طرفداری | اولاف تون (Olaf Thon) زاده یک می 1966 در شهر گلزنکرشن آلمان است. او در پستهای هافبک مرکزی، هافبک نفوذی و سوئیپر بازی میکرد. تون فوتبالش را در سال 1972 از باشگاه هورست امشر شروع کرد و پس از هشت سال حضور در این باشگاه، در سال 1980 به تیمهای پایه شالکه منتقل شد. تون پس از بازی در تیمهای رده سنی شالکه، در سال 1983 به تیم اصلی این باشگاه منتقل شد.
شالکه در فصل 84-1983 در بوندسلیگا2 حضور داشت و از هفته نخست این لیگ، روی حضور تون، بازیکن جوانش حساب باز کرد و این بازیکن در ترکیب ثابت تیمش برابر اسسیسی برلین قرار گرفت. او با بازیهای خوبش، در سن 17 سالگی، در ترکیب ثابت شالکه ماندگار شد و در هفته هشتم برابر اولم، نخستین گلش را به ثمر رساند. تون در هفته یازدهم برابر هرتابرلین هتتریک کرد تا فرم خوبی را از خودش نشان داده باشد. شالکه در این فصل، موفق به صعود به نیمه نهایی دیافبی پوکال شد تا تون در دیدار نیمه نهایی برابر بایرن مونیخ، با ثبت هتتریک، نتیجه بازی را در دقیقه 120 بازی، 6-6 کرده و کار را به بازی مجدد برساند. بایرن در بازی مجدد موفق به پیروزی برابر شالکه شد اما درخشش جوان 17 ساله شالکه، مورد توجه فوتبالدوستان آلمانی قرار گرفت. 45 بازی، 18 گل، آمار این بازیکن در این فصل بود و شالکه در نهایت به بوندسلیگا صعود کرد.
تون در اولین فصل حضورش در بوندسلیگا، آمار 34 بازی، 10 گل و یک پاس گل را ثبت کرد و همچنان به فرم بسیار خوبش در شالکه ادامه داد. او سه فصل دیگر در شالکه حضور پیدا کرد و آمارهای 38 بازی، 10 گل در فصل 86-1985، 34 بازی، هشت گل و یک پاس گل در فصل 87-1986 و 29 بازی، 16 گل و دو پاس گل در فصل 88-1987 را به ثبت رساند. سقوط شالکه در پنجمین فصل همکاری با تون، باعث شد تا این بازیکن تصمیمات جدیدی را برای ادامه فوتبال بگیرد. او پیشنهاداتی از باشگاههای مختلف اروپایی از جمله رئال مادرید، میلان، یوونتوس و چند باشگاه دیگر دریافت کرده بود اما پیشنهاد 3.5 میلیون مارک از سوی بایرن مونیخ، تون را راضی به ادامه حضور در آلمان کرد.
نخستین بازی این بازیکن در ترکیب بایرن، هفته اول فصل 89-1988 بوندسلیگا و دیدار برابر آینتراخت فرانکفورت بود. تون در هفته دوم بوندسلیگا برابر کارلسروهه برای نخستین بار برای بایرن گلزنی کرد. او در فصل نخست حضورش در بایرن، حضور موفقی را در ترکیب تیمش داشت و به آمار هشت بازی، پنج گل و یک پاس گل در جام یوفا و 32 بازی، هشت گل و 11 پاس گل در بوندسلیگا دست یافت و در دو بازی جام حذفی آلمان نیز پنج گل زد. قهرمانی در بوندسلیگا، اولین افتخار فوتبالی این بازیکن در آلمان بود. 27 بازی، 9 گل و شش پاس گل در فصل دوم حضور این بازیکن در بایرن مونیخ به ثبت رسید و یک قهرمانی بوندسلیگای دیگر در افتخارات مشترک بایرن و تون افزوده شد. او چهار فصل دیگر در بایرن حضور داشت و آمارهای 31 بازی، شش گل و شش پاس گل در فصل 91-1990، 26 بازی، دو گل و شش پاس گل در فصل 92-1991، 35 بازی، شش گل و دو پاس گل در فصل 93-1992 و 17 بازی، یک گل و دو پاس گل در فصل 94-1993 را در کارنامهاش ثبت کرد. در این سالها بود که تون علاوه بر پست اصلی خود در خط هافبک، به عنوان لیبرو در بایرن و تیم ملی کشورش بازی میکرد. او در فصل آخرش در بایرن، یک قهرمانی دیگر را در بوندسلیگا تجربه کرد.
