رتبه 11ام جدول و سقوط آزادی که پس از ریخت و پاش های فراوان در 2 سال اخیر یک اتفاق باورنکردنی و یک شکست بزرگ برای چلسی و مالکانش تلقی میشود. روزی که این تیم از مالک روسی، رومن آبراموویچ گرفته و به تاد بولی سپرده شد، مشخص بود که یک فرد بیزینس من و تاجر حرف های زیادی در فوتبال برای زدن نخواهد داشت، چرا که سیاست و تجارت ارتباطی با فوتبال ندارد و در فوتبال این پول نیست که حرف اول را میزند، هوش مهم ترین اصل در این ورزش تلقی میشود. شاید از طرفداران این تیم در اول فصل پرسیده میشد پاسخ میدادند که "قطعا ما قهرمانیم، کلی خرج کردیم و بازار رو شخم زدیم، پایین تر از قهرمانی راضی نیستیم!"، قهرمانی؟ تا جایی که مشخص است چلسی این فصل در باتلاقی فرو رفته و حتی توانایی کسب یک سهمیه ساده را هم ندارد و همانند فصل گذشته احتمال این که در رتبه های پایین تر فصل را تمام کند وجود دارد.
شکست در فینال کاربائو کاپ و در مقابل تیم یک دست جوان و به نوعی تیم دوم لیورپول تحت هدایت یورگن کلوپ آب سردی بود بر پیکرده این تیم که بر همگان ثابت کرد این تیم راه های زیاد دارد تا تبدیل به چلسی گذشته شود و به سختی میتوان مجددا خود را به بالا بکشد. شکست در مقابل تیمی رقم خورد که محمد صلاح، داروین نونیز، دومینیک سوبوسلای، تیاگو آلکانتارا، دیگو ژوتا، آلیسون و آرنولد را در اختیار نداشت و رسما یک تیم یک دست جوان تلقی میشد به رهبری ویرجیل فن دایک! در پایان 120 دقیقه و پایان وقت های اضافه میانگین سنی تیم لیورپول کمتر از 22 سال بود و این شکست در مقابل این تیم جوان زنگ خطر را برا هواداران چلسی و مالکانش روشن کرد و به صدا در آورد.
به راستی مشکل اصلی این تیم چیست؟ نبود مدیری مدبر همانند آبراموویچ بالای سر تیم و سپرده شدن آن به فردی تاجر همانند تاد بولی؟ خریدهای متعدد و بی فایده چند فصل اخیر؟ یا بازیکنان خام و جوانی که اکثرشان تجربه کافی برای بازی در لیگ انگلیس و رقابت های معتبر را ندارند؟ یا بالعکس حضور سرمربی شکسته خورده ای مانند پوچتینو بر روی نیمکت این تیم؟ چه عواملی باعث به وجود آمدن این شرایط برای چلسی شده و شیرهای شهر لندن را در یک سقوط آزاد مهیب قرار داده است و روز به روز آن ها را به پایین تر میکشاند.
گری نویل، پس از گل فان دایک بود که گفت: "این بچه های کلوپ بودند که در مقابل تیم چندین میلیارد پوندی آبی های لندن قرار گرفتند و توانستند قهرمانی به ارمغان بیاورند!"
🔵 بهانه تراشی بس است، باید قبول کنید که عملکردتان بد بود؛
شاید عجیب باشد ولی میانگین سنی ترکیب اصلی چلسی در شروع بازی کمتر از 24 سال بود، حتی جوان تر از لیورپولِ اول بازی! زمانی که در پایان از پوچتینو خواسته شد که به سخن گری نویل مبنی بر جوان بودن تیم لیورپول پاسخ دهد به این واقعیت اشاره کرد و سرمربی چلسی گفت: "من نمدانم او چه میگوید، اما اگر میانگین سن این دو تیم را مقایسه کنید میبینید که مشابه هستند. من نمیتوانم نظر او را قبول کنم، اما به نظر او احترام میگذارم. ما یک تیم کاملا جوان هستیم و هیچ چیزمان قابل مقایسه با لیورپول نیست و فکر میکنم منصفانه باشد که به این شکل صحبت کنم!"
