عرفان طهماسبی
میترسم از آن شب که تو آسوده بی من سر کنی
پایان احساس مرا باور کنی باور کنی
میترسم آخر یک نفر این خانه را ویران کند
درد دلت را بشنود بهتر ز ما درمان کند
با اینکه دلگیرم ازت
الهی الهی دنیا برات بسازه الهی الهی دلت به غم نبازه
الهی الهی دنیا برات بسازه الهی الهی دلت به غم نبازه
علی سورنا
چطوری بانوی ** پیر مادر گرگ بچهی شیر
چطوری اولین هفتهی دی چطوری آخرین هفتهی تیر
تن جای پر از دستت چطوره اون خندهی دلچسبت چطوره
اون سر مستت چطوره بهت بگم ناز شصتت چطوره
هر شبو میگیری ازم میبینی اصن
میبینی تنم و رد قدمش روش
می بینی اصن میبینی فقط میگی نفست سوخت
شرمت کجاست ادبت کوش
امیر خلوت
نه نای موندن هست نه پای رفتنو
نهچیزی دیگه میده بهم حال قبلنو
نه میخوام همه تو دلاشون جا بدن منو
دیگه فکر و خیال شده کار هر شبو
نه روی دیگهی ادما عجیبه واسم
نهدیگه برام مهمه برقصه کسی به سازم
نه تب میکنم برا کسی که نمیره واسم
ديگه مهم نی جفت شیش نشینه تاسم
چرا واسه نجات بقیه فرشته باشم
وقتی هیچکس نمیسوزه دلش به حالم
وقتی خوبیا نمیاد به چش عالم
تنهاییام مثل بهشته واسم
هیشکی نمیکنه تره خورد برات
می خوانت اَ چراغت اگه غول درآد
عرفان طهماسبی
میری که شاید رفتنت قفل درا رو وا کنه
حالا همین روزا یکی باید تورو پیدا کنه
پا در میونی میکنی بین خیال و خاطره
اینکه تو عاشق بودی رو کی باید از یادم بره
بی بال
با خیال نشستیم لب پنجره دستمو میگیره سردشه
میگه بپریم که فصلشه میگه میخواد منو هنوز تو نقششه
چرا باید بترسن همه از دستای پُر از جیبهای خالی
چرا تو خونهای که توش قد کشیدیم
دیگه حتی برای خودمون جا نی
اینا رو بهش میگم میره تو فکر
میگه بعضی وقتا دست خودمو میسوزونم
که فقط یه چیزی رو کنم حس
میدونی خودمونم بفروشیم ماها باز داریم قسط
امیر تتلو
اینقده آدم نامرد داریم تو شهرمون که مردا گمن
نیست تویه جمعون یه پهلوون
اینقده درگیره مغزمون که قلبمون سیاهه
میکشیم از زیر هم نوعامون نردبون
اینقده دورو و بد شدن آدما که نمیفهمی آشو واست کی کی پخت
په اینقد ردی باش که بهت بگن هی بی مخ
هر اتفاقیم که افتاد بگو عیبی یُخ
نترس تهش مرگه دیگه
بذار یه تنه تنت فاز لشکر بگیره
هم منفی باش هم مثبت
جفتش چیزیو میخوای بزا محکم پشتش
الهی الهی دنیا برات بسازه
الهی الهی دلت به غم نبازه
الهی الهی دنیا برات بسازه
الهی الهی دلت به غم نبازه