طرفداری | آنچه در ادامه میخوانید، خلاصهای از چند یادداشت در خصوص مسائل مربوط به فوتبال زنان است. پرواضح است که با خواندن استدلالهای متفاوت، با درک بیشتری قادر به صحبت دراینخصوص خواهید بود.
این یادداشت را میتوانید به صورت صوتی و با صدای حسین باقرشاهی عزیز گوش کنید:
مقدمه
اولین قدمها برای وجود یک تیم مستقل و مشهور زنان در فوتبال سال 1917 با تیم Kerr Ladies1 برداشته شد. زمان گذشت و این تیم توجه بیشتری گرفت. آنها در مسابقات خیریهی زیادی با تیمهای مردانه بازی کردند و ازآنجاکه توان رقابت داشتند، جلبتوجه میکردند. موفقیت و اشتیاقی که حول محور مسابقات آنها به وجود آمد بهگونهای بود که گاه باعث جذب 50 هزار تماشاگر در برخی مسابقات میشد. در یک مسابقهی خاص بین تیمهای «کر لیدیز» و «سنت هلن لیدیز» پنجاهوسههزار نفر برای تماشا آمدند و 14 هزار نفر پشت درهای بسته باقی ماندند. در واکنش، در پنجم دسامبر 1921 اتحادیه فوتبال انگلستان با ممنوعیت فوتبال زنان، در بیانیهای اعلام کند «فوتبال برای زنان مناسب نیست و نباید آنها را بابت فوتبال بازیکردن تشویق کرد» و در نتیجه از باشگاهها خواست که زمین خود را برای چنین مسابقاتی، در اختیار این تیم یا هر تیمی از زنان نگذارند. این مسئله، روند رشد فوتبال زنان را متوقف کرد و برای مدتی طولانی، دیگر خبری از فوتبال زنان نبود. در نیمه اول دهه 1960 بود که در کشورهای شمال اروپا مثل نروژ، سوئد و البته آلمان، دوباره فوتبال زنان اهمیت و شکل منظمی یافت. از آن لحظه به بعد، توسعه فوتبال زنان توقفناپذیر به نظر میرسد. این فوتبال به مهمترین استادیومهای اروپا و جهان آمد و محبوبیت آن لحظهبهلحظه بیشتر شد. از سال 2012 تا 2021، تعداد آکادمیهای فوتبال زنان در جهان دو برابر شده است. حالا بیش از 40 میلیون زن در جهان فوتبال بازی میکنند. سال 2022 بود که مسابقهی الکلاسیکوی زنان، 91553 تماشاچی را به نیوکمپ کشاند. ضربالمثلی در انگلیسی وجود دارد که میگوید «نمیتوانی چیزی باشی که نمیبینی» و حالا زنان فوتبالیست، بیشتر از همیشه در حال دیدهشدن هستند.
اگر بخواهیم کمی با تاریخ فوتبال زنان در ایران آشنا شویم، باید گفت از اواخر دههی 1340 بود که قبحِ فوتبال زنان شکست. دختران در برخی شهرها گاهی به عنوان دروازهبان و گاهی به عنوان بازیکن وارد تیمهای محلی و خیابانی شدند. همان دوره فدراسیون فوتبال شاهنشاهی تصمیم گرفت گروهی از زنان مستعد را برای شرکت در دورهی آموزش مربیگری فیفا، راهی کلاسهای آموزشی کند. در کلاسهایی در چند کشور آسیایی، اولین مربیان زن فوتبال تربیت شدند و پس از تماشای مسابقات تیم زنان ژاپن، تیمهای فوتبال زنان نیز با کمک همین زنان در ایران تشکیل شدند. تاج، اولین باشگاهی بود که تیم زنان تشکیل داد. دیهیم، پرسپولیس، عقاب و خسرم از دیگر باشگاههای پیشرو در فوتبال زنان بودند. اولین تیم ملی زنان ایران با جمعی از بازیکنان سابق والیبال و بسکتبال تشکیل شد و بازیکنان آن بین 12 تا 18 ساله بودند. تیم فوتبال منتخبی از زنان ایتالیا سال 1971 بهعنوان اولین تیمِ زنان دعوتشده به ایران آمد و دو بازی با تاج و منتخب تهران در امجدیه انجام داد. خارج از تهران، در استان گیلان و بخصوص انزلی، فوتبال زنان بسیار موردتوجه قرار گرفته بود. فوتبال زنان تا سال 1357 به رشد خود ادامه داد و بعد به خاموشی کامل فرو رفت. تا سال 1371، فوتبال زنان در ایران وجود خارجی نداشت و از آن تاریخ به صورت فوتبال سالنی در سالن دانشگاه الزهرا از سر گرفته شد. اولین لیگ فوتبال زنان در ایرانِ پس از انقلاب، در سال 1386 تشکیل شد. همچنان وضعیت فوتبال زنان در ایران تعریفی ندارد؛ امکانات حداقلی است به شکلی که برخی تیمها توان سفر به شهرهای دیگر برای مسابقات را گاه نداشتهاند، مسابقات صبحها برگزار میشود، پخش تلویزیونی وجود ندارد و اسپانسرها بسیار محدود هستند، باشگاهها بهراحتی تیمهای زنان خود را منحل میکنند، زمین به اندازهی کافی برای تمرین و بازی دختران نوجوان در بسیاری شهرها وجود ندارد، مسائل فرهنگی گاهی ایجاد مشکل میکنند، بازیکنان توسط همسرانشان ممنوعالخروج میشوند، بهخاطر حجابِ بیش از اندازه حذف میشوند و...
با این حال، در جهان مسئلهی فوتبال زنان در حال پیشرفت است و قصد داریم شما را با دنیای روز در این زمینه آشنا کنیم.
فوتبال زنان مثل مردان نیست و این خوب است | گاردین | جن آفورد | جولای 2022
سال 2015 در مصاحبهای با «اما هِیز» مربی تیم زنان چلسی، کار را بد شروع کردم. از او پرسیدم زنان هیچوقت در فوتبال میتوانند به مردان برسند؟ هفت سال از آن زمان گذشته و هنوز این سؤال مطرح است (البته مردان 50 سال زودتر شروع کردند که به آن هم میرسیم)؛ آن زمان جواب داد چرا نتوانیم قدردانِ زیبایی فوتبال زنان باشیم و چه احتیاجی به مقایسه وجود دارد؟ اینکه باید آن را به چشم محصولی متفاوت ببینیم. بهعنوان گزارشگری جوان و ایدهآلگرا منظورش را درست درک نکردم. مسئله یک نوع رفتار ضدزنِ درونیشده بود؟ فوتبال زنان در حال کسب محبوبیت بیشتری بود ولی فوتبالیستهای زن که بسیاری باید هزینهی زندگی در شهری گران مثل لندن را متحمل میشدند، به مشکل میخوردند.
زمان گذشت و کمکم متوجه منظور او شدم. ارزشی در درک بازی زنان بهعنوان محصولی متفاوت وجود دارد، چون واقعاً محصولی متفاوت است. در نتیجه فرصتهای متفاوتی هم در آن وجود دارد. برای مثال فوتبال زنان بابت تزریق بیپایان پول، به فساد نیفتاده است. خبری از سوءرفتار بازیکنان و فرهنگ هواداری سمی در آن وجود ندارد. به همین دلیل میتوان مسئله را طوری مدیریت کرد که به سمتوسویی که فوتبال مردان رفته، رهنمون نشود.
فضا در سکوهای مسابقات فوتبال زنان، خانوادگیتر است. واقعاً شگفتزده خواهم شد اگر یک سری هوادار مست را روی سکوها در مسابقات فوتبال زنان ببینم که روی هواداران ردیفِ پایینتر ولو شوند؛ این اتفاقی بود که در پلیآف «لیگ یک» سال 2019 تجربه کردم.
