اختصاصی طرفداری | بارها درباره اهمیت بازی بدون توپ، مقوله پرسینگ و بازی بدون توپ انفرادی بازیکنان در فوتبال مدرن صحبت کردهام (اینجا).این مساله در فوتبال مدرن تبدیل به فرمول پیچیده اما شفافی شده که میتواند سرنوشت یک تیم یا یک سرمربی را مشخص کند.
در این یادداشت به طور ویژه و مفصل یک نقشه فنی بسیار مهم را در مقوله بازی بدون توپ و پرسینگ به صورت تیمی، تعریف و تحلیل میکنم و از این خواهم گفت که بهترین تیمهای لیگ برتر انگلیس در بازی بدون توپ چه تیمهایی هستند و چه رابطهای میان موفقیت، رتبه تیمها و بازی بدون توپ وجود دارد.
خیلی سریع وارد بحث فنی میشوم. ابتدا یک نقشه فنی بسیار مهم را که از کمپانی مرجع StatsBomb استخراج کردهام، تعریف میکنم. نقشهای که فهم و درک آن برای ادامه یادداشت بسیار مهم و حیاتی است و میتواند به ایده گرفتن شما از بازی بدون توپ کمک زیادی کند. به نقشه زیر دقت کنید که مربوط به 20 تیم رقابتهای لیگ برتر انگلیس در فصل جاری و تا اینجای رقابتها میشود. این نقشه به ما نشان میدهد که هر یک از این 20 تیم، در نقاط مختلف زمین مسابقه، تا چه اندازه فضا در اختیار حریفان صاحب توپ قرار داده اند.
![](https://ts15.tarafdari.com/users/user8134/2023/09/28/1.jpeg)
به عنوان مثال یک ضربه دروازه را تصور کنید که دروازهبان تیم صاحب توپ به صورت کوتاه برای مدافع میانی که نزدیک او درون باکس حضور دارد، ارسال میکند. این نقشه به طور میانگین به ما نشان میدهد که هر یک از 20 تیم حاضر در رقابتهای لیگ برتر انگلیس، نزدیکترین بازیکنش به بازیکنی که پاس برایش توسط دروازهبان ارسال شده، چه اندازه فاصله دارد. در این نقشه همانطور که ملاحظه میکنید (پایین نقشه) هر چه رنگ مناطق مختلف به قرمز تیره نزدیکتر باشد، به این معنی است که تیم مورد نظر، کمترین فضا را نسبت به سایر تیمها در اختیار بازیکن صاحب توپ در آن منطقه، قرار داده است. به این معنی که انتظار میرود فشار بیشترری روی آن بازیکن با توجه به فضای کمتر پیشرو، وارد شود. همانطور که مشخص است جهت بازی در این نقشه نیز از چپ به راست برای هر یک از 20 تیم است.
نتیجهگیری به چه شکل است؟ هر چه مناطق سمت راست زمین برای هر یک از 20 تیم به قرمز تیره نزدیکتر باشد، به این معنی است که تیم مورد نظر رویکردش ایجاد فشار از بالا بر روی حریفان است چرا که فضای کمتری را در اختیار بازیکنان صاحب توپ در این نواحی قرار داده است. در نقطه مقابل هر چه مناطق سمت راست زمین برای هر یک از 20 تیم به مشکی مطلق نزدیکتر باشد، به این معنی است که تیم مورد نظر ترجیح داده در بالای زمین حضور فعالی نداشته باشد و برنامهای نیز برای ایجاد فشار از بالای زمین روی حریفان ندارد. این مسئله در نقاط مختلف زمین از جمله نیمه زمین خودی نیز به همین شکل توضیح داده شده، صدق میکند.
