مطلب ارسالی کاربران
پرده و غروب ♪ فرشـاد
دانلود و پخش تنها با قطع کردن فیلترشکن امکانپذیر است.
فرشاد تو ورس 1 از زبون پرده صحبت میکنه و ورس 2 جواب غروب به پردهست🥲
[ورس 1]
هر روز این موقع دلم میگیره
شیشه پای حرفا و گلهام میشینه
دستِ نسیم روی شونههام واسه دلداری
تکونم میده ولی رقص من میمیره
هر روز این موقع امیدمو میبازم
درونم غصههای این مصیبتو میسازم
شیشه بخار میگیره از نالههای من
با انگشتام رو بخارش خورشیدمو میکشم
هر روز این موقع که میشه صد بار میمیرم
میشم تیره ترین توی نوعِ خودم
هر تصویری از روشنی دیدم
تگری میزنمش روی خودم
هر روز این موقع که میشه
دلم میخواد چشمامو اَ کاسَشون درارم
بلکه دیگه نبینم ، میخوام موهامو اَ پیاز بکَنم
شروع کنم آزادانه فرارم
لعنتی چیه خصومتت با من؟
نمیبینی سالهاست اسیرِ این خونهم
داستان تکرارت شکنجهی روحمه
رنگِ ترسناکت ، بلای جونمه
من یه پرده بودم فقط تو این سرزمین
تو تقاص کدوم زندگیِ کردمی؟
هر دو میدونیم که آسمون بهونست
هر دو دل باختهی خورشیدیم
{ هی غروب! خورشیدو از من نگیر
گرمای این دلِ خونمو از من نگیر
من تموم شبو منتظرش بودم
با توام توفیقو از من نگیر }
[ورس 2]
من زاده شدم واسه آزارت
منم که میکنم به این دردا دچارت
تقصیرِ من نیست اگه روزمرگیم اینه
منم برندهی حتمی توی قُمارت
میدونم که توی دلت انبار کردی کینهمو
میدونم که تو دوست نداری این راه و شیوهمو
دنیای من بزرگتره از اتاقِ تو
نخهات جدا میشن اگه بگم چیزایی که دیدمو
وظیفهی بودنِ تو دل باختن نیست
شیشهی رو به روت خاطرخواهِ توئه
اینه دلیلش که واست سنگِ صبور شده
حتی میدونم که دیوار شیفتهی شیشهست
همه توی دورِ باطلی از نرسیدنیم
همه نقاشیهایی که واسه نکشیدنیم
اینا همه تصادفِ اتفاقِ بیدلیل
من عذابِ تو میشم و تو عذاب دیگری
ایرادی نداره اگه ازم متنفری
من به دنیا اومدم که ازم بدت بیاد
من که برای تو دارم حکم یه قاتل
یه جایی هستم دلیلِ شعرِ یه شاعر
تقصیر من نیست اگه دلگیرم برات
اگه رنگِ ترسناکی کشیدم برات
هر دو میدونیم که آسمون بهونست
من دلباخته نیستم ، اسیر خورشیدم
{ هی پرده! کاری ازم ساخته نیست
حقیقت وجودِ من اسارتش بود
میدونم که تلخ میشه دنیای خیالیت
وقتی برمیگردی به دنیای واقعی }