با این حال، چلسی بازیکن باتجربه در لیست خود کم ندارد برای مثال بن چیلول که سه سال پیش نقشی کلیدی در قهرمانی آبی ها در لیگ قهرمانان داشت، انزو فرناندز کسی که در جام جهانی در کنار لیونل مسی در قطر 2022 بازی کرد توانست جام زیبای جهان را بلای سر خود ببرد و یا رحیم استرلینگی که در دوران حضورش در منچستر سیتی 10 جام از جمله پنج جام لیگ را بالای سر برد. شاید کول پالمر را یک باتجربه نشود محسوب کرد ولی کار کردن زیر دست مربی مانند پپ گواردیولا بی شک ترجبه های زیاد را به این بازیکن اضافه کرده و این بازیکن زیر نظر این مربی به پختگی بالایی رسیده است.
نباید با این حرف ها را خودمان را گول بزنیم تاکتیکدان آلمانی، یورگن کلوپ نیز علیرغم اینکه تیمش به طور قابل توجهی ضعیف شده بود و بازیکنان مهمش را در اختیار نداشت، موفق شد یک پیروزی بزرگ به دست آورد و توانست ضربه محکمی به پوچتینو و عملکرد فاجعه بارش وارد کند.
🔵 پوچتینو، تو مرد بازی های بزرگ نیستی!؛
نمیشود حقایق را کنار گذاشت و فقط به ضعف این تیم اشاره کرد. چلسی جوان در فینال مقابل لیورپول مشکلی در ایجاد موقعیت و ضربه سمت دروازه نداشت اما در این بازی با سد مقاوم کلهر دروازه بان 25 ساله تیم لورپول روبرو شد و نتوانست کاری را پیش ببرد. در این بازی بازیکنان چلسی 19 شوت را روانه دروازه قرمزهای آنفیلد کردند و 9 تای آنها درون چارچوب قرار داشت، اما پیش تر هم گفتم با سد محکمی مانند کیون کلهر روبرو شدند و این دروازه بان جوان مانع از باز شدن دروازه تیمش شد و به نوعی قهرمان این بازی بود و در طول 120 دقیقه طاقت فرسا آرامش را به بقیه بازیکنان لیورپول منتقل کرد.
با وجود استراحت 1 هفته ای تیم چلسی در حالی که تیم لورپول تنها 3 روز استراحت کده بود، عمکلدر فاجعه باری داشت و نتوانست آنجور که باید و شاید در مقابل این تیم روبرو شود و کاری را پیش ببرد و این سناریو در دقیقه 118 تکمیل شد، جایی که بازیکنان چلسی به عقب کشیده بودند و خواهان کشیده بازی به پنالتی بودند اما با ضربه سر فوق العاده و مرگبار ویرجیل فن دایک روبرو شدند و تمام آرزوهایشان به هوا رفت و هیچ شد!
پوچتینو در صحبت با رسانه ها پس از بازی اعتراف کرد که در خواستار کشیده شدن بازی به ضربات پنالتی بود و در وقت های پایانی بازی برای همین مسئله مقاومت میکردند. او گفت: "بازیکنان در دقایق واپسین شروع به از دست دادن انرژی خود کردند و چیلی واقعا احساس خستگی میکرد و کالاگر، به شدت به تغییر نیازد اشت. تیم و من احساس میکردیم که شاید پنالتی ها برای ما خوب باشد و تلاش بسیار زیادی برای انجام این کار انجام دادیم ولی نشد"
با این نوع ذهنیت، به راحتی میتوان فهمید که چرا پوچتینو همیشه یک مرد "بازنده و تقریبا مرده" محسوب میشود!