حالا بار دیگر به این نقشه فنی بسیار مهم با خواندن این توضیحات نگاه کنید، تا وارد تحلیل مفصل آن شویم. ساعتها میتوان درباره این نقشه بحث کرد و تحلیل ارائه داد. تحلیلهایی که با توجه به ماهیت فنی نقشه میتواند هم به صورت کیفی و هم به صورت کمی ارائه شود و با توجه به سبک بازی تیمها، بررسی شود. طی چند بند مختلف به تحلیل این نقشه میپردازم:
1 - تا پایان هفته ششم رقابتها، رابطه مستقیمی میان تیمهایی که رویکرد فشار از بالا را اعمال میکنند و موفقیت وجود دارد. به چهار تیم منچسترسیتی، لیورپول، برایتون و تاتنهام که در رتبههای اول تا چهارم حضور دارند، دقت کنید. میبینید که هر یک از این چهار تیم، سرمربیهایی دارند که رویکردشان اعمال فشار و پرسینگ از بالا بر روی حریفان است. برایتون و تاتنهام، به طور وحشتناکی توسط روبرتو دزربی و آنژ پوستکوعلو، این رویکرد رو دنبال میکنند (به مناطق قرمز تیره سمت راست این دو تیم دقت کنید)، پپ گواردیولا در منچسترسیتی نیز همچون همیشه و البته با کنترل بیشتری به دنبال این مسئله است و صد البته که یورگن کلوپ نیز هدفی جز این مسئله را دنبال نمیکند. میبینید که تا این لحظه تقریبا بهترین تیمهای لیگ برتر در بازی بدون توپ، رتبههای اول تا چهارم را نیز به خود اختصاص دادهاند.
2 - در بین سه تیم پایین جدول نیز این رابطه مستقیم برقرار است به استثنای برنلیِ هیجانانگیزِ کمپانی. سرمربی بلژیکی که از مکتب گواردیولا بیرون میآید، فوتبال مورد نظرش بدون توپ، همان چیزی است که استادش به آن اعتقاد دارد. میبینیم که برنلی چگونه این اصل را در پایین جدول برهم زده و تیمی است که بدون توپ در نواحی مختلف نیمه زمین حریف و حتی یک سوم تهاجمی خودی، بسیار پویا کار میکند و کمپانی در تلاش است تا بازیکنان جوانش را در این امر پیشرفت دهد. لوتون تاون و شفیلدیونایتد اما مطابق انتظارات دیگر تیمهای منطقه سقوط در این شش هفته هستند، که رویکردشان تجمع در نیمه زمین خودی، یک سوم تدافعی و دفاع در این نواحی است. میبینید که چگونه بیشتر نواحی یک سوم تهاجمی نقشه مربوط به این دو تیم ته جدولی، به رنگ سیاه مطلق درآمده که نشان میدهد این دو تیم برنامهای برای ایجاد فشار از بالا روی حریفان ندارند.
3 - انتظار میرفت که نقشه مربوط به لیورپولِ یورگن کلوپ، در یک سوم تهاجمی، قرمزِ تیرهتر باشد. با این حال باید توجه کرد که لیورپول طی دو فصل اخیر تغییرات مهمی را در بالای زمین، چه در خط اول و چه در خط دوم خود انجام داده است. این فصل خط هافبک این تیم تقریبا به طور کامل عوض شده و بازیکنان جدیدی به آن اضافه شدهاند. مسئلهای که میتواند هماهنگی مدنظر یورگن کلوپ را برای انجام فوتبال «Ultra-aggressive» از بالای زمین با تاخیر مواجه سازد. میبینید که این تغییرات باعث شده تا لیورپول مجبور شود گاهی در یک سوم تدافعی خودی نیز بدون توپ به دفاع مشغول شود و نتواند آن پویایی همیشه و ایدهآل مدنظر کلوپ را در بالای زمین از خود نشان دهد. انتظار میرود با گذشت زمان، لیورپول در این مساله در فصل جاری نیز پیشرفت کند. ضمن اینکه به نظر میرسد بخشی از این عدم پویایی مطلق توسط کلوپ در فصل جاری نیز عمدی و نشات گرفته از ایدههای متفاوت این سرمربی آلمانی باشد. کلوپ نیز همچون پپ گواردیولا طی سالیان اخیر، احتمالا در این فصل ترجیح داده تا تعادل بیشتری بین کمیت و کیفیت در بازی بدون توپ تیمش در بالای زمین ایجاد کند. مسئلهای که با گذشت زمان میتوان اظهار نظر دقیقتری درباره آن ارائه کرد.
