|
سلام به همه ی عزیزان بنده کوروش هستم دبیر زبان انگلیسی امروز کنار شما عزیزان هستیم تا هشتمین جلسه خودمون رو برگزار کنیم. تمامی این مطالب به صورت رایگان در اختیار شما قرار میگیره و کامنت های شما نشان دهنده حمایت شما از ماست. هرگونه فعالیت های این مجموعه پست ها زیر تگ حزب متحدین🏛️انجام میشود.
جلسه هشتم :
آموزش های جلسه هشتم شامل یک گرامر به همراه مثال، ۱۰ کلمه ساده و یک متن ساده برای ترجمه می‌باشد.
---------------------------------------------------------------------------
گرامر :
گرامری که امروز قصد تدریس آن را داریم، Zero Conditional هست. جملات شرطی نوع صفر، زمانی استفاده میشود که ما بخواهیم یک فکت علمی، یک حقیقت روزمره یا یک خرافه را بیان کنیم.
یک نکته مهم در جملات شرطی نوع صفر (Zero Conditional) این است که این جملات معمولاً برای بیان حقایق علمی، قوانین طبیعی و واقعیت‌های همیشگی استفاده می‌شوند و به همین دلیل، نتیجه‌ای که از شرط به دست می‌آید، همیشه درست و غیرقابل تغییر است.
به عبارت دیگر، در جملات شرطی نوع صفر، هیچ‌گونه عدم قطعیتی وجود ندارد و نتیجه به طور قطعی از شرط ناشی میشود. این ویژگی باعث میشود که این نوع جملات در بیان واقعیت‌های علمی و عمومی بسیار مفید و کاربردی باشند.
این جملات دارای یک حقیقت علمی است که همیشه صادق است و هیچ‌گونه استثنایی ندارد.
ساختار :
|
If + present simple, present simple
|
مثال :
اگر به آب ۱۰۰ درجه گرما بدهیم. می‌جوشد.
.If you heat the water to 100 degrees, It
boils
اگر باران ببرد، زمین خیس میشود
If it rains, the ground gets wet.
-------------------------------------------------------------------------
کلمات:
در بخش کلمات، امروز ما ۱۰ کلمه مربوط آب و هوا یاد میگیریم.
| کلمه |
معنی |
| Snow |
برف |
| Rain |
باران |
| Wind |
باد |
| Sun |
خورشید |
| Thunder |
طوفان |
| Fog |
مه |
| Hail |
تگرگ |
| Flood |
سیلاب |
| Avalanche |
بهمن |
| Cloud |
ابر |
-----------------------------------------------------------------
داستان:
A Rainy Day Adventure
One day, the sun was shining brightly in the sky. The birds were singing, and everything seemed perfect Suddenly, dark clouds appeared, and the wind started to blow. The children in the park looked up and saw that the weather was changing quickly. They decided to go home before the rain started. as. the clouds got darker, the first drops of rain fell. The children ran fast to their houses. Soon, the rain was pouring down, and they could hear the sound of thunder in the distance. The rain was heavy, and the streets were getting wet. The children watched from their windows as the rain
made puddles on the ground
After a while, the rain stopped, and the fog came.
The world looked different and mysterious. The sun began to shine again, and the children went outside to play. They saw beautiful rainbows in the sky. It was a fun day, full of surprises, from the bright sun to the rainy adventure!
|
