نام کتاب
|
نویسنده
|
مترجم
|
|
|
18 سال راه رفتن روی آب
|
برایان کلاف |
علی امیری فر |
|
|
فوتبال علیه دشمن
|
سایمون کوپر |
عادل فردوسی پور |
|
|
دیوانههای فوتبال
|
دومینیک آتون و تونی دایر |
وحید نمازی |
|
|
پیراهنهای همیشه
|
حمیدرضا صدر |
|
|
|
روزی روزگاری فوتبال
|
حمیدرضا صدر |
|
|
|
فوتبال و فلسفه
|
تد ریچاردز |
عیسی عظیمی |
|
|
18 سال راه رفتن روی آب
هی! من برای انگلستان بازی کردهام. این را فراموش نکن!
چهارم آوریل ۱۹۵۹ مهمترین روز زندگی من است. من و باربرا در کلیسای سنت بارناباس در میدلزبرو ازدواج کردیم. آوریل را انتخاب کردیم تا شامل تخفیف مالیاتی شویم و هنوز هم مطمئنم باربرا به خاطر پول خوبی که پسانداز کرده بودم با من ازدواج کرد!
بازیکنان امروزی شاید متعجب شوند که روز ازدواج من، روز یکی از مسابقات تیم بود و قرار بود بازی کنم. این را تصور میکنید؟ حالا آنها بندهای مخصوصی با مذاکرات مدیربرنامهها در قرارداد خود میگذارند و پاداشهایی چند هزار پوندی میگیرند؛ اما ما شنبه صبح در یک هتل ازدواج کردیم. به برادرم دِس بیست و پنج پوند دادم و گفتم برای همه نوشیدنی بیاور. گفت بگذار خودشان پول آن را بدهند. یک یورکشایری، همیشه یورکشایری خواهد بود!
سخنرانیها باید کوتاه میبود چون تا پیش از ساعت دو باید خودم را به آیرسام پارک میرساندم تا مقابل لیتون اورینت بازی کنم. ماشینی که قرار بود من را به ورزشگاه برساند، کمی دیر کرده بود. متوجه شدم ماشین پلیسی در نزدیکی من پارک کرده و از او خواستم که من را به ورزشگاه برساند؛ اما پلیس گفت «متاسفم برایان، من راننده تاکسی نیستم.» اگر ماشینِ هماهنگ شده دیرتر میرسید شاید کاری میکردم که من را دستگیر کند!
فوتبال علیه دشمن
طرفداران متعصب فوتبال، مذهبیهای متعصب، سیاستمدارهای متعصب؛ کلاً متعصبها همیشه خطرناک هستند.
شبی در تابستانِ ۱۹۸۸، زمانی که هلند ۲ ـ ۱ آلمان را در نیمهنهایی جام ملتهای اروپا شکست داد. در هلند، ملت آرام این کشور خودشان هم شگفتزده شدند. بیش از نُه میلیون هلندی، بیش از ۶۰ درصد جمعیتِ کشور، به خیابانها ریختند تا این پیروزی را جشن بگیرند. با اینکه بازی سهشنبهشب و در وسط هفته برگزار شد، عظیمترین گردهمایی عمومی پس از آزادی ۱ شکل گرفت. یکی از مبارزان نهضت مقاومت هلند در برنامهای تلویزیونی گفت: «احساس میشد انگار بالاخره در جنگ پیروز شدهایم.»
دیوانههای فوتبال
سالهای فراوانی بود که رقابتهای اروپایی تحت سیطرهٔ قدرت تیمهای انگلیسی قرار داشتند و البته هواداران این تیمها هم همچون سپاهی بیرحم و ویرانگر، بعد از هر بازی، مراکز شهرهای اروپایی را به گند میکشیدند و آنجا را چون ویرانهای مخروبه ترک میکردند. روتردام، تورین، دوسلدورف، بیلبائو و تعداد بیشماری دیگر از شهرهای اروپا، به نام فوتبال و با هولیگانهای انگلیسی کاملاً بههم ریخته شدند. اروپا گیج و آشفته شد؛ دنیا به این منظرهها با وحشت نگاه میکرد و تشکیلات هولیگانهای انگلیسی هم کارشان را به بهترین شکل در برهم زدن نظم انجام میدادند!
پیراهنهای همیشه
پسر خوش روی موطلایی 21 سالهی تیم که همیشه تبسمی میزد، نمرد. رابرت چارلتون که او را بابی چارلتون میخواندند.... او نماد حیات در منچستریونایتد شد. زمزمهٔ بازگشت به زندگی. فاجعهی مونیخ، تصویری تراژیک از یونایتد شکل داد و آینده را در چهرهی پسرانهٔ بابی رو کرد. بابی که موهایش ریخت. بابی که نخندید. بابی که ترکیب پسرانهاش را حفظ کرد. او طی دو سال در دو فینالی که بهترینها خوابش را ندیدهاند به میدان رفت. دوید و جان کند. و در نهایت و در هر دو میدان پیروز شد در هر دو میدان جام را بالا برد. بابی رویای پدرش را تا آخرین قله ادامه داد....
