یه دیواره یه دیواره یه دیواره
یه دیواره که پشتش هیچی نداره
تا که دیوارو پوشیدن سیه ابرون
نمیاد دیگه خورشید از توشون بیرون
یه پرندست یه پرندست یه پرندست
یه پرندست که از پرواز خود خستست
بن بالشو بستن دست دیروزا
نمیاد دیگه حتی به یادش فردا
یه روز یه خونه ای بود که تابستونا
روی پشت بونش ولو می شد خورشید
درخت انجیر پیری که تو باغ بود
همۀ کودکی های مرا می دید
یه آوازه یه آوازه یه آوازه
یه آوازه که تو سینم شده انبار
یه اشکیه که می چکه روی گیتار
به این ها عاقبت کی گیرد این کار
یه مردابه یه مردابه یه مردابه
یه مردابه توی تن از فراموشی
یه چراغی که میره رو به خاموشی
نگردد شعله ور بیهوده می کوشی
یه روز یه خونه ای بود که تابستونا
روی پشت بونش ولو می شد خورشید
درخت انجیر پیری که تو باغ بود
همۀ کودکی های مرا می دید
یه دیواره یه دیواره یه دیواره
یه دیواره که پشتش هیچی نداره
تا که دیوارو پوشیدن سیه ابرون
نمیاد دیگه خورشید از توشون بیرون
یه پرندست یه پرندست یه پرندست
یه پرندست که از پرواز خود خستست
بن بالشو بستن دست دیروزا
نمیاد دیگه حتی به یادش فردا
#به_یاد_فرامرز