🔵 تفاوت واضح دو سرمربی، یکی هوش دارد و دیگری حرص و جوش؛
پوچتینو در طول حضور خود در تاتنهام جایگاه خود را در میان مربیان بزرگ اروپا مستحکم کرد و این باشگاه را به یک مدعی قهرمانی تبدیل کرد. او تیمی قدرتمند و تهاجمی را ایجاد کرد که تحسین کنندگان زیادی را به دست آورد، اما موفقیت اصلی کسب جام معتبری است که او و تیمش در کسب آن ناموفق بودند، برای مثال شکست در فینال لیگ قهرمانان در مقابل لیورپول تحت هدایت یورگن کلوپ!
او حتی در پاری سن ژرمن با وجود حضور لیونل مسی، کیلیان امباپه و نیمار نتوانست قهرمانی لیگ را به دست بیاورد و پاری سن ژرمن با حضور قهرمانی را به لیل تقدیم کرد و نوار قهرمانی های متعددش با وجود او قطع شد.
هر اتفاقی که از هم اکنون تا پایان فصل بیفتد، کلوپ به عنوان یک اسطوره آنفیلد را ترک خواهد کرد. یک رهبر واقعی که در طول 9 سال سلطنت خود در لیورپول از همه انتظارات فراتر رفته و پا گذاشته است. او "هیولای ذهنی" را در تمام نقاط باشگاه و در تمام پست ها ایجاد کرده این دقیا همان مربیی است که چلسی برای بازگشت به همان سطح به آن نیاز دارد!
پوچتینو با پر هزینه ترین تیم این فصل بازی میکند، اما تیم او چیزی را که با پول نمیتواند بخرد، کم دارد؛ هویت و روحیه جمعی
- این سرمربی 51 ساله 9 ماه فرصت داشته تا در استمفوردبریج تغییراتی ایجاد بکند، اما چلسی با او در حال حاضر به جایی نمیرسد و بهترین راهکار قطع همکاری است که برای هر دو طرف بسیار مطلوب است.
🔵 بازیکنان متوسطی که به اسم ستاره به چلسی فروخته شده اند؛
مطمئنا بازیکنان چلسی خودشان را با روش ها و تاکتیک های پوچتینو وفق نداده اند و بی انرزی و بی رمق در زمین و طی 90 دقیقه بازی میکنند. برای مثال انزو فرناندزی دائما پاس های ساده اشتباه میفرستد یا اکسل دیساسی که با ناشیانه و بی تجربه بودنش در مقابل مهاجمین حریف حرفی برا زدن نداشت، گالاگری که موقعیت های پی در پی را در مقابل دروازه از دست میداد و نشان داد اصلا کارایی در سطح یک مهاجم را ندارد!
این بازیکنان چند هفته پیش نیز در مقابل همین تیم لیورپول صف آرایی کردهب ودند اما آن لیورپول بازیکنان اصلی خود را در اختیار داشت و به راحتی توانست با نتیجه 4-1 پیروز میدان شود، پس خوش به حال پوچتینو که بازیکنان اصلی کلوپ در دسترس نبودند تا مجددا یک فاجعه بزرگ را برای تیم چلسی و مالکانش به ارمغان بیاورد
فرانک لبوف، مدافع سابق چلسی، گفت: "تیم پوچتینو مملو از "بازیکنان میان جدولی" است و در فینال جام حذفی به این موضوع به نحو احسنت پی برده شد. با وجود صرف بیش از 1.4 میلیارد پوند در چهار پنجره نقل و انتقالات گذشته، آبی ها بدترین دوره خود را سپری میکنند"
🔵 همانند پنجره های گذشته تابستان شلوغی در انتظار است؛
فروش بازیکنانی که با ارقام سرسام آور به این تیم پیوسته اند برای شروعی دوباره ایده آل به نظر میرسد، حتی اگر قراردادهای بلندمدت آنها پاربرجا باشد، به وظوح ثابت شده که اکثر بازیکنان این تیم در حد و اندازه ترکیب چلسی نبوده اند و به ظاهر یک بازیکن هستند و در واقعیت کم از بازیکنان رده پایین و به درد نخور ندارند!
