برای اعضای تیم دورتموند هنوز کابوس تساوی برابر ماینتس و از دست دادن قهرمانی در آخرین هفته فصل گذشته بوندسلیگا آزار دهنده است، آنها هم اکنون در بوندسلیگای آلمان پنجم هستند و همین چند روز پیش برابر لایپزیش با چهار گل تحقیر شدند، اما تمامی اینها نیز نتوانست از زمینگیر شدند تیم سرمایهدار فرانسوی در برابر دورتموند جلوگیری کند.
در بازی ای که رنگ و بوی خاصی از بازی فوتبال را داشت. کارگران در برابر سرمایهداران پیروز شدند، یا بهتر بگویم قهرمانان محلی و ناشناخته بوروسیا دورتموند و جوانان جویای نام در مقابل سوپراستارهایی که تا قبل از بازی خیالشان از رفتن به فینال راحت بود، شطرنج ترزیچ و انریکه قبل از هر چیز شبیه به داستانی همانند انتقلاب فرانسه است، داستانی شبیه به داستان کتاب بینوایان. دیشب هم همانند انقلاب فرانسه گاردیهای فرانسوی زمین بازی را با شکست ترک کردند، گاردی هایی که ویکتور هوگو در تمام کتاب بینوایان به جز چندین جا آنها را بزدل مینامد...
نقطه عطف کتاب بینوایان برای توصیف اعضای گارد ملی فرانسه جایی است که این کتاب میگوید:
چند دسته از افراد گارد امپراتورى، که در سیلان فرار همانند تخته سنگهایى استوار به جا مانده بودند تا شب هنگام همچنان محکم ایستاده و دست از پایدارى بر نمىداشتند. اما فرا رسیدن شب مرگ را نیز همراه داشت. آنها در میانه دو تاریکى، شب و مرگ، بدون تزلزل و تردید برجا مانده، هراسى از اینکه تاریکى شب و مرگ آنها را دربرگیرد نداشتند. هنگها از هم جدا شده بودند و ارتباط آنها با ارتش فرو پاشیده، قطع شده بود. هر یک به تنهایى آماده مرگ بودند.
شاید خط به خط این پاراگراف بتواند به نوعی شرح حال پاری سن ژرمن در بازی شب گذشته مقابل دورتموند باشد، تیم سرمهای و قرمز پوش میدان دیشب در پاریس هیچ نشانی از یک تیم متحد و قهرمان نداشتند، مهاجمین تیم، راموس و کیلیان امباپه هیچ ارتباطی با هافبکهای پشت سر خود نداشتند و تنها به وسیله وینگرها تغذیه میشدند، و البته که تا قبل از دقیقه ۵۰ و گل اول دورتموند، آنها هیچ هراسی از زنبورها نداشتند.
اما داستان کتاب بینوایان شباهتهای دیگری نیز با دیدار دیشب پاری سن ژرمن و دورتموند دارد، به عنوان مثال: درست به مشابه داستان کتاب بینوایان که در آن کار فرانسویها توسط مخالفین سرمایهداری و فقرای جامعه ایجاد میشود دیشب کار پاری سن ژرمن توسط تیمی ساخته شد که فوتبالدوستان به علت سیاستهای نقل و انتقالاتی، عدم خرج هزینههای چندان بالا و فروش ستارههای خود به "سوپر مارکت باشگاهها" معروف شده است.
قهرمان انقلاب
حتی سیر بازی برگشت نیز به ماجرای انقلاب فرانسه شبیه بود، در انقلاب شروع کار و فشار سرمایهداران بر قشر فرودست جامعه، جرقه انقلاب و سرانجام سرنگونی سرمایهداران فرانسوی به دست گروهی که آنرا "قشر فرودست جامعه" مینامیدند. در رقابت دیشب بین پاری سن ژرمن و دورتموند نیز سرمایه داران پاریسی شروع به فشار آوردن به باشگاهی کردند که از نظر شرایط مالی اصلا با باشگاه پاری سن ژرمن قابل قیاس نبود، بعد از حدود پنجاه دقیقه فشار بیمهابای پاریسیها این ضربه سر متس هوملتز بود که تبدیل به جرقه انقلاب شد و سرانجام صدای صوت پایان بازی بود که نماهنگ پیروزی انقلاب را نواخت.
چه جرقهای برای شروع انقلاب از این بهتر؟
هنگامی که لیگ قهرمانان اروپا قرعهکشی شد، بسیاری ادعا داشتند که قرار است میلان، پاری سن ژرمن و نیوکاسل نگذارند دورتموند حتی به لیگ اروپا برود. اما سرانجام این شاگردان ادین ترزیچ بودند که توانستند به عنوان صدرنشین از گروه مرگ لیگ قهرمانان اروپا صعود کنند و رقیب پی اس وی آیندهوون شوند، دیداری که علیرغم اینکه بسیاری از ژورنالیستهای ورزشی آن را یک دیدار نزدیک مینامیدند با پیروزی قاطع و سه بر صفر دورتموندیها در مجموع دو بازی به پایان رسید تا تیم ترزیچ دوباره به حذف از لیگ قهرمانان اروپا فقط یک جواب بدهد:
نه، نه، نه،
نه، نه، نه
حتی اتلتیکومادرید سیمئونه که توانسته بود اینتر آماده را مغلوب کند نیز نتوانست در برابر موج زرد مقاومت کند تا بار دیگر انقلابیون در برابر سرمایهداران قرار بگیرند، و فریادی که در پایان بازی نشان از پیروزی انقلابیون میداد:

امباپه برای تکرار این شادی و گرفتن انقام دو شکست متوالی به بازی آمده بود، اما...
هوای مه آلود... نشانهای از شروع نبرد