یوروی اخیر، از حیث پخش تلویزیونی و تعداد تماشاچی رکوردشکنی کرد و به نظر فوتبال زنان در سطح ملی، قدرتی در حال بزرگ و بزرگتر شدن است. تمام مسابقات به جذابی برد 4-0 انگلیس مقابل سوئد در نیمهنهایی نبودند؛ اما در مسابقات مردان هم تمام بازیها جذاب نیستند.
(بارسلونا / وولفسبورگ - لیگ قهرمانان اروپای زنان - نیوکمپ)
از سال 2017 که سوپرلیگ حرفهای فوتبال زنان در انگلستان دوباره فعال شد و باعث شد یک سری تیمهای بزرگ دوباره در فوتبال زنان تیمداری کنند؛ طرز فکر ONEclub (یک باشگاه) در لیگ دنبال شده است. این فلسفه که برخلاف فردگرایی موجود در فوتبال مردان است - تفاوت دستمزد دو بازیکن در یک تیم، که مثلا دستمزد محمد صلاح حدود هشت برابر لوئیز دیاز است- و اینطور عمل میکند فوتبال ورزشی تیمی است و تمام بازیکنان در موفقیت تیم به یک اندازه اهمیت دارند، پس تمام درآمدها به شکلی عادلانه بینشان تقسیم میشود. مشکلی که این بین وجود دارد این است که سطح درآمدها در فوتبال زنان بسیار پایین است که بیارتباط با سرمایهگذاری کمتر در این بخش نیست. مردانی این بین در شبکههای اجتماعی با حروف بزرگ مینویسند «زنان نمیتوانند استادیومشان را پر کنند» که شاید درست هم باشد؛ اما کسی سراغِ دلیل آن نمیرود.
سال 1921 اتحادیه فوتبال انگلستان، فوتبال زنان را ممنوع اعلام کرد و استدلالی که آورد این بود که فوتبال برای زنان مناسب نیست. یک سال پیش از آن، در مسابقهای در گودیسون پارک 53 هزار نفر برای تماشای مسابقهی فوتبال زنان آمده بودند. 92 سال طول کشید تا این رکورد شکسته شود. میراثی که آن ممنوعیت به جا گذاشت، بهعلاوه قوانین و فرمِ مردمحورِ بازی، به این معنی بود که زنان نیاز به حُسننیت اربابان مرد در زمینههای مختلف داشتند. مثلاً وقتی تیم مردان چارلتون اتلتیک سال 2006 از لیگ برتر سقوط کرد، برای کاهش هزینهها، آنها تیم زنان خود را تعطیل کردند.
اما میتوانست اوضاع اینطور نباشد. پروفسور جین ویلیامز نویسندهی کتاب «تاریخ فوتبال زنان» به من گفت که راههایی رادیکال برای تجسم دوبارهی فوتبال زنان وجود دارد. با او در «انجل سیتی» صحبت میکردم؛ یک فرنچایز فوتبال در آمریکا که توسط زنان تأسیس شد - توسط یک ستارهی هالیوود، ناتالی پورتمن. چنین اتفاقی هنوز در انگلستان رخ نداده و تیمهای زنان انگار اسپینآفی از باشگاههای مردانه هستند. سؤالی که اتحادیه انگلستان، یوفا و فیفا باید جواب بدهند این است که فوتبال زنان برایشان تنها یک ماشین پولساز دیگر است، کاری که مجبورند انجام دهند یا کاری که به لحاظ اخلاقی مجبور هستند برای رشد آن تلاش کنند؟
چرا فوتبال زنان، فوتبال واقعی نیست | علوم نروژ | آیدا برگستروم | فوریه 2015
فوتبالیستهای زن همیشه بابت دستمزد بیشتر غر میزنن، شاید بهتره از انجمن معلولان درخواست پول کمک کنن؛ این کامنتی در یک فروم فوتبالی نروژی به اسم VG، مربوط به سال 2009 بود. توصیفات توهینآمیز و ارعابکننده خطاب به فوتبالیستهای زن، هیچوقت کم نبوده است. فوتبالیستهای زن کُند، بچگانه، مسخره و به لحاظ فیزیکی ضعیف توصیف شدهاند. برخی زشت و همجنسگرا و برخی زیبا و تحریککننده توصیف شدهاند که در شرایط دوم، خوب است مسابقاتشان را تنها به همین دلیل ببینیم. چیزی در مورد کیفیتهای فنی، اینکه میتوانند ضرباتی باکیفیت به توپ بزنند و هوش فوتبالیشان شنیده نمیشود. دائما چیزهایی میخوانید مثل اینکه دیدن فوتبالِ زنان آزاردهنده است. اینکه یک تیم بزرگ فوتبال زنان بهراحتی از تیمی از پسران میبازد.
پرفسور «یورید هوودن» از دانشکده علوم و تکنولوژی NTNU توضیح میدهد که هیچوقت در اسکی کراس-کانتری، زنان و مردان را مقایسه نمیکنید. همینطور کسی هندبال زنان و مردان را مقایسه نمیکند. بااینحال وقتی حرف از فوتبال میشود، همهچیز با فوتبال مردان مقایسه میشود. در نروژ، فوتبال با رشتههای دیگر فرق میکند. در حالت عادی موفقیتهای ورزشی روی محبوبیت یک رشتهی ورزشی تأثیر میگذارند؛ اما در فوتبال، جنسیت مشخصکنندهی محبوبیت است. تیم زنان نروژ سابقه قهرمانی سال 1995 و دو مقام چهارمی جام جهانی را دارد. آنها قهرمان المپیک 2000 و دومرتبه قهرمان یورو شدهاند. تیم مردان نروژ هیچ افتخاری در فوتبال ندارد. تیم مردان فقط یکبار به یورو و سه بار به جام جهانی رسیده که هیچکدام در قرن 21 نبودهاند.
درحالیکه مسئلهی پرداخت دستمزد برابر در فوتبال نروژ هم داغ بوده است؛ هوودن و جامعهشناسی به اسم «آروه یِلسِت» 186 کامنتهای کاربران در فرومِ موردِ اشاره را انتخاب و شروع به آنالیز آنها کردند. مسئلهی اصلی در خصوص این کامنتها، این بود که این افراد، اتحادیه فوتبال نروژ را بابت ترویج فوتبال زنان ملامت میکردند. از سال 2008، یکی از شبکههای تلویزیونی مهم ملی این کشور شروع به پخش مسابقات لیگ فوتبال زنان کرد و این برای برخی باعث ناراحتی بود. هوودن توضیح داد تنفر بسیاری علیه زنان وجود دارد، آنهم درحالیکه فکر میکردیم راه درازی را آمدهایم. نروژ کشوری پیشرو در گسترش فوتبال زنان در تمام جهان بوده است. اتحادیه فوتبال ما تلاش زیادی انجام داد تا قدرت تیم زنان را بالا ببرد. متوجه نبودم که این مسئله به مذاق برخی هواداران فوتبال در کشور ما خوش نمیآید.
بیشتر نظرها این بین، در خصوص این بود که فوتبال زنان به درد نمیخورد. اینکه کیفیت فوتبال آنها پایین است و بدن زنانه برای فوتبال بازیکردن مناسب نیست. یک نفر توصیه کرده بود که اجازه دهند زنان در زمینهای کوچکتر با توپهای کوچکتر و سبکتر بازی کنند. هوودن اضافه کرد در بیشتر ورزشها، مردان و زنان در دستههای متفاوتی به دلیل تفاوتهای فیزیکی بازی میکنند. نمیتوانید عملکرد آنها را مقایسه کنید؛ اما در هیچکدام مثل فوتبال، مسئلهی مقایسه دائماً محل بحث نیست.
