دزدیده تو را نگاه کردم آری به خدا گناه کردم
من رازه تو را به عرش گفتم من رازه تو را به عرش گفتم
من شکوه ی تو به ماه کردم من شکوه ی تو به ماه کردم
من نامه ی خود سیاه کردم من نامه ی خود سیاه کردم
من هستی خود تباه کردم
بگذر بگذر بگذر که من اشتباه کردم بگذر که من اشتباه کردم
ای بسته کتابه مهربانی ای رفته به کوی بی نشانی
ای لعله لب تو نوش دارو ای لعله لب تو نوش دارو
ای بوسه ات آب زندگانی
من نامه ی خود سیاه کردم من نامه ی خود سیاه کردم
من هستی خود تباه کردم
بگذر بگذر بگذر که من اشتباه کردم
بگذر که من اشتباه کردم
دیدار رخه تو عادتم شد ذکر تو همه عبادتم شد
صد جامه برای دل بریدم عشقه تو قبای قامتم شد
عشقه تو قبای قامتم شد
دزدیده تو را نگاه کردم آری به خدا گناه کردم
من رازه تو را به عرش گفتم من رازه تو را به عرش گفتم
من شکوه ی تو به ماه کردم من شکوه ی تو به ماه کردم
من نامه ی خود سیاه کردم من نامه ی خود سیاه کردم
من هستی خود تباه کردم
بگذر بگذر بگذر که من اشتباه کردم
بگذر که من اشتباه کردم
ای بسته کتابه مهربانی ای رفته به کوی بی نشانی
ای لعله لب تو نوش دارو ای لعله لب تو نوش دارو
ای بوسه ات آب زندگانی
من نامه ی خود سیاه کردم من نامه ی خود سیاه کردم
من هستی خود تباه کردم
بگذر بگذر بگذر که من اشتباه کردم
بگذر که من اشتباه کردم
بگذر که من اشتباه کردم
بگذر که من اشتباه کردم
بگذر که من اشتباه کردم
بگذر که من اشتباه کردم