4 - اریک تن هاخ در منچستریونایتد همچنان مهمترین چالشش، تبیین و تزریق بازی بدون توپِ پویا در بازیکنانش است. بازیکنانی که پیش از تن هاخ، سه فصل، هیچ ایدهای از بازی بدون توپ و پرفشار از بالا نداشتند و سرمربیشان نیز هیچ رویکرد خاصی در این مسئله نداشت. همین مورد کافی بود تا بازیکنان خط جلو این تیم از جمله مارکوس رشفورد یا آنتونی مارسیال ذاتا تبدیل به بازیکنانی بازنده بدون توپ شوند. بازیکنانی که هیچ ایدهای بدون توپ ندارند و فرهنگی در خصوص پرسینگ در آنها نهادینه نشده است. تن هاخ فصل گذشته موفق شد به اندازه یک فصل، یونایتد را در این حوزه پیشرفت دهد و امیدوار بود که با جذب میسون مانت (توضیح مفصل فنی) و هویلوند (توضیح مفصل فنی)، بتواند این فصل نیز این مسیر را رو به جلو ادامه دهد.
با این حال مسئله حاشیهای به وجود آمده در خصوص آنتونی، که یکی از بهترین بازیکنان یونایتد در بازی بدون توپ است (توضیح مفصل فنی) و همچنین مصدومیت میسون مانت، تحقق این مساله را در هفتههای ابتدایی برای تن هاخ، بسیار دشوار کرده است. در نقشه میبینیم که یونایتد البته تیم متوسط رو به بالایی در بازی بدون توپ از بالا بوده اما فاصله زیادی با بهترین تیمها در این حوزه از جمله برایتون، تاتنهام، منچسترسیتی و آرسنال دارد. تیمی که تن هاخ از اوله گونار سولسشر تحویل گرفته در حوزه پرسینگ (و البته ساير حوزهها) زیر خط فقر بوده و همچنان نیز به رغم پیشرفتهای قابل توجه، نیاز به کار فنی زیادی دارد.
5 - میکل آرتتا روند صعودی خود را در ارائه فوتبال بدون توپ مدنظرش در آرسنال ادامه میدهد. میبینیم که آنها تا چه اندازه بدون توپ در یک سوم تهاجمی و نیمه زمین حریف، فعال بودهاند و یکی از بهترین تیمهای لیگ برتر در این حوزه هستند. نکته قابل بحث درباره آرسنال، منطقهای است که به طور کامل در نزدیکی نیمه زمین، به رنگ سیاه درآمده است. جایی که نشان میدهد این تیم در این نواحی، فضای بیشتری را در اختیار بازیکنان صاحب توپ قرار داده است. مسئلهای که البته هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی قابل تحلیل است که نیاز به بحث مفصلتری دارد و موضوع این یادداشت نمیتواند باشد. به طور بالقوه اما میکل آرتتا، باید توجه بیشتری به این منطقه از زمین خودی داشته باشد.
6 - چلسیِ مائوریسیو پوچتینو تیم بسیار جالب توجهی در این خصوص است. به شکل هیجانانگیزی میبینیم که آنها تا اینجای فصل تیم بسیار پویایی در بازی بدون توپ بودهاند. مسئلهای که صد البته از تیمهای پوچتینو انتظار آن میرود. با این حال آنها نتوانستهاند بر خلاف سایر تیمها این پویایی را بدون توپ، تبدیل به ابزاری همراه با توپ برای خود کنند. مسئلهای که احتمالا همان نقطهای است که پوچتینو باید تیمش را در آن پیشرفت دهد. شما در نهایت همراه با توپ در فوتبال به پیروزی میرسید و بازی بدون توپ باید تبدیل به ابزاری برای شما، همراه با توپ، شود. چلسی تا این لحظه در تحقق این مسئله ناکام مانده اما با توجه به تواناییهای فنی پوچتینو انتظار میرود رفته رفته پیشرفت کند. تاد بولی، باید زمان کافی را در اختیار سرمربیاش قرار دهد چرا که فعلا، این مساله تنها راه موفقیت چلسی در آینده خواهد بود.