برخی دیگر از کسانی که نظر داده بودند، تحقیر فوتبال زنان را بهخاطر مسائل بیولوژیکی میدانستند؛ اینکه مردان باید قوی و زنان باید ضعیف باشند. آنها اینطور توجیه میکنند که به همین دلیل است که درآمدها در فوتبال زنان کمتر است؛ حتی با اینکه فوتبال در نروژ مهمترین ورزش برای زنان و دختران است. همینطور این را توجیهی برای حضور تماشاگران کمتر در فوتبال زنان میدانند. ازآنجاکه آنها از مسئلهی بیولوژی بهعنوان بخش مهم استدلال خود استفاده میکنند، به این نتیجه میرسند که تنها برای مردان طبیعی است که در فوتبال موفق باشند. به این معنی که مردان به طور طبیعی به لحاظ فیزیکی و ذهنی قویتر هستند. این استدلال، در واقع از نبود عدالت اجتماعی دفاع میکند. به بیان دیگر، این افراد از اینکه عنصر مردانگی در هر نقطهای از فوتبال کاسته شود، واهمه دارند. برخی محققان به این نتیجه رسیدهاند که اگر فوتبال را از مردان بگیرید، انگار هویت آنها را گرفتهاید. انگار مردان دوست ندارند زنان وارد جایگاه آنها شوند و حقی در آن بخواهند. فوتبال را تماموکمال برای خود میخواهند و میترسند که نتوانند تنها آدمهایی باشند که فوتبال را تعریف میکنند. طی سالهای اخیر، اگرچه برخی فوتبالیستهای مرد مثل دیوید بکام در جمع «نمادهای جنسی محبوب» قرار گرفتهاند؛ حتی این هم نتوانسته آن فضای ذهنی هواداران در خصوص «نرینگی» هویت فوتبال را تغییر دهد.
حتی وقتی هوودن و همکارش در کنفرانسی قصد ارائهی تحقیقات خود را داشتند، با محقق-هواداری روبرو شدند که میگفت فوتبال زنان کیفیت پایینی دارد و به این دلیل خستهکننده است. آیا این مسئله حقیقت دارد؟ موضوع بسیار مربوط به تعریفی است که از کیفیت ارائه میدهیم. آیا فوتبال مردان باکیفیت است؟ بسته به این است که چه کسی و با چه معیارهایی قصد اندازهگیری داشته باشد. «ماریت بیورن» و «مارتین یانسرود2» متفاوت از هم اسکی میکنند؛ نمیشود آن دو را مقایسه کرد پس چرا فوتبال مردان دائماً با زنان مقایسه میشود؟ شاید این مسئله، به این دلیل وجود دارد که زنان مشغول ورود به حوزهی نرینهی فوتبال هستند و این قدرت را شاید به دست بیاورند که فوتبال را به شکل خود تعریف کنند.
بنا بر تحقیقات هوودن، تا زمانی که فوتبال مردان را معیاری بگیریم و همهچیز با آن مقایسه شود، فوتبال زنان هرگز به اندازهی کافی خوب نخواهد بود. مسئلهی جبر زیستی این بین مطرح است که زنان و بدن زنانه، نمیتواند با بدن مردانه رقابت کند. همینطور از سوی دیگر، ارزشهای دگرجنسخواهانه در فوتبال حکمفرما هستند. در واقع یک بازی باخت-باخت برای زنان است: اگر زنان بهخوبی مردان فوتبال بازی کنند، برچسبِ همجنسگرا یا چیزی شبیه به این میخورند. اگر خصوصیات سنتی زنانه در خصوص آنها صدق کند، «دارای جذابیتهای جنسی» برچسب میخورند و در نتیجه این نظر به وجود میآید که فوتبال بازیکردن برایشان مناسب نیست.
استدلالهایی که در ضدیت با فوتبال زنان مطرح میشود، مخالفان بسیاری نیز در این فروم داشت؛ این افراد، این مسئله را مطرح میکنند که عادلانه نیست فوتبال مردان و زنان را با هم مقایسه کنیم. در مقام مقایسه، فوتبال زنان عموماً کیفیت پایینتری دارد؛ اما چه نیازی به مقایسه وجود دارد؟ وقتی طرفین در مورد ورزشهای دیگر صحبت میکنند، هیچوقت بحث به مقایسهی کیفی بین بخشهای مردان و زنان نمیرسد. کسی دیگر جواب میدهد زنان در جای خود شایسهی احترام هستند. از این بحث میخواهیم به چه نتیجهای برسیم؟ اینکه فوتبال تنها برای پسرها و مردان است؟ چنین نظراتی معمولاً بحث را تمام میکنند.
هوودن و یِلسِت مطمئن نیستند که چطور میشود نظر هواداران را تغییر داد. کسی که گفته بود فوتبال زنان باید بخشی از فوتبال معلولین باشد، انتقادات بسیاری متحمل شد؛ اما باعث نشد که کامنتهایی تا این حد توهینآمیز باز هم داده نشود.
در جریان یورو زنان سال 2013، تیم فوتبال نروژ توجه زیادی از رسانهها گرفت. آنها که به مدال نقره رسیدند، بابت بازی در فینال مورد تشویق و انتقاد توأمان قرار گرفتند. همین هم نشان از پیشرفت بود. به لحاظ بررسی رشد، فوتبال زنان در نروژ وضعیت بهتری به نسبت مردان دارد؛ به این معنی که اتحادیه فوتبال نروژ باید آن را جدی بگیرد. تلاشهایی در حال انجام است که برخی از آنها، بیشتر سیاسی و در واکنش به انتقادات است. بااینحال باید نگاهی به هواداران که مردم کشور هستند نیز انداخت. آنها نیاز به رعایت ادب سیاسی ندارند. آنجا، هنوز راه درازی برای رفتن باقی مانده است.
چرا بهترین فوتبالیستهای زن از بازی با مردان محروم میشوند؟ | وایرد | ویکتوریا تارک | 2018
اوایل امسال، گلر کانادایی «استفانی لَبی» دنبال تیمی بود تا با آن تمرین کند. او برای چند تیم اروپایی و آمریکایی بازی کرده بود و المپیک ریو را با مدال نقره به پایان برده بود. به دنبال چالشی جدید، توضیح داد میلی در خود حس میکنم که کاری متفاوت انجام دهم و حرفهی بازیام را به مسیری دیگر ببرم. برنامهی او، این بود که در یک تیم مردان بازی کند. او در کودکی هاکیروییخ بازی کرده بود و چشم به «هایلی ویکنهایسر» داشت که در لیگهای مردان فنلاند و سوئد بازی کرده بود. به این فکر میکردم که کسی این کار را تاکنون در فوتبال انجام نداده و از خود میپرسیدم چرا من نه؟
با باشگاههای زیادی تماس گرفت و مقاومتهای زیادی را هم به چشم دید - تا زمانی که «تامی ویلدون» را ملاقات کرد که مربی تیمی به اسم Calgary Foothills بود. او، از این ایده استقبال کرد. او، به لَبی گفت اگر توپ وارد دروازه نشود، تو را برای بازی انتخاب میکنم؛ جنسیتت هم مهم نیست. او تمرینات خود را با تیم آغاز کرد و تحتتأثیر سطح حرفهایگری بازیکنان قرار گرفت. بااینحال، ویلدون هم از بازیکن جدید راضی بود. او به رسانهها گفت ذهنیت و نگاهی که به فوتبال دارد، در سطح جهانی است. کیفیت، رویکرد و تجربهی بالای او روی بقیه بازیکنان هم تأثیر مثبت گذاشته است.
