شایع
منم نمیخواستم اینجوری شه
که گاهی وقتا خوب میرونی پیست کوچیکته
اونی هم که باهاش فاز پیاده روی داری
میاد و تو جیبات هرچی نیستو بو میکشه
هه شایدم من سخت میگیرم
شایدم من دست با هرکی میدم اینه
تو اول ببین من چی میگم
بعد اگه حق نبود من نمیگم دیگه
خواستم مثل خودم باشم همین
رومو کم کردم از تو مرد باشم همین
همه دیدن ازم هر عکس العملی
گاهی نه آشتی میکنی نه قهرو بلدی
صدا چیکه.ی آب میادو
دلت یه شیش هفت ماه خواب میخوادو
یه نفر که وایسه پات
ای بابا کی میفهمه حال مارو آخه
حصین
صورتِ بی نقاب
دو تا چشمِ نیمه خواب
با خدا بی حساب
یه زمینِ بی حصار
اینا یعنی من، منم یعنی کم
یعنی دقیقاً دوستی که غریبم
روزام سخته ولی دنیام شیرین
تلخی رنگِ ای کاش کی نی
رو تنِ تقویمم من اینو فمیدم
یه دنیاس که یه روز همه پس میدن
گرون واسه خودم یه بوم واسه خدا
با رنگای قشنگ نه رنگای گلها
عمیقتر ببین یه دستم سفید
پس از من بپرس یا سنگر بگیر
شایع
یه موقع هایی هست که حالِ هیچی نی
مِثِ من هر روز به ساقیا رسید میدی
دیگه نه جایی با اکیپ میری
نه دیگه با کسی تیم میشی نیس چیزی
بتونه ذوق بندازه توت
هر جا میری دَووم میاری یه ماه به زور
زندگی بدونِ احساس خوب
تکرارِ شب تکرارِ روز
پیشرو
اوباش بودن هم یه سبک زندگیست
همه چیز هم خوب باشه داری به همه بدهی
پا بساط بشینی برای همه نقشه بکشی
همه چی خوب و تا آخرین دنده برسی
بری توو باقالی باز هم بگی هندله رفیق
تا آخرین لحظه باز هم میخوای پنجه بکشی
ما نباید اینطور اسیر سرنوشت بشیم
چرا باید خوشبختی رو توی خلسه بچشیم