7 - بورنموث دیگر تیم موفق و پویای این فصل رقابتهای لیگ برتر بدون توپ بوده که البته جایگاه بالایی را در جدول ندارد. پیش از این درباره آندونی ایرائولا و رویکرد فنیاش صحبت کردهام (اینجا). سرمربی مستعدی که تواناییهایش را در لالیگا نشان داده و حالا هنرش را در لیگ برتر و تیم پایین جدولی بورنموث نیز نشان میدهد. یک سرمربی مدرن هر جا و در هر کیفیتی که تیمهایش باشند، باید بتواند رویکرد فنی و امضای فنیاش را بزند. بورنموث یکی از تیمهای هیجانانگیز لیگ برتر تا اینجا بوده است.
8 - وستهم با دیوید مویس اما دنیای جالبی دارد. آنها تنها تیم در بین 10 تیم بالای جدول هستند، که عملا در نیمه زمین حریف، هیچ رویکردی مبنی بر فشار و پرسینگ از خود نشان نمیدهند. نگاه کنید که وستهم با مویس چگونه نیمه زمین حریف را به طور کامل به سیاهی مطلق تبدیل کرده! مسئلهای که نشان میدهد سرمربی اسکاتلندی هیچ رویکردی در بازی بدون توپ از بالای زمین ندارد و تیمش را نیز بر این مسئله بنا نکرده است. قهرمان لیگ کنفرانس در فصل گذشته تا اینجا یک استثناء مهم در حوزه بازی بدون توپ از بالای زمین محسوب میشود. باید دید آیا مویس میتواند همچنان بدون توجه به این مسئله بسیار مهم در فوتبال مدرن خودش را در بین 10 تیم بالای جدول قرار بدهد یا خیر.
9 - نیوکاسل با ادی هاو نیز همچنان به روند پیشرفت خود از لحاظ کیفیت فوتبال ادامه میدهد. آنها تا اینجا بدون توپ فوتبال پویایی را نمایش دادهاند و انتظار میرود در ادامه فصل نیز به همین روند ادامه دهند. البته ادی هاو و تیم فنیاش در مصاف با تیمهای بزرگتر و قویتر علی الخصوص در خارج از خانه، رویکرد متفاوتی دارند اما در کل، نوع فوتبال مدنظر آنها بدون توپ، همین چیزی است که در نقشه فنی میبینیم. انتخاب یک سرمربی جوان، مستعد و مدرن توسط مالکان جدید باشگاه، نیوکاسل را بسیار جلو انداخته و آنها حالا در تلاش هستند تا گامهای مهمی را رو به جلو بردارند.
10 - برنتفورد و استونویلا دو تیم دیگر از دو روی سکه متفاوت هستند. توماس فرانک بدون توپ، افکار مدرنی دارد و میبینیم که برنتفورد او چگونه یکی از بهترینها از لحاظ بازی بدون توپ و فشار از بالای زمین محسوب میشود. اونای امری اما در استونویلا رویکرد متفاوتتری دارد. تیم او چندان در زمین حریف بدون توپ فعال نیست و میبینیم که چگونه بیشتر دفاع را در زمین خودی انجام میدهد. استون ویلایِ امری یکی دیگر از معدود تیمهای موفق در لیگ برتر است که تا اینجا رویکردی در ارائه فوتبال پویا در بالای زمین نداشته است.
با تمام این تفاسیر و تحلیلهای مطرح شده، هنوز در آغاز راه هستیم. انتظار میرود تا با گذشت زمان بعضی تیمها نقشه فنی متفاوتی را در ادامه راه از خود نشان دهند. با این حال بعضی چیزها و بعضی سرمربیان هیچگاه تغییر نمیکنند و انتظار تغییر رویکرد از آنها نمیرود. چیزی که مشخص است این است که فوتبال مدرن، با سرعت بسیار زیادی بدون توپ در حال پیشروی است. سرمربیها و تیمهایی موفق هستند که رویکرد مشخصی در بازی بدون توپ داشته باشند. لیگ برتر، گنجینه تاکتیکی فوتبال دنیا است و بهترین و مستعدترین سرمربیان دنیا در این لیگ حضور دارند. باید دید در ادامه وضعیت تیمها از لحاظ فنی بدون توپ در این لیگ چگونه خواهد بود.