ویلدون میتوانست سه گلر برای مسابقات خود در لیگ PDL3 انتخاب کند و حس میکرد لَبی جایگاه خود را به دست آورده است. بااینحال وقتی لیست را به مسئولان لیگ دادند، این اجازه به آنها داده نشد. مسئولان لیگ اینطور استدلال کردند که لیگشان بنا بر جنسیت است و فوتهیلز هم یک تیم مردانه به حساب میآید؛ در نتیجه به لَبی اجازهی بازی داده نشد. لَبی توضیح داد بسیار سختگیرانه برخورد کردند و جایی برای مذاکره نگذاشتند. در، محکم به هم کوبیده شد.
لیگ PDL تنها لیگی نیست که چنین اجازهای نمیدهد. حتی لَبی هم اولین زنی نیست که چنین اجازهای نیافت. سال 2004، فیفا به باشگاه مکزیکی «اتلتیکو سلایا» اجازه نداد که یک بازیکن زن به اسم «ماریبل دومینگز4» را وارد لیست خود کند. در بیانیهی فیفا آمده بود باید جدایی کامل بین فوتبال مردان و زنان وجود داشته باشد. در انگلستان، اتحادیه تا 18 سالگی اجازه میدهد دختران و پسران کنار هم بازی کنند و بعد جدایی رخ میدهد.
(اولین مربی زن در فوتبال مردان آلمان)
خصوصیات فیزیکی
یک استدلال عمومی که علیه بازی مردان و زنان کنار هم وجود دارد، تفاوتهای جسمی و مهارتی این دو جنس است. متخصص علوم ورزشی، پل بردلی از دانشکده «جان مورز» لیورپول، تحقیقات زیادی را در خصوص عملکرد بازیکنان در فوتبال زنان انجام داده؛ برای مثال تیم او، به بررسی بازیکنان مرد و زن در لیگ قهرمانان اروپا پرداخته است. از تفاوتهایی که این بین پیدا شد، در میزان دوندگی بود. فوتبالیستهای مرد میزان دوندگی بیشتری در طول بازی داشتند؛ اما تفاوت چندان چشمگیر نبود. مورز توضیح داد تفاوت اصلی در مسائل مربوط بهشدت عمل بود. میزان دوندگی به صورت سریع، تفاوت بین مردان و زنان گاهی بین 30 تا 200 درصد بود. همینطور تیم آنها متوجه شدند که امتیاز زنان در تستهای فیزیکی پایینتر از مردان است.
بااینحال تمام چیزهایی که گفته شد، در میانگین کلی بود؛ یعنی این میانگین به معنی این نیست که زنی وجود ندارد که بتواند آمارهایی در حد بهترین فوتبالیستهای مرد داشته باشد. در واقع بردلی توضیح داد که برخی بازیکنان زن آمارهای بالاتری در یک سری آزمونهای فیزیولوژیکی مانند حد تابآوری نشان میدهند. در یک آزمون خاص به اسم «تست استقامت متناوب یویو5» که شبیه آنها را در مدرسه انجام دادهاید، فوتبالیست زنی بود که به امتیاز 2800 متر رسیده بود. یک بازیکن مرد متوسط در لیگ برتر، آماری حدود 2400 متر در این تست دارد. یک سری فوتبالیستهای زن وجود دارند که میتوانند عملکردی بهتر از میانگین مردان از حیث مسائل فیزیکی داشته باشند.
همینطور حتی شکافی که بین میانگینهای عملکردی بین بازی زنان و مردان وجود دارد را در بسیاری اوقات نمیتوان برآمده از مسائل ذاتی مربوط به هر جنس دانست. تفاوت بیشتر از محیط رشد، مثلاً تفاوتهای اجتماعی نشات میگیرد. پسران و دختران از جایی مشابه هم شروع نمیکنند و شانس اینکه پسران برای رشد تواناییهای خود بتوانند زمان بگذارند، بیشتر از دختران است. نابرابری وارد بزرگسالی هم میشود و حتی در تیمهای حرفهای هم قابلمشاهده است. همانطور که کمتر برای فوتبال زنان هزینه میشود و پول بسیار بیشتری در بخش مردان وجود دارد.
به همین دلیل، بردلی اعتقاد دارد که سخت بتوان فوتبال مردان و زنان را مقایسه کرد؛ چون دو جنس، استانداردهای مشابهی حتی در زمینه تمرینکردن ندارند و شانس متفاوتی بینشان برای رشد مهارتها وجود دارد. فوتبالیستهای زن بسیاری - به دلیل کمبودن درآمد - حرفهای نیستند و تنها یکی دومرتبه در هفته میتوانند تمرین کنند. در کنار آن، شغل دیگری دارند تا هزینههای زندگی را تأمین کنند. در سمت دیگر، فوتبالیستهای مرد حرفهای را دارید که هفتهای پنج جلسهی تمرینی دارند و دو بازی انجام میدهند. واقعاً نمیتوان این دو را با هم مقایسه کرد.
(یک سری از زیباترین گلهای تاریخ فوتبال زنان)
خصوصیات ذهنی
البته که فوتبال تنها مربوط به بُعد فیزیکی بازیکنان نیست. حتی در بین بازیکنان مرد، طیفهای مختلفی از سایز، قدرت بدنی و سرعت وجود دارد. تنها لازم است نگاهی به تیم انگلستان در جام جهانی 2018 بیندازید: هری مگوایر از سنگینترین بازیکنان تورنمنت بود و 98 کیلو وزن داشت، جسی لینگارد تنها 60 کیلو بود و از سبکترینها به شمار میرفت. رحیم استرلینگ با 170 سانتیمتر قد از کوتاهترینها بود و همینطور مگوایر با 194 سانتیمتر جز بلندترینها به شمار میرفت. برخی بازیکنان به دویدن دائمی شهرت دارند و برخی به هوش تاکتیکی خود.
«وندی رنار» فوتبالیست زن تیم ملی فرانسه که طی یک دهه اخیر از بهترینهای جهان بود، 187 سانتیمتر قد دارد. از آخرین ترکیب تیم ملی مردان فرانسه اگر دروازهبانها را کنار بگذاریم، فقط پنج بازیکن قد بلندتری دارند.
با این حال، همیشه میانگین قد زنان از مردان کوتاهتر بوده است. بین فوتبالیستهای زن میانگین قدی حدود 170 آست که بهطرزی جالب هشت سانتیمتر بلندتر از میانگین قد زنان در جهان است. در باشگاههای فوتبال اروپایی، میانگین قدی 182 سانتیمتر و میانگین مردان تمام جهان 175 سانتیمتر است.
«ساندرا پانیوس» یکی از بهترین دروازهبانهای زن جهان است که تنها 169 سانتیمتر قد دارد
|
«لبی» میگوید وقتی در فوتهیلز بازی میکرد، به لحاظ فیزیکی در سطح پایینتری نیست به بیشتر مردان بود. اما از سمت دیگر، درک بالایی از بازی دارم و باید بگویم آیکیوی فوتبالیام بالاست. همین سبب میشد که در رقابت باقی بماند. ویلدون هم با این موافق بود. به لحاظ فیزیکی تفاوتی مشخص بین لبی و گلرهای دیگر تیم وجود داشت؛ او کوتاهتر و سبکتر بود اما کیفیتی متفاوت را ارائه میکرد.