بازگشت به شالکه در سال 1994، تجربه بعدی تون در دوران فوتبالش بود. او در فصل نخست بازگشتش به شالکه، به آماری بهتر از 29 بازی، یک گل و یک پاس گل نرسید. در فصل دوم، تون به تاثیرگذاری بیشتری در تیمش رسید و آمار 33 بازی، سه گل و چهار پاس گل را ثبت کرد. قهرمانی در جام یوفا در فصل 97-1996، دستاورد بزرگی برای شالکه و تون بود. این بازیکن یک پاس گل در مرحله یکهشتم نهایی برابر کلاب بروژ، یک پاس گل در یکچهارم برابر والنسیا و دو پاس گل در نیمه نهایی برابر تنهریف به ثبت رساند تا یکی از مهرههای تاثیرگذار شالکه برای رسیدن به فینال جام یوفا باشد. او در دو دیدار رفت و برگشت فینال نیز در ترکیب شالکه حضور یافت و همانند سه بازی دیگر تورنمنت، بازوبند کاپیتانی تیمش را بر بازو داشت. پیروزی برابر اینتر در ضربات پنالتی، تون و همباشگاهیهایش را به قهرمانی جام یوفا رساند. 46 بازی، دو گل و هشت پاس گل، آمار نهایی این بازیکن در این فصل بود.
مصدومیت، عاملی بود که حضور این بازیکن در بازیهای شالکه را پس از قهرمانی مهم اروپایی این باشگاه، کاهش داده بود. او آمارهای 35 بازی، دو گل و چهار پاس گل در فصل 98-1997، 19 بازی، دو گل و یک پاس گل در فصل 99-1998، 25 بازی، یک گل و چهار پاس گل در فصل 00-1999، پنج بازی در فصل 01-2000 و هشت بازی در فصل 02-2001 را در سالهای بعد در شالکه به ثبت رساند. دو قهرمانی در جام حذفی آلمان، دستاوردهای بعدی تون در شالکه بود. او در سال 2002 و پس از حضور در 13 بازی در دو فصل نهایی فوتبالش، از دنیای فوتبال خداحافظی میکند. 18 ژانویه 2003، دیدار خداحافظی تون میان بایرن مونیخ و شالکه، دو باشگاه دوران فوتبال این بازیکن برگزار شد. دیدار خداحافظی تون با تکگل جیووانی البر به سود بایرن خاتمه یافت.
تون بازی در ردههای ملی را با حضور در تیمهای ملی زیر 18 سال و زیر 21 سال آلمان تجربه کرد. نخستین بازی ملی او، دیدار آلمان برابر مالت در سال 1984 بود. او در چند بازی دوستانه و رسمی در تیم ملی آلمان حضور پیدا میکند و موفق به ثبت دو پاس گل در دیدارهای کشورش برابر بلغارستان و سوئیس میشود. جام جهانی 1986، نخستین آوردگاه ملی تون بود که با نیمکتنشینی کامل او در این تورنمنت همراه بود. او در نایب قهرمانی آلمان در جام جهانی، حتی برای یک بازی نیز در زمین دیده نشد. تون پس از جام جهانی به ترکیب ثابت آلمان رسید و در یورو 1988، موفق به ثبت یک گل در دومین بازی آلمان در تورنمنت برابر دانمارک شد. او در هر چهار بازی کشورش در یورو، در ترکیب ثبات جای گرفت.
این بازیکن پس از یورو، بار دیگر به لیست تیمش برای جام جهانی رسید تا جام جهانی 1990، دومین تجربه او در بزرگترین فستیوال فوتبالی جهان باشد. او در دیدار سوم مرحله گروهی آلمان برابر کلمبیا، برای نخستین بار در جام جهانی به میدان رفت. حضور بعدی این بازیکن در ترکیب آلمان، تا دیدار نیمه نهایی برابر انگلستان به درازا کشید. او در این بازی، در ترکیب ثابت آلمان قرار گرفت و پس از رسیدن بازی به ضیافت پنالتیها، پنالتی گلشده تون در چهارمین پنالتی کشورش، باعث شد تا آلمان به فینال جام جهانی صعود کند. کریس وادل پنالتی انگلستان را از دست داد تا تون قهرمان آلمان در ایتالیا باشد. در نهایت آلمان در این دوره با پیروزی برابر آرژانتین، قهرمان جهان شد. اختلاف با برتی فوگتس یا مصدومیت، از علل عدم حضور تون در دو دوره یورو در سالهای 1992 و 1996 و جام جهانی 1994 بوده است. با این وجود، تون توانست در جام جهانی 1998 به لیست تیم ملی آلمان بازگردد و سومین جام جهانی خود را تجربه کند. او در سه بازی مرحله گروهی برای آلمان بازی کرد و موفق به ثبت یک پاس گل در بازی با یوگسلاوی شد. دیدار برابر تیم ملی ایران در این دوره از جامهای جهانی، آخرین بازی ملی این بازیکن شد. 52 بازی، سه گل و هشت پاس گل، آمار نهایی تون در رده ملی بود.
او پس از خداحافظی از فوتبال، در بخشهای مختلف مدیریتی و بازاریابی در باشگاه شالکه مشغول به کار شد و همزمان به فعالیتهای رسانهای از جمله تفسیر مسابقات ورزشی و نویسندگی برای روزنامهها پرداخته است. تون در دوران فوتبالش به لقب «پروفسور» معروف بود و رسانهها پس از هر بازی از این لقب برای این بازیکن استفاده میکردند. او با وجود اینکه یکی از بهترین خاطراتش با گل کردن یک پنالتی شکل گرفته است، از پنالتی متنفر است زیرا اعتقاد دارد که برای پیروزی در این ضیافت، یک نفر و یک تیم باید تقریبا ویران شوند.