در نزدیکی من بِنشَست
با لبخندِ عاری از هر تزویری
با آن صدای نازک و ظریفش
پرسشی بر لب آورد
+ چه اندازه مرا دوست داری؟
_ میپسندم که خودت حدس بزنی
+ گمان کنم به وسعت دریاها
_ خیر
+ به صلابت کوه ها؟
_ خیر
+ به پیچیدگی جنگل ها؟
_ خیر
+ به درخشندگی آسمان؟
_ خیر ، کمی بیشتر تأمل کن.
+ به بلندای هستی؟
_ خیر ، به نزدیکی جواب نیز نرسیدی.
+ پس به چه میزان؟
_ به اندازهٔ خودَت
+ خودم؟
_ آری. زیرا تو هستیِ من هستی...