صرفنظر از نگاهی که به تواناییهای مردانه و زنانه دارید، «کیفیت» چیزی نیست که سبب شود مردان و زنان را از هم جدا کنیم. اگر زنان بهاندازه کافی برای بازی با مردان خوب نیستند، پس چه احتیاجی به وضع قانون برای ممنوعیتِ بازی مختلط وجود دارد؟ بیشتر آنها امیدی برای انتخابشدن در فوتبال مردانه ندارند؛ اما چرا از انتخاب آن چند نفر که سرآمد هستند، جلوگیری میشود؟
«فدریکو لوتزی» استاد فلسفه دانشگاه آبردین، در مقالهای در خصوص «برابری جنسیتی در فوتبال» توضیح میدهد که سیستم فعلی منطقی نیست. به لحاظ کلی، جنسیت بالاتر از هر خصوصیتی، چیزی است که بهعنوان مشخصکنندهی همهچیز، ایفای نقش میکند. برای مثال در فوتبال، مسابقاتی برای ردههای سنی و معلولین هم برگزار میشود که به طور عرفی، انتظار نمیرود فوتبالیستی با سن بسیار پایین یا معلول در مسابقات اصل کاری یا mainstream حضور یابند. بااینحال، جداسازیهای سنی و بنا بر معلولیت بسیار ضعیف هستند و اگر فوتبالیستی نوجوان یا معلول بهتر از باقی همبازیانش باشد، مشکلی به وجود نمیآید اگر در تورنمنت اصلی بازی کند. برای مثال ورزشکاران معلول بسیاری در المپیک بازی میکنند. بازیکنی ۱۵ساله ممکن است برای تیم اصلی انتخاب شود. بااینحال چنین اجازهای تحت هیچ شرایطی به فوتبالیستهای زن داده نمیشود.
گارینشا از بهترین فوتبالیستهای تاریخ، پای چپی داشت که شش سانتیمتر کوتاهتر از پای راست بود. |
دلیل دیگری که برخی برای این جداسازی اعلام میکنند، مسئلهی امنیت است. اینکه برای زنان امن نیست که با مردان بازی کنند؛ چون بیشتر ممکن است آسیب ببینند، به این دلیل که بهطور میانگین کوچکتر هستند. این از دلایلی است که اتحادیه باتوجهبه آن، روی جداسازی جنسیتی تأکید دارد. بااینحال لوتزی توضیح میدهد که مسئله بیشتر پدرسالارانه است. هیچوقت این شکل از نگرانی در مورد بازیکنان مرد وجود ندارد؛ هرچقدر که از لحاظ جسمی کوچکتر باشند و احتمال آسیبدیدگی بالاتری داشته باشند. هیچکس نمیگوید نیمار نباید بازی کند؛ چون ممکن است مصدوم شود.
تغییر قوانین
«استفانی لَبی» متوجه دلیلی که نمیگذاشت او با مردان فوتبال بازی کند، نمیشد. حدس میزد قانونی قدیمی وجود داشته باشد که هیچوقت به چالش کشیده نشده است. لیگ PDL حاضر به پاسخگویی و توضیحات بیشتر نشد. لَبی توضیح داد درک نمیکنم. به نظرم زمان آن رسیده که زنها را در فضایی قرار دهیم که باعث شود مشتاق شوند که به سطحی جدید برسند. عجیب اینجاست که ما در کودکی فوتبال مختلط بازی میکردیم؛ بعد بزرگ شدیم و گفتند دیگر این کار را نکنید. دلیل را درک نمیکنم. 18-19 ساله شدیم و بعد ناگهان طوری بینمان فاصله افتاد که انگار مختلط بودن، چیزی غریبه و نادر باشد.
ناتوان در رسیدن به تیم فوتهیلز، لَبی به تیم زنان «لینشرپیز» در سوئد پیوست. بااینحال، او از میل خود برای بازی با مردان کوتاه نیامده است. پیامهای زیادی از دختران جوان و والدین آنها دریافت کرده که آنها هم میل مشابهی داشتند. اگر بتوانم این قانون را تغییر دهیم و باعث شوم یکی از آن دختران جوان به آرزوی خود برسند، ارزشی 10 برابر دروازهبانی خواهم داشت که حالا هستم.
تفاوت فوتبال مردان و زنان | یک تحقیق علمی | لوکا پاپالاردو | آگوست 2021
[...]
طی یک دههی اخیر، توجه به فوتبال زنان افزایش یافته که در نتیجه، بحث دادههای آماری در مقام مقایسه نیز به مسئلهای مهم تبدیل شده است. تحقیقات علمیای که طی سالهای اخیر دراینخصوص انجام شده، به حقایقی رسیده که جالبتوجه است و آنها را لیست میکنیم:
- زنان در سرعت پایین، مسافت بیشتری را از زمین فوتبال میدوند. این مسئله بخصوص در دقایق پایانی نیمه اول بیشتر به چشم میآید. (Perroni F, Gallotta MC)
- در سرعت بالا، مردان وضعیت بهتری دارند. (Perroni F, Gallotta MC)
- سرعت دریبل با توپ و بدون توپ در مردان بالاتر است. (Paul S. Bradley)
- مردان ظرفیت انفجاری، استقامت متناوب، عملکرد دوی سرعت و ارتفاع پرش بیشتری نسبت به زنان بیشتر نشان دادهاند (Cardoso de Araújo)
- از سمت دیگر زنان در زمینهی پایینبودن سطح اسید لاکتیک خون، بالاتر رفتن ضربان قلب، مسافت دوی استقامتی اعداد بالاتری به جا گذاشتهاند. (Cardoso de Araújo)
- در زمینهی شوتزنی از 17 مرد و زن در سطح فوتبال دانشگاهی استفاده شد. زنان به طور متوسط در زمینهی سرعت توپ و سرعت ضربهزنی کندتر بودند. (Sakamoto K, Hong S,)
- با بررسی میانگین قدی جوانان 20 تا ۲۵ساله به این نتیجه رسیدند که اندازهی عادلانهی دروازه در فوتبال زنان باید بهجای 2.44، حدود 2.25 متر باشد. (Pedersen A, Loràs H,)
- با بررسی مسابقات ملی، مشخص شد که میانگین گل زده در فوتبال زنان بیشتر از مردان است. (Sakellaris)
- با بررسی بیش از 350 فوتبالیست زن و مرد هلندی، به این نتیجه رسید که میل به بیرونزدن توپ وقتی بازیکن حریف مصدوم شده، بین زنان بیشتر از مردان است. (Van Lange)
در این تحقیق اطلاعات بسیار زیادی مورد بررسی قرار گرفت. از جمله دادههای آماری مربوط به جام جهانیهای اخیر مردان و زنان (2018 و 2019). بهطور متوسط هر مسابقهی فوتبال شامل حدود 1600 رویداد میشود. البته مسابقاتی وجود دارد که تعداد رویدادها در آنها به 2200 مورد برسد. در جدول زیر، میتوانید فوتبال مردان و زنان را در حوزه مقایسه کنید.
همانطور که مشاهده میکنید، این دو جام جهانی در بسیاری معیارها از جمله تعداد رویداد در هر مسابقه، تفاوت چشمگیری با هم نداشتند. در زمینهی تعداد شوتها هم تفاوت چشمگیری وجود نداشت. در این زمینهها، فوتبال مردان آمار بالاتری دارد که در برخی تفاوت کم و در برخی زیاد است: تعداد خطا، پاس، پاس دقیق، دقت پاس، سرعت پاس، زمان بازپسگیری توپ (بالابودن این آمار، چندان مثبت نیست)، زمان توقف بازی (آمار منفی)، طول پاس و معیار PR که آن را به وجود آوردیم تا کیفیت عملکرد بازیکن را به شکل کمّی ببینیم. از سمت دیگر در تعداد ضربات آزاد، دوئلها، آفسایدها و سایر (معیارهایی مثل تعداد لمس توپ) فوتبال زنان وضعیت بهتری دارد.