میخایلو موردیک بزرگترین اشتباه مدیران چلسی، بازیکنی که به عنوان اتلاف پول شناخته میشود و بازیکنی که مبلغ 100 میلیون یورو آن هم با قراردادی 8 ساله از تیم شاختار به شیرهای لندن پیوست و تا به حال اندازه یک هزارم آن مبلغ هم برای این تیم کارایی نداشته است. به اعتقاد جمی اوهارا، میخایلو موردیک حتی ارزش "7 دلار" را هم ندارد و سرمایه گذاری روی او پوچ و بیهوده بوده است. نیکلاس جکسون دیگر مردی که با قیمت 37 میلیون یورویی از تیم ویارئال به تیم چلسی پیوست و به عنوان یک مهاجم در 22 بازی در لیگ انگلیس توانسته 7 گل بزند و 2 پاس گل ارسال کند و او نیز نتوانسته به اندازه پولی که برای او سرمایه گذاری شده فایده ای داشته باشد. و از دیگر گزینه های خروج در تابستان پیش رو محسوب میشود. شاید فروش او غیر منطقی به نظر برسد ولی دور از انتظار هم نیست، فروش مویسس کایسدو مردی که با مبلغ کلا 115 میلیون پوندی به تیم چلسی پیوست و او نیز نتوانسته همانند میخایلو موردیک تاثیر گذار عمل کند و در تابستان پیش رو امکان هر چیزی محتمل میباشد. این موضوع برای دیگر بازیکنان مانند رومیو لاویا، مارک کوکورلا، وسلی فوفانا و نونی مادوک نیز صدق میکند و چلسی برای جلوگیری از ضرر بیشتر باید بازیکنان مازاد خود را به فروش برساند تا جا برای خریدهای دقیق و مدیریت شده باز باشد.
🔵 آینده؟ الان رو بچسب که رو هواییم!؛
اینکه آیا پوچتینو هنوز در استمفورد بریج در زمان باز شدن پنجره تابستانی حضور دارد یا نه، بستگی به واکنش چلسی به آخرین شکست خود دارد. آنها قرار است روز چهارشنبه مقابل لیدز در جام حذفی، که تنها راه باقیمانده پوچتینو برای ماندن بر روی نیمکت این تیم است، صف آرایی کنند و به نوعی تنها جامی میباشد که برای میلیاردهای این فصل باقی مانده و باید به نحو احسنت از آن بهره ببرند.
آبی های لندن در حال حاضر در رده یازدهم جدول قرار دارند و 17 امتیاز نسبت به منطقه لیگ قهرمانان اروپا فاصله دارند. اگر چلسی برای دومین سال متوالی رسیدن به لیگ قهرمانان اروپا یا یک رقابت معتبر اروپایی ناکام بماند تبدیل به سومین مربی اخراجی توسط تاد بولی میشود. (پس از توماس توخل و گراهام پاتر) صعود نکرد به یک تورنومنت اروپایی به منزله شکست است و عملا انقلاب تاد بولی در این تیم با یک شکست بزرگ روبرو خواهد شد و برای دومین سال متوالی آنها در به دست آوردن موفقیت ناکام خواهند ماند.
حتی یک قهرمانی ناممکن در جام حذفی و حضور در جمع هفت تیم برتر ممکن است برای پوچتینو برای نجات شغلش کافی نباشد و این سرمربی به احتمال زیاد حکم اخراجش را بگیرد!
او پس از باخت به بازیکنانش گفت: "ما باید به جلو برویم. ما برای جامی بازی کردیم و به آن نرسیدیم. همه باید مانند ما درد را احساس کنند. ما باید بیشتر کار کنیم، کارهای بهتری انجام دهیم و باید و حتما پیشرفت کنیم و در سطح آنها رقابت کنیم. به یاد دارم که آنها (لیورپول) لیگ قهرمانان و لیگ اروپا را از دست داده بودند اما با ایمان و حرکت به سمت پروژه درست و آنها قوی تر شده اند تا زمانی که به آنچه میخواهند برسند حرکت میکنند!"
چیزی که پوچتینو نمیتواند از آن فرار کند، این است که کلوپ بلافاصله پس از ورودش در سال 2015، سبک بازی لیورپول و حال و هوای باشگاه را تغییر داد و به سمت درست سوق داد.