه مردم.
![](https://ts14.tarafdari.com/contents/user775140/content-image/pa-660734-e1501415718156-600x401.jpg)