بااینحال مشکلی که نگاه میانگینی دارد، این است که عملکرد بهترینها این بین نادیده گرفته میشود. در جدولی دیگر که میتواند واضحتر باشد، میتوانید بهترین تیمهای دو جام جهانی مورد اشاره را نسبت به هم بررسی کنید. همانطور که مشاهده میکنید، در معیار H میانه که میانگینی از وضعیت کیفی بازیکنان هر تیم در طول مسابقات است، باوجوداینکه چهار تیم سرآمد از فوتبال مردان هستند، تیم پنجم تیم زنان ژاپن است. همینطور تیمهای زنان انگلستان و شیلی نیز در جمع 10 تیم برتر جا گرفتهاند. در پایین جدول نیز به طور قابلانتظار، از 10 تیم بد، تنها دو تیم مردان پاناما و روسیه دیده میشوند.
[...]
آیا هیچوقت فوتبال زنان بهتر از مردان میشود؟ | بلیچرریپورت | راس اگلی | آوریل 2014
[...]
رقابتهای بینجنسها در ژیمناستیک یا شیرجه اتفاق نیفتادند. بهجای آن، اولینبار در مسابقات طولانی دوچرخهسواری، در ستهای طولانی تنیس، در فوتبال فیزیکی آمریکایی یا در مسابقات بوکس در مدیسون اسکوئر گاردن رخ دادند. دوچرخهسوار معروف «شانا هوگن» اولین نمونهای بود که ثابت کرد زنان میتوانند در دوچرخهسواری بسیار قَدَر باشند. او بهجز اینکه در بخش زنان اسطوره بهحساب میآید، سال 1995 در مسابقات مختلط Furnace Creek 508 که همانطور که از نام آن پیداست 508 مایل است به قهرمانی رسید. او یک سال بعد سریعترین زمانی را به جا گذاشت که کسی توانسته بود با دوچرخه مسیر 560 کیلومتری لسآنجلس به سانفرانسیسکو را طی کند؛ این کار را در 19 ساعت و 11 دقیقه انجام داد. رکوردی که هنوز هم دستنخورده باقی مانده است.
«بیلی جین کینگ» قهرمان بیش از بیست گرانداسلم انفرادی و دونفره در بخش زنانه، سال 1973 تلاش خود را برای برداشتن محدودیتهای جنسیتی شروع کرد و چالش او توسط «بابی ریگز» قهرمان بازنشستهی تنیس حرفهای پذیرفته شد. ریگز در مصاحبهای معروف گفت من برنده میشم، چون اون زنه و این یعنی ثبات احساسی نداره. کینگ مسابقه را در سه ست (6-4, 6-3, 6-3) برد و صدهزار دلاری را که برای برنده کنار گذاشته شده بود، به دست آوردد؛ ریگز هم مجبور شد حرفهایش را پس بگیرد.
قدم بعدی در بوکس بود. «جکی توناواندا» نهتنها در بخش مردانه بازی کرد که پیروز مسابقهی خود شد. به او لقب «علیِ زنانه» را داده بودند. سال 1975 در مدیسون اسکوئر گاردن، او با «لری رودانیا» مسابقه داد و حریف را در راند دوم ناکاوت کرد.
در دورهی جدیدتر، «جنیفر ولتر» اولین زنی بود که در فوتبال آمریکایی مردان در پستی بهجز «کیکر»6 بازی کرد. ولتر با وجود 157 سانتیمتر قد و 59 کیلو وزن، به نظر اصلاً مناسب بازی بین مردان نبود. با این حال، بعد از تکل ناموفق بازیکن مقابلش «سدریک هروی» که 195 سانتیمتر قد و 111 کیلو وزن داشت، سرش را سمت او برگرداند و گفت همهی زورت همین بود؟
همهی اینها داستانهای الهامبخشی به نظر میرسند. همینطور طرفداران فوتبال عاشق دیدن مسابقاتی هستند که تیمهای کوچک، تیمهای بزرگ را شکست میدهند. همگی، خاطراتی از داوودهایی که جالوتها را شکست میدهند، داریم.
مسئلهی حضور زنان در فوتبال مردان، اولین بار در سال 2004 محل تبادلنظر گسترده قرار گرفت. فیفا به یک بازیکن زن به اسم «ماریبل دومینگز» اجازه نداد که برای باشگاهی در دستدوم فوتبال مردان مکزیک بازی کند.
برخی متخصصان علوم ورزشی، در خصوص مسائل علمی و تفاوتهای بدن زنانه و مردانه صحبت میکنند که خوب است به بخشی از آن بپردازیم.
اصلیترین تفاوت در هورمونها قرار گرفته است. زنان سطح استروژن بالاتری دارند و در مردان، سطح تستوسترون بالاتر است. همین مسئله که انتخابی در خصوص آن وجود ندارد، سبب بهوجود آمدن تفاوتهایِ بسیارِ فیزیکی در مرد و زن میشود. در نتیجهی این شرایط؛ درصد چربی بدن در مردان کمتر و حجم عضله و حتی میزان و کیفیت تولید گلبول قرمز بیشتر میشود. مسئلهی گلبولهای قرمز چیزی است که در جریان یافتن اکسیژن در بدن تاثیر داشته و در نتیجه موجب کیفیت بالاتر بدن مردانه به نسبت زنانه در ورزشهای هوازی میشود. همینطور نتیجهی دیگر این است که مردان میتوانند بدن خود را با جذب اکسیژن کمتر فعال نگه دارند.
تحقیقات جدید نشان میدهد حتی ترکیب فیبر در عضلات مردانه بیشتر است که این خود یک برتری دیگر به مردان میدهد. این تفاوت سبب میشود مردان در ورزشهایی که نیاز به حرکات انفجاری دارد، بهتر از زنان باشند. اگر بخواهیم این را در قالب عدد بگوییم؛ زنان به طور متوسط، به اندازهی 52 درصد قوت بدنی مردانه را در بالاتنه و 66 درصد آن را در پایینتنه دارند. چالش فیزیکی موجود در نتیجه مثلاً باعث شده که رکوردهای برتر دوی زنان در مسافتهای کوتاه، متوسط و بلند، حدود 90% مردان باشد. در شنا، دوچرخهسواری، قایقرانی، اسکی و کایاک هم تفاوت رکوردها بین 84% تا 94% درصد است. مسائل دیگری هم مطرح است؛ چیزهایی مانند عادت ماهانه و دردهای مربوط به آن، فرصت زنان برای بارداری که همزمان با دورهی حرفهای فوتبال است، بزرگ شدن سینهها و لگن، بزرگتر بودن قلب در مردان و چیزهایی از این قبیل.
[...]
با وجود این تفاوتهای فیزیولوژی بین بدن مردانه و زنانه، معقول نیست که افرادی با روپوشهای سفید در آزمایشگاهها حرف نهایی را در خصوص فوتبال مختلط بزنند. مهارت، عزم و اشتیاق چیزی نیست که بتوان در فوتبال به راحتی آن را اندازهگیری کرد. فوتبال میتوانست با «ماریبل دومینگز» کسی مثل بیلی جین کینگ به دست بیاورد اما فیفا این اجازه را نداد.