روزی روزگاری فوتبال
از سال ۱۳۲۱ مقارن با اشغال ایران، برگزاری مسابقات فوتبال ترکیب جدیتری گرفت. تیم ایران با تیم ارتش انگلستان که از بازیکنان مثل منین، میگر و بیک استفاده کرد در امجدیه رو به رو شد. در این دیدار برای اولین بار به طور رسمی بلیت فروخته شده. فدراسیون فوتبال ایران سال ۱۳۲۵ به وجود آمد و نخستین رئیس آن دکتر محمدعلی رکنی بود که چهار سال در آن مسند باقی ماند.
ایران در آن دوران در المپیک لندن ۱۹۴۸ شرکت کرد و نام ورزشکاران ایران برای نخستین بار وارد آرشیوهای رسمی جهانی شد. همان سالی که محمدجعفر سلماسی یگانه مدال را در رشتهی وزنهبرداری، مدال برنز، برای ایران به ارمغان آورد. همان سالی که محمد نامجو در وزن پنجاه و شش وزنهبرداری پنجم شد. همان سالی که امانوئل آغاسی، پدر آندره آغاسی، بهعنوان مشتزن ملیپوش ایران در وزن پنجاه و چهار کیلوگرم، در مرحلهی اول برابر الولرو ویسنته دونش از اسپانیا شکست خورد و حذف شد.
از دههی ۱۳۲۰ به بعد بود که برد و باختهای تیم ملی شمرده شدند. همه به پیروزیها بالیدند و شکستها را به رخ کشیدند. وقتی تیم ملی ایران در ۱۳۲۶ در امجدیه برابر ترکیه قرار گرفت و سه بر یک مغلوب شد، یگانه گل ایران را مسعود برومند به ثمر رساند که شاگردی از مکتب باشگاه شاهین بود. بازوبند کاپیتانی را محمد خاتمی بسته بود که بعدها داماد شاه شد و با درجهی ارتشبدی عنوان فرماندهی نیروی هوایی را یدک کشید. ترکها در استانبول شش گل به همان تیم زدند. پاکستانیها هم در تهران پنج گل دریافت کردند تا فوتبال ایران طعم پیروزی بر یکی از همسایگانش را بچشد.».
«آنجا امجدیه بود. خانهی تو و خانهی خیلیهای دیگر. خرامیده وسط شهر، محصور بین چهار خیابان، قلب تپندهای در خیابان روزولت پیش از انقلاب و خیابان مفتح بعد از انقلاب. با سکوهای نزدیک به زمین که صدای ضربه زدن توپ را میشنیدی. صدای فریاد بازیکنان را، نق زدن مربیها را، و سوت داورها را. خانهی تو میتوانست بین بیستوپنج تا سی هزار نفر را در خود جای دهد. خانهی تو پنجشنبه جمعههای شلوغی داشت. خانهی تو بهرغم بضاعت کم (چند باری در بخشهایی روی سکوهای چوبی در ارتفاعی بالا مینشستی و از لای الوارهای چوبی زیر پایت را نگاه میکردی و سرت گیج میرفت) میهماننواز بود و برای اهالیاش فاخر به نظر میرسید…»
فوتبال و فلسفه
چرا فوتبال اینقدر جذاب است؟ چرا همیشه تیم بهتر بازی را نمیبرد؟ نیچه اگر امروز زنده بود، چرا باید هوادار آرسنال میشد؟ بکنبائر و زیدان چگونه چهار فضیلت اصلی فلسفهٔ یونان باستان را آموختند؟ گلِ دستِ خدا یا گل قرن؛ معجزه چه نسبتی بـا مارادونا و فوتبال دارد؟ شـانس چقدر در فوتبـال نقش دارد؟ ایـراد ضدفوتبال در چیست؟ چرا زیبا بازیکردن، اخلاقاً بهتر است؟ وقتی مهاجمی از آخرین مدافع رد شده و میرود که گل بزند، تحت چه شرایطی خطای مدافع روی او اخلاقی است؟ آیا دروازهبانها فیلسوفاند؟ دریبلهای کریس رونالدو هنرمندانهتر است یا تابلوهای پیکاسو؟ تفاوت فلسفی تماشای بازی در ورزشگاه یا از تلویزیون در چیست؟ زشتیهای فوتبال کداماند؟ آیا طرفدارای از آستون ویلا عقلانی است؟ چـرا و چگونه هوادار تیمهـا میشویم؟ دربی از کجـا میآید و چه چیزی هواداران تیمها را به «مـا» و «آنهـا» تبدیل میکند؟ مکتب هلندی یـا مکتب برزیلی؟ فوتبال انگلیسی چگونه با ارزشهای فرهنگی کشور مقصد عجین و بومی میشود؟ آیا بازی بارسلونا برای همه زیباست؟ عشق کجای فوتبال است و شور قلبی چگونه میتواند یک تیم را به سه جام در یک فصل برساند؟ چرا گاهی باید مثل مسی از فرامین مربی و قوانین قراردادی تخطی کرد؟ فوتبال سوسیالیستی چطور منجر بـه انقلاب در کشوری میشود؟ مالکان و باشگاهها چه تـأثیری در شکلگیری شخصیت هم دارند؟ بدشانسی ما را میبازاند یا اشتباه داوری؟ کیهر کگور چگونه پنالتی میزند و اضطراب، چه ارتباطی با آزادی و انتخاب دارد؟ آیا تعیین نتیجه با ضربات پنالتی نوعی قمار است؟ چرا داورها همیشه علیه تیم ما سوت میزنند؟