(مارتا؛ یکی از بهترین فوتبالیستهای زن تاریخ)
آیا زنان فوتبالیست لایق درآمد مشابه هستند؟ | prindleinstitute | آلفرد آرچر | جولای 2019
بازی افتتاحیه جام جهانی 2019 زنان حدود 11 میلیون نفر بینندهی تلویزیونی داشت که این، رکورد قبلی که 4.2 میلیون نفر بود را با اختلاف جابجا کرد. بیرون زمین، زنان هنوز در حال کلنجار با مسئولان این ورزش هستند. قهرمان این دوره چهار میلیون دلار دریافت خواهد کرد که دوبرابر جام جهانی 2015 است. بااینهمه، قابل قیاس با جایزهی 38 میلیون دلاری قهرمان جام جهانی 2018 مردان نیست. فیفا سی میلیون دلار به عنوان پاداش برای تیمهای جام جهانی زنان کنار گذاشته؛ این عدد برای جام جهانی مردان 400 میلیون دلار بود.
در فوتبال باشگاهی اوضاع از این هم بدتر است. آماری مربوط به 2017 وجود دارد که به شکاف عظیم جنسیتی در دستمزدهای فوتبال - حتی در قیاس با ورزشهای دیگر - اشاره دارد. میانگین دستمزد فوتبالیستی در لیگ برتر مردان 2.6 میلیون پوند است. این عدد برای سوپرلیگ زنان 26.7 هزار پوند است که تفاوتی صدبرابری را نشان میدهد. از سمت دیگر جمع دستمزد بازیکان هفت لیگ مهم فوتبال جهان، به اندازهی یک فوتبالیست مرد یعنی نیمار است. بهنوعی میتوان فوتبال را نابرابرترین شغل جهان به لحاظ جنسیتی معرفی کرد.
در فصل 18-2017 فوتبال جهان، 1693 فوتبالیست زن در لیگهای سطح اول کشورهای فرانسه، آلمان، انگلستان، ایالات متحده، سوئد، استرالیا و مکزیک جمعاً 32.8 میلیون پوند دستمزد گرفتند. نیمار آن سال 32.9 میلیون پوند دستمزد گرفت.
|
زنان از سمت دیگر انتظار دارند این شکاف کاهش یابد. زنان تیم ملی آمریکا شکایتی را از فدراسیون فوتبال این کشور به ثبت رساندهاند و تیم زنان دانمارک، سال 2017 به عنوان اعتراض در یک مسابقهی دوستانه بازی نکردند. مسئله به شکلهای دیگر در اسکاتلند، نروژ و هلند نیز دیده شده است. کارلی لوید، ستارهی تیم زنان آمریکا در جریان کمپینی که راه انداختند، توضیح داد خسته شدیم از بس مثل شهروند درجه دوم با ما رفتار شد. این بین مخالفتهای بسیاری هم بین مفسران مرد وجود دارد. «متیو سید» ژورنالیستِ روزنامهی راستگرای تایمز توضیح داد مردان نروژ کار متفاوتی دارند. بهلحاظ اقتصاادی، آنها تولید بیشتری انجام میدهد، هواداران بیشتری جذب میکنند و اسپانسرها، آنها را ترجیح میدهند.
(فینال جام جهانی 2019)
اگرچه این جواب برای بسیاری قانعکننده است، نمیتواند توضیحی مناسب برای شکاف عمیق دستمزد مردان و زنان باشد. بخصوص درخصوص تیم فوتبال زنان آمریکا، مسئله بیشتر به چشم میآید. پس از قهرمانی در جام جهانی 2015، آنها 6.6 میلیون دلار سود تولید کرده بودند که این در قیاس دو میلیون دلاری بود که تیم مردان تولید کرده بود. حتی در سه سال بعدی هم تیم زنان این کشور سود مالی بیشتری به نسبت تیم مردان به وجود آورد. با این حال همچنان فدراسیون فوتبال، پول کمتری بهعنوان پاداش به تیم زنان پرداخت میکرد. در نتیجه چیزی که میتوان متوجه شد این است که بیشتر از مسئلهی واقعیات تجاری، موضوع تبعیض جنسیتی مطرح است.
اگرچه موردِ تیم ایالات متحده یک استثنا بهحساب میآید و در عموم تیمهای ملی، مردان درآمد بیشتری تولد میکنند؛ همچنان در سناریوهایی که به اعتراض بازیکنان زن منجر شده، موضوع تبعیض جنسیتی به چشم میآید. یواخیم والتین، رئیس فدراسیون نروژ کسی بود که این بین به مسئله طور دیگری نگاه کرد و داوطلبانه به سمتوسوی تعادل در پرداخت پاداش به بازیکنان زن و مرد گام برداشت. این کار، پیغامی را صادر کرد که فوتبال زنان هم اهمیت دارد؛ چیزی که یک نشانهی مثبت است.
این بین نقشی مهم روی دوش فدراسیونهای ورزشی وجود دارد. سال 1921 حدود 150 تیم فوتبال زنانه در انگلستان وجود داشت که دهها هزار نفر برای تماشای مسابقاتشان به استادیومها میآمدند. ماجراهای آن سال پیش آمد و اتحادیه فوتبال انگلستان، فوتبال را برای زنان ممنوع اعلام کرد. آنها در این زمینه تنها نبودند؛ در فرانسه، آلمان غربی، برزیل و هلند هم تصیمات مشابهی گرفته شد و فوتبال زنان در مقاطع مختلف ممنوع اعلام شد.
بهخاطر این کارنامهی زیانبار فدراسیونهای فوتبال، نمیتوان موضوع حقوق برابر را تنها در سطح مسائل تجاری بررسی کرد. اقدامات سابق آنها در درآمد پایین فوتبال زنان نقش مستقیم دارد. اگر اتحادیهها، فوتبال زنان را ممنوع نمیکردند، ارزش تجاری فوتبال زنان هم حالا بیشتر بود. آنها در جایگاهی هستند که وظیفه دارند پرداخت دستمزدهای برابر را عملی کنند. آنها هستند که باید درخواست بخشش داشته باشند.
اندازه دروازه و زمین در فوتبال زنان باید کوچکتر باشد؟ | ucfb | هالی ارلم | می 2021
«اما هِیز» مربی موفق تیم چلسی در یک اظهارنظر جنجالی اعلام کرد که فوتبال زنان اگر دروازه و زمین کوچکتر داشته باشد، سود خواهد کرد. در بسکتبال، توپ کوچکتری دارند، در والیبال تور پایینتر قرار دارد و در دوی بامانع، موانع برای زنان کوتاهتر است. چرا فوتبال به این مسیر نرفته است؟ چرا دروازهی فوتبال در فوتبال مردان و زنان یکسان است؟ باوجود تفاوت میانگین قدی مردان و زنان، چه منطقی پشت این قانون وجود دارد؟ چطور دفاع از دروازهای به آن بزرگی برای زنان عادلانه و شدنی است؟
این تصمیمی بود که برای فوتبال زنان گرفته شد ولی به نظر نمیرسد بهترین راه برای رشد آنها باشد. پیشرفت سریع کیفیت فوتبال در زنان منجر به بالا رفتن دقت ضربات شده و وقتی ضربات به کنج بالایی دروازه زده میشود، سخت میشود جلوی آن را گرفت. میانگین گلهای لیگ برتر در هر بازی، دورهی اول مسابقات حدود 2.65 و حالا 2.66 است که یعنی ثابت مانده است. سال 2011 میانگین گل در مسابقات سطح اول لیگ فوتبال زنان انگلستان در هر بازی 2.54 و در فصل اخیر سوپرلیگ 3.44 گل بود. اگرچه رشد تعداد گلها مربوط به افزایش کیفیت کلی لیگ هم هست، از سمتی نشان میدهد که برای عادلانه بودن، باید تغییراتی ایجاد شود.
میانگین قدی 10 گلر برتر فوتبال مردان 192.8 سانتیمتر است. این میانگین در خصوص فوتبال زنان 176 سانتیمتر است.
|
شاید اولین تلاش برای تغییر اندازه دروازه «جنسیتزده» برچسب خورده باشد اما استدلال درستی پشت آن است. این سایز دروازه برای فوتبال مردان ساخته شده بود و خود یک نوع رفتار جنسیتزده بود که از همان در فوتبال زنان استفاده شد. ممکن است تغییر در این زمینه، به افزایش کیفیت آنها اضافه کند.
مسئله این است که همه چنین نگاهی به مسئله ندارند. «جورجیا استیونز» که مهاجم تیم زنان لیورپول است و مدرک دانشگاهی در رشتهی ژورنالیسم ورزشی دارد، اصرار دارد که اندازههای موجود باید حفظ شود. او توضح داد فکر میکنم این بزرگترین توهین به زنان است که طوری جلوه دهیم که به کمک برای رساندن سطح فوتبال خود به مردان نیاز داریم. تا زمانی که بیشتر زنان فوتبالیست در این زمینه متفقالقول نباشند، نباید تغییری به وجود آورد. این چیزی نیست که رسانه یا مردان برای ما تصمیم بگیرند. به جای تمرکز روی اندازهها، بهتر است روی بالا بردن سطح استاندارد فوتبال زنان تمرکز کنیم. اگر بیشتر روی فوتبال زنان سرمایهگذاری شود، بخصوص در مورد دروازهبانها، کیفیت بازی هم رشد میکند. استیونز تنها نیست و بیشتر فوتبالیستهای زن اینطور فکر میکنند.
مسئلهی دیگری هم این بین مطرح است. «ریچل یانکری» فوتبالیست مطرح سابق انگلستان و آرسنال توضیح داد که تغییر اندازهها آسیبی جدی به فوتبال زنان در سطح پایه میزند. پیدا کردن زمینی مناسب بازی، همین حالا به اندازهی سخت است. تیمهای زیادی در بخش زنان نمیتوانند زمین مختص خود را داشته باشند. در شرایط فعلی، بسیاری تیمها به صورت شریکی با مردان، زمینی برای بازی دارند و اینطور سر پا ماندهاند. نمیشود برای بازی زنانه و مردانه، هر روز اندازههای زمین و دروازه را تغییر داد.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که با شرایط و سرمایهگذاری فعلی، امکان استفاده از دروازه و زمین کوچکتر فقط در سطح اول ممکن است. نمیشود بازیکنی که در تمام دورهی بازی در سطحی دیگر با دروازه و زمینی بزرگ بازی کرده، به سطح اول بیاید و با زمین و دروازهی کوچکتر بازی کند. همینطور این کار با هدف نهایی فوتبالیستهای زن که داشتن لیگهای مختلط است، تناقض دارد.
(امکانات فوتبال زنان در لیگ برتر)
[...]
آیا تیم زنان آمریکا، 12-0 به رکسم و 5-2 به تیمی از بازیکنان 15 ساله باخته است؟
- اخیراً یک تورنمنت غیررسمی در آمریکا برگزار شد که از قوانین فوتبال تبعیت نمیکرد و جنبهی نمایشی داشت. این مسابقات به صورت هفت نفره، بدون آفساید، بدون حق تکل زدن از کنار و بدون حضور تیمهای رسمی برگزار شد. یکی از تیمهای این مسابقات شامل یک سری از بازیکنان بازنشستشدهی تیم ملی زنان آمریکا بود که در دیداری مقابل تیمی از بازیکنان رکسم، 12-0 شکست خوردند. اگرچه برخی این مسئله را به دستاویزی برای تمسخر تبدیل کردند، میتوان آن را قدمی به جلو در فوتبال جهت کنار گذاشتن محدودیتهای جنسیتی دانست.
- در خصوص مسئلهی باخت 5-2 به تیم زیر 15 سال دالاس، نیاز به توضیح بیشتری وجود دارد. پس از پیروزی برابر هلند با نتیجه 2-0 در فینال جام جهانی 2019، بازیکنان این تیم تلاش رسمی خود را در زمینهی دریافت پاداش مساوی شروع کردند. این بین، برخی ترولها در توییتر برای زیر سوال بردن این تلاش - که پیشتر توضیح داده شد؛ میزان درآمدزایی زنان آمریکا به مراتب بیشتر از تیم مردان بوده است - سعی کردند کیفیت تیم زنان آمریکا را به باد استهزا بگیرند و از این رو، سراغ یک خبر قدیمی رفتند. این خبر مربوط به آوریل 2017 توسط CBS Sports کار شده بود و حتی اشارهای به متن آن نمیشد و به تیتر بسنده میشد. در درجهی اول با یک مسابقهی فوتبال روبرو نبودیم. اصطلاحی در فوتبال آمریکا وجود دارد که معادلی برای آن وجود ندارد؛ این اصطلاح scrimmage است که میتوان آن را تمرین جدی معنی کرد. در تلاشی برای کمک به رشد نوجوانهای تیم دالاس، طرفین با هم یک بازی دستگرمی انجام دادند. تیم ایالات متحده، برای بازی با تیم زنان روسیه آماده میشد و برای کسب آمادگی، حتی در مقطعی دروازهبان خود را جلوی زمین بازی داد. در حالی که تیم فوتبال زنان آمریکا را به جرات میتوان محبوبترین تیم ملی ورزشی در این کشور دانست، طرفین در پایان با لبخند با هم عکس یادگاری گرفتند. شانس کمی در ایالات متحده برای حرفهای شدن در فوتبال وجود دارد و عموم این بازیکنان، شانسی دیگر برای فوتبال با بازیکنان حرفهای پیدا نمیکردند و با تمام توان بازی نکردن بازیکنانِ زن آمریکایی، در جهت ساختن تجربهای دلپذیر برای این بچهها بود.
جمعبندی
فوتبال زنان بهلحاظ قدمت تاریخی، عمر بسیار کوتاهتری از فوتبال مردان دارد و دلیل آن بیشتر از اینکه مسئلهی وجود یا عدموجود علاقه در زنان باشد؛ مسئلهی قانونگذاران مردی بودند که سعی کردند جلوی پیشرفت آن را بگیرند؛ این مسئله یک بار در جهان و یک بار در ایران اتفاق افتاد. با این حال، اگرچه کیفیت مسابقات زنان و مردان در بالاترین سطح تفاوتهای قابل مشاهدهای با یکدیگر دارد، مسیر پیشرفت فوتبال زنان طی یک دههی اخیر بسیار واضح بوده است. چیزی که سبب شده شاهد مسابقاتی با بیش از نود هزار تماشاگر برای مثال در شهر بارسلونا باشیم. تماشای این ویدئو به عنوان حسنختام شاید بهترین جمعبندی باشد:
- مربوط به کارخانهی اتومبیلسازی Dick, Kerr & C
- اسکیبازها زن و مرد معروف نروژ با سابقهی هشت و دو طلای المپیک
- لیگی در آمریکای شمالی که به لحاظ سطح توجه، میتوان آن را چهارمین لیگ مهم در آمریکا و کانادا دانست. تعریف سطح فوتبال در لیگ آمریکا به این سادگی نیست چون صعود و سقوط در آنها وجود ندارد و هرکدام یک سازمان متفاوت هستند که شبیه به اتحادیه مدیریت میشوند.
- بیش از 80 گل ملی برای مکزیک داشت، آنهم زمانی که این کشور حتی یک لیگ آماتور مناسب برای زنان نداشت. فیفا در حالی این انتقال را رد کرد که فدراسیون مکزیک مشکلی با موضوع نداشت و قرارداد دو سالهی دومینگز ثبت شده بود.
- دویدن در یک مسیر مستقیم، لمس مخروط و بازگشت.
- پستِ کیکر برخورد ندارد. در واقع او اولین کسی بود که در پستی که برخورد با حریف داشت، بازی میکرد.